چه کسانی شرکتهای دولتی را میخرند؟
روزنامه سازندگی دیروز در گزارشی با عنوان «چه کسانی شرکتهای دولتی را میخرند؟» نوشت: «چه کسی؟ چرا؟» در کلاسهای آموزش روزنامه نگاری به کارآموزان جوان معمولا از این دو سؤال به عنوان ارزشهای خبری یاد میشود. به نظر میرسد، این دو ارزش خبری باید به مدیران سازمان خصوصیسازی تدریس شود.
روزنامه کیهان: روزنامه سازندگی دیروز در گزارشی با عنوان «چه کسانی شرکتهای دولتی را میخرند؟» نوشت: «چه کسی؟ چرا؟» در کلاسهای آموزش روزنامه نگاری به کارآموزان جوان معمولا از این دو سؤال به عنوان ارزشهای خبری یاد میشود. به نظر میرسد، این دو ارزش خبری باید به مدیران سازمان خصوصیسازی تدریس شود. بررسی آمار شرکتهای واگذار شده نشان میدهد در مورد برخی از شرکتها تخلفات آشکاری صورت گرفته است و دو سؤال اساسی در مورد اهلیت خریداران و سوابق آنها به طور کامل احراز نشده است. این در حالی است که سازمان خصوصیسازی مدعی اثبات اهلیت خریداران شرکتهای واگذار شده است. با این حال بررسیهای سازندگی نشان میدهد در آخرین واگذاریهای صورت گرفته، ردپای افرادی پیدا شده که کارخانههای صنعتی بزرگ را با هدف تصرف زمینهای آن خریداری کردهاند. روزنامه سازندگی برای رسیدن به پاسخ پیرامون سؤالهایی که مطرح کرده لازم است تا به مواردی مانند «رشت الکتریک» نگاهی بیندازند. لازم به ذکر است که روزنامه کیهان تلاش کرد تا از قبیل: همین سؤالها را پاسخ دهد که متاسفانه با شکایت همسران بزرگان طیف موسوم به اصلاحطلب روبرو شد. یکی از شاکیان هم آقای کرباسچی (یا به عبارتی همسر ایشان) است که در شورای سیاستگزاری همین روزنامه سازندگی است. پس بهتر است پاسخ را در اطراف خویش جستوجو کنند. کیهان نوشته بود: «به عنوان نمونه و فقط یک نمونه که خبرگزاری فارس از گیلان مخابره کرده و به رسانهها کشیده شده است، آقای کرباسچی شهردار اسبق، که این روزها، در این دانشگاه و آن دانشگاه برای عدالت و آزادی و حق انتخاب سخنرانی میکند، سال ۸۲ کارخانه رشت الکتریک را با حدود ۶۰۰ کارگر برای همسر خود، همسر قبه، همسر عبدالله نوری و همسر شریعتی دهقان خرید، کارگرانش را بیکار کرد و حالا میخواهد زمین باقیمانده از آن کارخانه پررونق را با ۶۰ آپارتمان لوکس در شمال تهران معاوضه کند!» شباهتهای «امیددرمانی» و «گفتاردرمانی» روزنامه حامی دولت در سرمقاله شماره دیروز به سخنرانی رئیسجمهور در جمع دانشگاهیان پرداخت و نوشت: «باید از روحانی، وزرا، مدیران و مسئولان دولتی پرسید، چه اقدامات عملی، اجرایی و کاربردی برای نیل به ابعاد بزرگ و کوچک «امیدآفرینی» دارند؟» این نوشتار میافزاید: «جای تعجب است که روحانی از «امیدآفرینی» میگوید در حالی که بیش از سه ماه است هیچ پیوند رسانهای با افکار عمومی و آحاد جامعه ندارد؛ هیچ توضیحی درخصوص انتخابها و انتصابهایش ارائه نمیکند؛ وزیر سیاسی کابینه را به سخنگویی امور اقتصادی میگمارد و در جریان «نبرد اقتصادی» با تحریمها، وزارتخانههای اقتصادیاش بلاتکلیف یا بیوزیر ماندهاند؛ آیا بهتر و زیبندهتر نبود روحانی پیش از طرح این موضوع با اهالی و اصحاب دانشگاه، مسئله را با سیاستپیشگان موافق و مخالفش در میان میگذاشت؟ آیا با طرح همین مسئله با برخی مجلسیهای مخالف دولت و جلوگیری از تعمیق اختلافها و ظهور و بروز آنها در مجامع و محافل عمومی، «امیدآفرینی» تحقق بیشتری پیدا نمیکرد؟» این سرمقاله در ادامه تصریح میکند: «او [روحانی]در جمعی از «امیدآفرینی» سخن میگوید که کمترین حضور و تاثیر را در ساختار مدیریتی و اجرایی کشور دارند. دانشگاهیان، نه قدرت تصمیمگیری دارند، نه توان اثرگذاری بر نهادهای قدرت و نه امکان لابی با لایههای پنهان؛ با این اوصاف چگونه میتوان از آنها انتظار «امیدآفرینی» داشت؟ مگر آنکه روحانی تصمیم گرفته باشد این مفهوم را هم در امتداد و ادامه «گفتاردرمانی»های دو دولت گذشته تعریف کرده باشد. باز هم بخواهد سهم دیگران را در بروز شرایط و موقعیت فعلی بیش از دولتش بنامد و بار این موضوع را بر دوش گروه نخبگان دانشگاهی بیندازد. در این رهگذر البته رسانهها را هم هدف قرار میدهد. موضوعی که نشان میدهد در این مسیر راه نجات و مقصد درستی مشاهده نمیشود.» بزک پسابرجامی! سرمقاله روزنامه شرق که به قلم سیدمصطفی هاشمی طبا نوشته شده گویای آن است که آن موضوع تاسف برانگیز بزک برجام همچنان ادامه دارد. مدیرمسئول شرق در ایام پسابرجام در مصاحبهای گفته بود که موظف بودند که به بزک برجام بپردازند. در سرمقاله شرق آمده: «برخی گفتهاند حاصل امضای برجام وضع اقتصادی کنونی است؛ در حالی که بهتر است به یادآورند با خروج آمریکا از برجام شرایط تغییر کرد...» این نوشتار در بخشهای مختلف خود به ترساندن مردم از موضوع اقتصادی نیز پرداخته است. به گفته مقامهای آمریکایی در فاصله سالهای ۸۸ تا ۹۱ شدیدترین تحریمهای ممکن علیه ایران اعمال شد، اما آمریکا به نتیجه مطلوب خود نرسید به همین خاطر رئیسجمهور میگوید در آبان ماه آمریکا چیز جدیدی برای ارائه ندارد. به عبارتی تمام زور تحریمهای آمریکا در فاصله آن سالها اعمال شد و همچنین وضعیت اقتصادی در آن سالها (با عنایت به نقد جدی که بر شیوه دولت مستقر در آن زمان داریم) با یک سال اخیر قابل مقایسه است. ضمنا نویسنده یادداشت مدعی شده برجام به خوبی در حال اجرا بود و خروج آمریکا شرایط را تغییر داد! این همان بزک پسابرجامی است که به عبارتی توهین به شعور و آگاهی مردم است. رئیسبانک مرکزی پس از گذشت چندین ماه از اجرای توافق هستهای در سفر به آمریکا با گلایه از دولت اوباما گفت: دستاورد ما از برجام «تقریبا هیچ» بوده است. عملکرد ناامیدکننده دولت «روزنامه آرمان» طی یادداشتی به قلم سخنگوی حزب اعتماد ملی نوشته است: «رئیسجمهور روز گذشته در دانشگاه تهران از مفید بودن امید درمانی گفت، اما تلاش وی بر این بود که با گفتاردرمانی امید را به مردم بازگرداند. در این راستا باید اذعان کرد، بخشی از زمینههای ایجاد امید در اختیار رئیسجمهور قرار ندارد، گرچه بخشهایی نیز در اختیارات رئیسجمهور است و شاید وی منطبق بر آنها سخن میگوید... ناامیدی در بخشهایی است که مربوط به قابلیتهای درون دولت و شخص رئیسجمهور است.» نویسنده افزوده است: «مردمی که میبینند رئیسجمهور پیگیر مطالباتشان نیست در موجی از ناامیدی فرو میروند. در حوزه اقتصاد و معیشت مردم نیز مشاهده شد که به دلیل تیم ناهماهنگ اقتصادی دولت رویکردها و روندها به سمت و سویی رفت که نارضایتیهای مردم را در پی داشت و موجب ناامیدی مردم از دولت در این حوزه شد.» سیاستگذار دولت است یا مردم؟! «روزنامه آرمان» در یادداشت دیگری به اظهارات رئیسجمهور در دانشگاه تهران که گفته بود هر روز قیمتها را رصد میکند پرداخت و نوشت: «اینکه ایشان قیمت کالاها را رصد میکنند، جملهای نبود که مردم منتظر شنیدن آن از زبان شخص اول اجرایی کشور باشند. این جملات نمیتواند التیامی باشد بر زخمها و مشکلات اقتصادی که بر جان مردم افتاده است. قطعا این سخنان خوشایند مردمی که ماههاست با گرانی و مشکلات معیشتی روبهرو هستند، نخواهد بود.» در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «میتوان چنین استنباط کرد بخشی از سخنان ایشان خطابش به مردم