ماجرای تلاش منافقین برای خریدن ملک در تهران

کد خبر: 947837

رئیس کنونی اتحادیه مشاوران املاک در حالیکه سالها به عنوان گارد شاهنشاهی در دربار شاه مشغول بوده اما عنوان می کند شغل املاکی سخت تر از خدمت در ارتش است و در عین حال می گوید تصور نمی کرد روزی به ریاست اتحادیه املاک برسد.

ماجرای تلاش منافقین برای خریدن ملک در تهران

مصطفی قلی خسروی رئیس کنونی اتحادیه مشاوران املاک فردی است که به خاطر سابقه طولانی‌اش در شغل دلالی مسکن و حضور بلندمدت در مقام رییس ،بنگاه‌های مسکن و برخی رسانه ها لقب پدر املاک ایران را به او داده اند.

او که پس از 14 سال رییس اتحادیه املاک در مهر ماه سال 92 از انتخابات اتحادیه املاک کنار کشیده بود حدود دو سال پیش مجددا به اتحادیه املاک آمد رئیس اتحادیه شد.

خسروی که سالها در دربار شاه به عنوان یکی از اعضای گارد شاهنشاهی مشغول بود در سال ۱۳۵۲ با سمت مشاور و دلال ملک به کمک باجناق خود وارد صنف بنگاه‌های مسکن بطور جدی شد و در سال ۱۳۶۳ با تاسیس یک بنگاه در خیابان یوسف‌آباد تاکنون در این محدوده مشغول به کار بوده است. خسروی همچنین از سال ۷۰ وارد اتحادیه مشاوران املاک شد و از سال ۷۸ تا سال 92 یعنی 14 سال رییس اتحادیه املاک بود.

او عنوان می کند دو سال دیگر به طور کامل با 18 سال فعالیت در قامت ریاست اتحادیه املاک از این سمت خداحافظی خواهد کرد هر چند معتقد است که شغل املاکی سخت تر از خدمت در ارتش است.

متن کامل مصاحبه مصطفی قلی خسروی رئیس اتحادیه مشاوران املاک را با هم می خوانیم:

چرا رسانه‌ها گاهی به شما لقب پدر املاک ایران را می‌دهند؟

خسروی: اولاً که بنده قابل نامیده شدن پدر املاک ایران نیستم و این لقب را برخی از رسانه‌ها به بنده دادند. وقتی به مردم بگویید نباید گوش کنید و بشنوید گوش‌های خود را می‌گیرند و اگر بگویید نبینید چشم خود را می‌گیرند و نمی‌بینند و اگر بگویید نباید بو کنید قطعاً بینی خود را می‌گیرند. پس مردم متوجه می‌شوند و مردم فهیمی داریم.

وقتی بنده اتحادیه املاک را در سال 76 تحویل گرفتم با یک میلیون و 700 هزار تومان پول تحویل گرفتم که در آن دوره 10 میلیون تومان به جمع امور صنفی بدهکار بودند.

وقتی بنده به اتحادیه املاک آمدم دیدی که به مشاوران املاک داشتم این بود که مشاور املاک را ارتقاء‌ بدهم، یعنی هم ارتقاء معلوماتی و هم این صنف را مطرح کنم.

آیا پدر شما هم بنگاهی بود و سابقه کار در این زمینه داشتید؟

خسروی: پدر بنده نظامی بود و معاون کلانتری 7 زمان شاه سابق بود و بنده هم برای اینکه از سربازی فرار کنم 20 سال خود را گرفتار کردم.

به نظر شما اعتماد مردم به مشاوران املاک کاهش پیدا نکرده است؟

خسروی: رئیس قبلی اتحادیه املاک در دهه 70 مرد مؤمن و خوبی بود اما همواره می‌گفت که بنده با یک عده کلاهبردار روبه‌رو هستم و بنده که در همان روزها بازرس صنف اتحادیه املاک بودم از این کلمات ناراحت می‌شدم که رئیس صنف املاک نباید این گونه اظهارنظر کند. اما خب صراحتاً نمی‌توانستیم به شخصی که رئیس اتحادیه بود و بزرگ صنف بود بگوییم که این گونه با مشاوران املاک و بنگاهها برخورد نکند.

چرا که زمانی که در سال 76 رأی آوردم حاج محمدرضا شریفی رئیس اتحادیه املاک و معاون او در آن دوره رد صلاحیت شده بود و بنده با حاج سعید امانی معتمد رهبری در بازار و رئیس انجمن اسلامی بازار دیدار کرده و اعلام کردم که رئیس اتحادیه املاک معتمد ما است. از همان جا تماسی با شریعتمداری وزیر وقت بازرگانی برقرار شد و انتخابات که یک سال عقب افتاد. چرا که من احترام به پیشکسوت و بزرگ‌تر را جزء واجبات و اصولی اصلی دین اسلام می‌دانم.

چطور شد که به کار املاک روی آوردید؟

خسروی : بنده قبلش با باجناقم که در سال 1340 تا 1342 در خیابان خورشید مشاور املاک داشت همکاری می‌کردم. بعدازظهرها به آن محل می‌رفتم و به او کمک می‌کردم. چون ارتش نمی‌گذاشت به طور کامل به کار املاک مشغول شوم. به هر حال استاد بنده شخصی به نام فرزانه بود که 15 سال پیش به رحمت خدا رفت. بعد از اینکه از ارتش بازنشست شدم یک ملکی داشتم و آن را فروختم و یک مغازه در خیابان یوسف‌آباد خریدم. چون نظامی بودم و ناف نظامی‌ها را با پول و بیزینس نبریده‌اند. نظامی شخصیت دیگری دارد و یک شخصیت غرور نظامی و وطن‌دوستی در سلول‌های او است. چون از روز اول دستوراتی که داده شده است روی سلول‌های آنها حک شده است. به این ترتیب مادر تمام نظام‌ها ارتش است. حتی در آن دوران گفته می‌شد که افسر پیاده عروس میدان نبرد جنگ است و مقام بالایی نسبت به افسر زرهی و توپخانه داشت.

به هر حال در مغازه خریداری شده به فعالیت بیشتری پرداختم. هیچ‌گاه یاد ندارم که به کسی گفته باشم چقدر بابت کمیسیون به من بدهد. آن موقع یک درصد (حق کمیسیون) بود و بعد از انقلاب یک مقداری تغییرات در حق کمیسیون‌ها داده شد. این هم اشتباه بود که بنگاه‌دار را وادار می‌کند که یک مقدار کوتاه بیاید در حالی که در تمام دنیا حق کمیسیون 6 درصد است. البته این 6 درصد را هم از فروشنده می‌گیرند.

یعنی سربازی نرفتید؟

خسروی: استخدام ارتش شدم.

*عضو گارد شاهنشاهی و در زمره بادیگاردهای مخصوص بودم

پس اینکه مشهور شده که شما در گارد شاهنشاهی عضویت داشتید درست است؟

خسروی: بله، بنده عضو گارد شاهنشاهی بودم.معتقدم که نمی‌توان سابقه خود را پنهان کرد، بله استخدام گارد شاهنشاهی شدم. از آنجایی که همواره پرکار و مسئولیت‌پذیر بودم به سرعت از آنجا به انتخاب افسران به گارد جاویدان و از گارد جاویدان به مأمورین مخصوص شاه پیوستم. البته الان بادیگارد عنوان می‌شود اما آن زمان به اسم مأمور مخصوص شاه مشهور بود.

13 سال بنده در دولت هویدا در ارتش بودم. به هر حال ریشه مذهبی در وجود ما رخنه کرده است. در آمادگاه که در کاخ نیاوران و سعدآباد بود بعضی‌ها مفاتیح و نهج‌البلاغه و قرآن در بالای سر خود و کمدهای خود داشتند و بسیاری نماز می‌خواندند. حتی بنده و دوستان به حسینیه نیاوران می‌رفتیم و نماز می‌خواندیم.