بود که اگر مردم، بنگاهها، شرکتها و ... در برخی مسائل کمک میکردند، اکنون اوضاع بدین شکل نبود! و بهتر از این بود. اما نکته مهم این است که آقای رئیسجمهوری به نقش دولت در این نابسامانیهااشارهای نکردند.» این یادداشت در ادامه تصریح میکند: «اینکه همه مشکلات را بر عهده تحریمها و یا عملکرد مردم بیندازیم و از ضعف عملکرد مدیران و سیاستهای دولت سخنی به میان نیاوریم و به نقش دولت اشارهای نکنیم، چندان به واقعیت نزدیک نخواهد بود. اگر دولت در بخش نظارت، سیاستگذاری و عملکردها درست و منطقی رفتار میکرد آیا باز هم شاهد چنین وضعی میبودیم؟» شکست سراسری در پی کارنامه اصلاحطلبان در تهران روزنامه هفت صبح در گزارشی با تاکید بر اینکه «استعلامهای متعدد برای بقای افشانی به عنوان شهردار نتیجه منفی داشته است» نوشت: مردم عملکرد شهرداری را با شهرداران سابق مقایسه میکنند. در بخشی از این گزارش آمده است: «اصلاحطلبان، بعد از دو سال حالا باید به فکر شهردار سوم برای تهران باشند و این در حالی است که هر روز، کارنامه آنها در افکار عمومی با کارنامه افرادی مثل قالیباف و حتی کرباسچی مقایسه خواهد شد.» در ادامه این گزارش تصریح شده است: «در این شرایط آیا شهردار سوم خواهد توانست تکانی به کارنامه شورای پنجم بدهد یا اینکه باز هم مثل شورای دوره اول، کارنامه ناموفق اصلاحطلبان در پایتخت باعث شکست سراسری آنها در کل کشور خواهد شد؟» لازم به ذکر است که طی روزهای اخیر روزنامههای دیگری نیز از طیف موسوم به اصلاحطلب گفتهاند که در مقابل آنها کارنامه قالیباف قرار دارد و واهمه این طیف از نتایج عملکرد اوست که برای مردم کاملا محسوس است. آنها به صورت تلویحی به کارنامه موفق قالیباف اشاره کرده و آن را خطری جدی برای شورای شهر و شهردار اصلاحطلب مینامند چرا که مردم به قیاس میان عملکرد آنها خواهند پرداخت. لازم به یادآوری است که در آستانه انتخابات شوراهای شهر توپچیهای طیف اصلاحاتی آتش سنگینی را علیه او تدارک دیدند. البته این موضوع از پیشتر آغاز شده بود که انتشار لیستی تحت عنوان زمینهای نجومی یکی از آنها بود. نکته قابل تامل آن است که پس از آنکه اصلاح به شورای شهر و شهرداری رسیدند یکی از کسانی را که در آن لیست نامش را آورده بودند به معاونی یک شهردار برگزیدند و پس از اعتراضها گفتند که نام او به اشتباه در لیست آمده بود! آیا در مورد بقیه نامهای آن لیست نیز این اشتباه (بخوانید عملیات روانی-رسانهای) رخ داده است؟ باید از اروپا قدردانی کنیم! روزنامه همدلی در مطلبی نوشت: «مقامات اروپایی را میبایست به خاطر تلاشهای شجاعانهشان برای حفظ توافق هستهای ایران علیرغم خروج ایالاتمتحده و اعمال تحریم بر ایران مورد قدردانی قرار داد». برخلاف ادعای این روزنامه زنجیرهای، اروپا چه در دوره حضور آمریکا در برجام و چه پس از خروج آمریکا از برجام، هیچگاه برای احقاق حقوق کشورمان کوچکترین اقدامی انجام نداده است. مقامات اروپایی صراحتا اعلام کردهاند که در موضوع ایران در هدف با آمریکا اشتراک نظر دارند، ولی در روش رسیدن به این هدف، اختلاف نظر دارند. سران اروپایی صراحتا اعلام کردهاند که در موضوع توان موشکی و منطقهای ایران با آمریکا هم نظر هستند. کشورهای اروپایی عضو ۱+۵ در سالهای پسابرجام هیچگاه به تعهدات خود عمل نکردند. تا جایی که ظریف - مهر ۹۶- صراحتا اعلام کرد که هنوز نمیتوانیم در انگلیس یک حساب بانکی باز کنیم. در زمستان سال گذشته نیز کشور آلمان در اقدامی ضدایرانی از سوخترسانی به هواپیمای حامل ظریف به بهانه تحریمهای آمریکا امتناع کرد!
دیدگاه تان را بنویسید