زمانی که عضو گارد شاهنشاهی بودید قطعاً‌ تصور نمی‌کردید که روزی رئیس اتحادیه املاک خواهید شد؟‌

خسروی: اصلاً به هیچ وجه.البته باید اذعان کنم که گارد شاهنشاهی با گارد جاویدان بسیار متفاوت است.

تفاوت گارد شاهنشاهی با گارد جاویدان چه بود؟

خسروی: زمانی که بنده استخدام شدم یک گارد شاهنشاهی در دربار شاه بود که یک دسته‌ای به نام دسته جاویدان بود و حدود 5 نفر هم مأموران مخصوص بودند. بعد آرام‌آرام گارد شاهنشاهی بزرگ‌تر شد و آن دسته به گروهان و گردان تبدیل شد و دو گردان به نام گردان یک و گردان 2 به گارد شاهنشاهی تبدیل شدند. در این گردان یک و گردان دو از برجسته‌ترین افسران و برجسته‌ترین افرادی که هم از لحاظ ورزشی و ادبی و تحصیلات بالاتر بودند اینها را به گارد جاویدان می‌فرستادند. یعنی گارد جاویدان بالاتر از گارد شاهنشاهی بود.

گارد جاویدان آرام‌آرام داشت تقویت می‌شد که اگر کودتا شد بتواند جلوی کودتا را هم بگیرد. یعنی پادگان لویزان و یک پادگانی در بالای کاخ سعدآباد بود که آنجا دو تا گردان یک و گردان 2 بود. این دو گردان، گردان‌های پیمانی بودند که یک عده اکتیو و استخدامی بودند و یک عده هم پیمانی بودند. این نیروها را از زابل و قد بلندترین‌ها آورده بودند و به صورت پیمانی ۵ ساله آموزش داده می‌شدند. اسلحه‌ای که به نام M3 بر گردن پیمانی‌ها به صورت حایل بسته شد که به نام «مردافکن» معروف بود. یعنی آن اسلحه حداقل 5 کیلو وزن داشت و 2 کیلو هم مهمات بود که باید آن افسر و نیروی نظامی 2 ساعت با این اسلحه و تجهیزات سر پا می‌ایستاد.

چطور شد که از گارد شاهنشاهی به گارد جاویدان آمدید؟

خسروی: سعی می‌کردند که بهترین‌ها و هر کسی که توانمندتر بود را جذب گارد جاویدان کنند. در آن دوره حدود 22 سال داشتم و متولد خوانسار بودم. 5 سالم بود که به تهران آمدم و بسیار کودک شلوغ و بی‌ادبی بودم، در مدرسه مدیران مدرسه و ناظم مدرسه از دست بنده شاکی بودند تا کلاس سوم که سر به راه شدن من آغاز شد.

چرا تا کلاس سوم؟

خسروی: معلم‌های مدرسه ابتدایی در آن زمان خانم بودند در آن دوران به دلیل قامت بلند در ردیف آخر کلاس می‌نشستم و معلم آن دوران که الان به رحمت خدا رفته است بنده را همان روز نخست صدا زد و پای تخته برد و گفت برای خسروی دست بزنید. تا آن دوران بنده به یاد نداشتم که در مدرسه مرا تشویق کرده باشند. اصلا کسی مرا تحویل نمی‌گرفت. به هر حال در همان روز برای بنده دست زدند و تشویق کردند. همان خانم معلم گفت که یکی از بهترین‌ها خواهی شد. با خودم گفتم که مگر می‌شود بنده هم تشویق شوم حتماً معجزه‌ای صورت گرفته است و مرا به عنوان مبصر کلاس معرفی کرد. در حالی که همه مدرسه از دست بنده به ستوه آمده بودند و حتی همان روز همان خانم معلم کلاس سوم برای من بلیط سینما خریداری کرد. پس باید انسان‌ها را شناخت.

بنده مدیون این خانم معلم هستم چرا که شخصیتی امروز پیدا کردم و این ترقی را به دست آوردم باید بگویم آن خانم معلم بود که به من عطا کرد. بعد از این برخوردها بود که دیگر هیچ خطایی از من سر نزد. چون سعی کردم با این برخوردهایی که صورت گرفته اذیت و آزار نکنم و سر به راه شدم. سال‌های چهارم و پنجم ابتدایی هم به همین منوال گذشت. این طرز رفتار یک معلم و استاد خوب توانست شخصیت بنده را به خوبی شکل دهد. من مدیون آن خانم معلم هستم و تا زمانی که در قید حیات بود بنده به همراه خانواده خدمت این خانم معلم می‌رسیدیم و عرض ارادت می‌کردیم.

در دوران پیروزی انقلاب برای شما به واسطه‌اینکه در گارد جاویدان بودید مشکلی پیش نیامد؟

خسروی: وقتی انقلاب شد نیروی هوایی کاخ نیاوران را از ما تحویل گرفتند ما سلاح‌های خود را تحویل دادیم. مردم انقلابی دور کاخ را تحت کنترل خود داشتند و ما تا میدان تجریش که پیاده‌روی کردیم نمی‌دانستیم که انقلاب شده است. وقتی به میدان تجریش رسیدیم تازه دیدیم که واقعاً انقلاب شده است و افراد شخصی مسلح هستند و رژیم پاشیده شده بود و امام خمینی (ره) هم به ایران آمده بود و دستورات خود را صادر کرده بود.

بعد از انقلاب در مسجد و حسینیه نیاوران که نماز می‌خواندیم آیت‌الله مصطفوی دنبال ما فرستادند چرا که کلید کاخ در اختیار بنده بود و گفتند شاید روی برخی درب‌های کاخ مواد منفجره کار گذاشته شده باشد. که البته پاسخ دادم که نه اینطور نیست. ما همه درها را باز کردیم و در خدمت آقای مصطفوی که الان آیت‌الله مصطفوی هستند در آمدیم تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد. من هم رفتم جبهه و در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس حضور داشتم. بنده آجودان حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی شدم، بعد 20 سال و 10 روز بود که من خدمت کرده بودم خدمت فرمانده نیروی زمینی رسیده و عرض کردم که قصد بازنشستگی دارم و بازنشست شدم.

* کار املاک سخت تر از خدمت در ارتش

شاید سوال عجیبی باشد. ولی خدمت در ارتش سخت‌تر بود یا کار مشاور املاک؟

خسروی: مشاور املاک در تمام دنیا کار بسیار سختی است. بنده از همان روز نخست که به تنهایی اقدام به خرید مغازه کردم اعتقاد داشتم که خداوند مشتریان را فرستاده تا به من روزی برسانند پس من باید به این مردم احترام بگذارم و این اعتقاد بنده است.

بنده همواره با صداقت برخورد می‌کردم که به عنوان مثال برای عروس و داماد خانه خریده بودم و بعد از سال‌ها که صاحب فرزند شده بودند و قصد ازدواج داشتند باز هم پیش بنده آمده بودند تا بنده برای آنها خانه بخرم. چرا در چلوکبابی‌های تهران یکی به عنوان چلوکباب رفتاری، یکی به عنوان چلوکبابی نایب و یکی به عنوان چلوکبابی شیخ‌الاسلامی معرفی و ماندگار می‌شود؟

پس اگر با مردم درست رفتار شود تبلیغات نیاز نیست مردم کار خوب و بد را می‌فهمند. بنده معتقدم قبل از اینکه زبان سخن بگوید چشم و گونه‌ها هستند که صحبت می‌کنند.

از زمانی که مغازه خریدید تا زمانی که رئیس اتحادیه شدید چند سال طول کشید؟

خسروی: همان زمانی که فکر می‌کنم سال 68 بود جواز کسب دریافت کردم. در سال 68 بود که جناب اکبری معاون اتحادیه املاک بود که از روبروی بنگاه املاک بنده در یوسف‌آباد می‌گذشت و همسایه ما بود. به هر حال مشتریان به گوش او رسانده بودند و او هم به بنده گفت که باید بازرس اتحادیه املاک شوم.

من از او پرسیدم که بازرس اتحادیه باید چه کند؟ گفت: باید کسانی که خلاف می‌کنند مغازه‌ او را پلمب کنی.

معاون اول اتحادیه املاک با این عمل بنده مخالف بود که املاکی شوم. ما هم نظامی هستیم که وقتی به ما بگویند نه این کار را نکنید بدتر دنبال آن می‌رویم. حتی در آن زمان که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود به بنده گفت که به دلیل سابقه ای که داشتید صلاحیت شما تأیید نمی‌شود. به هر حال بعد از مدتی بازرس اتحادیه املاک شدم.

یعنی برای ورود به اتحادیه املاک ابتدا بازرس اتحادیه شدید؟

خسروی: بله، وقتی بازرس اتحادیه شدم یک ماشین زرد پژو داشتم، همان دوران سعادت‌آباد و شهرک غرب تازه در حال شکل گرفتن بودند. البته شهرک غرب در دوران شاه ساخته شده بود. سه پروژه شهرک غرب، واوان و اکباتان از پروژه‌های قبل از انقلاب هستند که هر کدام به نوعی برای متقاضیان خاصی احداث شده بود.

بنده به محض اینکه با پژو زرد رنگ خودم وارد سعادت‌آباد می‌شدم املاکی‌ها می‌بستند چون بنده مطلقاً تا این ساعت خریداری نشدم. چرا شاید گلدان و هدیه گل و تابلو برای من آورده باشند ما هم همان هدایا را در اتحادیه نگه داشته‌ایم و اتفاقا آنها را در دیدارهایمان به مسئولان هدیه می دهیم(با خنده). هدایایی مثل کتاب‌های نفیس را هم در اتحادیه نگه داشته‌ایم. آرام‌آرام در بازرسی اتحادیه املاک به کمیسیون حل اختلاف وارد شدم نمایندگی مالیاتی و بیمه را هم به بنده دادند. بارها وقتی که بازرس اتحادیه املاک بودم برخی مشاوران املاک قصد داشتند با پرداخت رشوه به نفع آنها رأی صادر کنم که هرگز چنین نکردم. اتفاقاً بعد از مدتی همان افراد برای بنده بهترین تبلیغ‌ها را برای رسیدن به ریاست اتحادیه املاک کردند.

بنده زمانی که بازرس اتحادیه بودم هم شهرری، هم اسلامشهر و هم شمیران را رسیدگی می‌کردم. نماینده‌های مالیاتی به خوبی مرا می‌شناختند، بنده تلاش می‌کردم در زمان نوشتن مالیات برای جنوبی‌ترین نقطه تا شمالی‌ترین نقطه میزان را رعایت کنم و چون بنده را مالیاتی‌ها و دارایی‌ها به خوبی می‌شناختند می‌دانستند که نظر بدون پشتوانه فکری را برای نوشتن مالیات نمی‌دهم و قطعاً با مطالعه و کارشناسی بوده است.

پس قبل از ریاست اتحادیه املاک ابتدا به خوبی خود را با این بازرسی اتحادیه شناسانده بودید؟

خسروی: زمانی که بنده برای ریاست اتحادیه املاک ثبت‌نام کردم بالاترین رأی را آوردم.

کدام یک از رؤسای اتحادیه بیشترین زمان ریاست را به خود اختصاص داده بود؟

خسروی: محمدرضا شریفی 20 سال رئیس اتحادیه املاک بود. به هر حال در انتخابات شرکت کردم و رأی آوردم. وقتی اتحادیه را تحویل گرفتم صندوق اتحادیه املاک یک میلیون و 700 هزار تومان پول داشت، در حالی که 10 میلیون تومان به مجمع امور صنفی بدهکار بودند.

در همان روزها بود که اعضا با اعتماد به ما 70 میلیون تومان پول به حساب اتحادیه واریز کردند که از آن 70 میلیون تومان زمینی برای اتحادیه املاک خریداری کردیم و زائرسرای خود را در مشهد هم تکمیل کردیم.

بعد از 4 سال یعنی از سال 92 تا 96 که در اتحادیه نبودم یک ریال برای آن زائرسرا هزینه نشده بود و مجدداً حدود دو سالی است که به ریاست اتحادیه رسیدم زائرسرا یک بازسازی مجدد شد.

روی هم رفته چند سال رئیس اتحادیه املاک بودید؟

خسروی: 14 سال در سال‌های گذشته رئیس اتحادیه املاک بودم و الان دو سال است که مجدداً رئیس اتحادیه املاک هستم که می شود 16 سال.حال هم اگر عمری باقی باشد رئیس اتحادیه املاک هستم و بعد هم بعد از اتمام دوره خود یعنی با 18 سال قطعاً خداحافظی خواهم کرد.

چرا اتحادیه مشاوران املاک اقدامی برای پیش‌فروش‌های مسکن نمی‌کند؟

خسروی: زمانی که احمدی‌نژاد شهردار تهران بود در همان دوران برخی انبوه‌سازان و سازنده‌ها و شرکت‌ها یک ملک را به چند نفر می‌فروختند. مشاوران املاک جرأت این کار را ندارند. چون کار املاکی‌ها اعتباری، اعتمادی است. اما شرکت‌های به ثبت رسیده و پس از به فروش‌ها هر کاری دوست داشتند می‌کردند.

در آن سالها پیگیری کردیم دیدیم در گذر نوروزخان قولنامه‌هایی است که بر روی طناب آویزان است که به فروش می‌رسد، هر مشاور املاکی هم یک چاپخانه برای خود داشت ما در همان دوران از افراد حقوقی استفاده کردیم و ماه‌ها کار کردیم و یک برگه A3 درست کردیم و آنها را با شماره مجبور کردیم که ارزان‌تر هم بدهیم تا مشاوران املاک اینها را خریداری کنند.

* 5 هزار نفر از منافقین می خواستند در تهران خانه بخرند

مشهور است که در دوره‌ای منافقین تلاش گسترده‌ای برای خریدن املاک و ایجاد خانه‌های تیمی انجام داده‌اند.این موضوع صحت داشت؟چه اقدامی کردید؟

خسروی: در همان سال‌ها بود که اماکن بنده را خواست و گفت که 5 هزار نفر از منافقین در تهران هستند که باید برنامه‌ریزی کنیم که خانه نخرند و خانه تیمی درست نکنند. بعدها ناجا یک برنامه‌ای درست‌تر به نام «بهبود الکترونیک» معرفی کرد و آرام‌آرام کامپیوتر بر روی میز مشاوران املاک رفت و اینها هر معامله‌ای که می‌کردند باید به آن «بهبود الکترونیک» ارائه می‌کردند تا ناجا متوجه شود چه کسی در حال اجاره و یا خرید مسکن است. چرخه ضعیف بود اما خوب بود.

کد رهگیری چه زمانی راه‌اندازی شد؟ اینکه گفته می شود این کد رهگیری هم حفره هایی دارد و می توان کلاهبرداری کرد صحت دارد؟

خسروی: دکتر توکلی در مرکز پژوهش‌ها ما را خواستند و طرح کاداستر را معرفی کردند. در همان طرح کاداستر بود که متوجه شدیم کد رهگیری به درد املاکی‌ها می‌خورد و 400 شهر و 30 استان را در مدت 6 ماه درس کد رهگیری را به املاکی‌ها دادیم و کد رهگیری جا افتاد تا سال 94. اما افرادی که باید همکاری می‌کردند با ما رفتار خوبی نداشتند. مثلا ثبت اسناد املاک که ما را قبول نداشت. باید هم ثبت اسناد و هم شهرداری، هم دارایی و بیمه باید با ما لینک می‌شدند تا ما بتوانیم برای مردم شفاف‌سازی کنیم اما متأسفانه آنها همکاری نکردند و این موضوع یک مقدار به بن‌بست خورد و ما مجبور شدیم برای کد رهگیری از کد پستی استفاده کنیم. به هر حال دستور دولت وقت این بود. وزارت اقتصاد زیرنظر قوه مجریه است و ثبت اسناد هم زیر قوه مجریه بود و بعدها زیرنظر قوه قضائیه رفت.

به ما اعلام کردند که کد رهگیری در صورت مفاصاحساب مالیاتی صادر شود و سرانجام جا افتاد. یک نفر در سال 94 که بنده رئیس اتحادیه نبودم نامه‌ای به دیوان عدالت اداری می‌نویسد که نباید کد رهگیری به این شکل صادر شود و ایشان قسمت دارایی را لغو کردند اما یک عده‌ای باورشان شد که کد رهگیری به طور کلی لغو شده است. پس اگر ما می‌خواهیم به شفافیت برسیم و به قیمت واقعی ملک برای خرید و فروش مسکن برسیم و امنیت اجتماعی و اقتصادی داشته باشیم باید تمام دستگاه‌ها مثل شهرداری، مالیات، ثبت اسناد و ... با یکدیگر برای صدور کد رهگیری لینک شوند. کد رهگیری هنوز به صورت ناقص در حال صادر شدن است.

اگر می‌خواهیم به پیشرفت برسیم باید ابتدا به شفافیت دست پیدا کنیم.

یعنی معتقدید اگر کد رهگیری به طور کامل اجرا شود قیمت مسکن به خوبی کنترل می‌شود و به خوبی مشخص می‌شود یک نفر چه تعداد مسکن و چه وضعیت مکانی و شغلی دارد؟

خسروی: دقیقاً همین‌طور است مثلاً همین الان اگر کد رهگیری به طور کامل اجرا شود متقاضی خرید مسکن در تهرانپارس با یک جستجوی اینترنتی آخرین قیمت خرید و فروش مسکن در آن منطقه را رصد خواهد کرد. پس کد رهگیری با لینک شدن تمام دستگاه‌های مرتبط و ذیربط شفاف‌سازی را ارائه خواهد کرد. در سفری که به یکی از کشورها داشتم در آن کشور به دنبال یکی از دوستانم که سالها بود ندیده بودم گشتم و به راحتی با یک جستجوی اینترنتی علاوه بر اینکه محل زندگی و شغل او را یافتیم تمام جزئیات ریز زندگی او حتی میزان سپرده بانکی او را نیز به دست آوردیم.

تعیین قیمت اجاره بها چقدر می‌توانست موفقیت‌آمیز باشد؟

خسروی: اصلاً نمی‌توانستند. در دوره احمدی‌نژاد 7 تا 9 درصد نرخ اجاره‌بها را تعیین کردند مگر موفقیت‌آمیز بود؟ چون در اسلام مالکیت محترم‌ است. عرضه و تقاضا فقط می‌تواند بازار مسکن و اجاره بها را کنترل کند.

صحبت‌های پایانی اگر دارید بفرمایید؟

خسروی: از تمام جزئیات و زندگی خصوصی بنده هر سؤالی کنید پاسخ می‌دهم چرا که معتقدم شاید این مطالب برای جوانان مفید باشد، همیشه با یک حرکت از سوی افراد زندگی آن افراد تغییر می‌کند پس باید تلاش شود. اعتقاد دارم که 5 چیز جزو اسرار است، اولین اسرار نطفه‌ای است که بسته می‌شود. هیچ کس قدرت تشخیص جنسیت آن را ندارد. نطفه بسته شده را اگر پسر است هیچ کس تشخیص نمی‌دهد زن او کیست و اگر دختر است شوهر او کیست.

سوم مرگ است و جزو اسرار است که چه ساعتی و با چه مقامی آن شخص فوت خواهد کرد مثل مرحوم آیت‌الله طالقانی اگر قبل از انقلاب شهید می‌شد شاید 5 درصد مردم برای او گریه نمی‌کردند اما بعد از انقلاب دیدیم که تمام ایران برای او گریه کردند.

سر چهارم خاک است؛ یعنی افراد نمی‌دانند که به کدام خاک سپرده خواهند شد وسر پنجم ثروت است، ثروت و مقام جزو اسرار است. پس وقتی از من سؤال کردید که فکر می‌کردید وقتی در ارتش و در گارد شاهنشاهی بودید رئیس اتحادیه املاک شوید اصلاً فکر آن را نمی‌کردم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت