خبرگزاری تسنیم: فریبرز رئیس دانا اقتصاددان نزدیک به طیف اصلاح طلب در مصاحبه با یک سایت خبری موارد بی سابقهای را علی حسن روحانی و سیاستهای اقتصادی وی مطرح کرد. فریبرز رئیس دانا اقتصاددان اصلاح طلب که نظریاتی سوسیالیستی دارد در مصاحبه با سایت خبری «انتخاب خبر» به موضوعاتی مانند نوسانات ارزی، سیاست کلان اقتصادی دولت، رابطه مردم با دولت و کارشناسان، واکنش جامعه به سیاستهای اقتصادی دولت، جایگاه دلار در اقتصاد جهانی، اقتصاد سیاسی دولتمردان تاجر؛ پرداخت. وی با تاکید بر اینکه، نوسانان اخیر در بازار ارز غافلگیرکننده نبوده است، گفت، اقتصاد ایران وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی دلاری دارد. دلار، یک پول سلطه گر امپریالیستی است، برای اینکه مبادلات جهانی و ذخیره سازی جهانی با این پول صورت میگیرد. بعد از اوت سال ۱۹۷۱ این سلطه توسط دولت نیکسون قطعیتر شد و تقاضای جهانی برای این پول همیشه وجود داشته است. هر وقت پول جانشینی هم میخواهد ایجاد شود آن بلایی بر سر جانشین ساز میآید که مثلاً در لیبی بر سر قذافی آمد. فرانسه عامل آن کشتار در لیبی شد، برای اینکه قذافی به اتفاق کشورهای دیگر قصد داشت با ایجاد یک پشتوانه مالی،
پول دیگری را برای آفریقا به منظور مبادلات تجاری-مالی فراهم کند. اکنون البته اتحادیه بریکس درپی ساخت یک بانک است و قصد دارد تا با ایجاد یک پول استاندارد جهانی مانند ارز اس بی آر به سلطه دلار پایان دهد. حتی این اتحادیه قصد دارد تا ارز اس بی آر را تقویت کند تا این ارز جانشین دلار شده و اتحادیه بریکس از قید فشارهای دلار خارج شود. اما برای سازندگان دلار جایگزین هم انواع توطئه ها، تحریمها و گرفتاریها را ایجاد نموده اند. کاهش مصنوعی قیمت نفت با کمک عربستان سعودی، حتی روسیه را هم نشان گیری کرده است تا مبادا این کشور قصد ایجاد ارز جایگزین داشته باشد. رئیس دانا با انتقاد از نگاه دولت به واقعیات اقتصاد بین الملل میگوید، دولت ایران متوجه سلطه دلار نیست، علاقهای هم ندارد بداند، سطحی کاری میکند، به مباحث سطحی میپردازد، برخوردهای سیاسی مقابلهای را به جای روابط اساسی اقتصاد سیاسی مینشاند و از طرف دیگر هم گوش شنوا ندارد که حرفهای کارشناسان خبره و دگر اندیش را بشنود. دل دولت به آن ۴۰-۳۰ نفری که اطرافش را قبضه کرده اند خوش است. همین اطرافیان دولت اصلاً به سلطه گری دلار توجه نکردند و همچنان اقتصاد ایران را وابسته
به دلار نگاه داشته اند. دولت حسن روحانی رکورددار وابستگی اقتصاد کشور به دلار است. معاون آقای روحانی بارها گفته است که طرفدار بخش خصوصی است. طرفدار بخش خصوصی بودن هم یعنی طرفدار تجارت آزاد با دلار. شخص آقای روحانی اینگونه فکر میکند، اقتصاددانان دولت قبلی و دولت فعلی و مشاوران آنها همگی در واقع از مدافعان وابستگی اقتصادی کشور به دلار هستند؛ منتهی برخی اقتصاددانان اطراف دولت به دلار بالای ۶۰۰۰ تومان فکر میکنند و برخی دیگر هم به دلار حدود ۴۵۰۰ تومان فکر میکنند، اما همگی این اقتصاد دانها روش یکسانی دارند، و اینکه نمیخواهند از قید سلطه دلار امپریالیستی بیرون بیایند و از طرفی، چون اقتصاد کشور وابسته به دلار نفتی هم هست تقاضا برای تهیه و تأمین دلار مرتب افزایش پیدا میکند. وی سپس به اثر برجام و آینده آن پرداخت و گفت، ترامپ مخالف برجام و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران است، اتحادیه اروپا هم مخالف برنامه موشکی برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران است، وضع بازار نفت هم متزلزل است. این شرایط، آخرین مراحل فشار در داخل سیستم اقتصادی ایران است. تحت چنین شرایطی آنچه مبرهن است، انفجار اقتصادی بازار ارزی کشورمان حتمی
است که چنین اتفاقی هم افتاد. رئیس دانا با انتقاد از انحصار در اقتصاد ایران گفت، کارگزاران اصلی اقتصادی ایران چندین نهاد و سرمایه دار بزرگ هستند. البته چند شرکت مقاطعه کار که اهل تجارت و متبحر در صادرات و واردات هستند نیز جزو کارگزاران اصلی اقتصادی ایران محسوب میشوند. کارگزاران اصلی اقتصادی ایران به عنوان صاحبان انحصار در فعالیتهای تولیدی، خدماتی و تجاری به شدت دلار خواه هستند. وقتی که تهدیدهای اقتصادی دونالد ترامپ در آمریکا و همچنین تهدیدهای اقتصادی اتحادیه اروپا مبنی بر بازگشت تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شد، کارگزاران اصلی اقتصادی کشورمان قبل از اینکه دلار کمیاب شود پیش دستی کردند و اقدام به خریداری دلار از بازار نمودند. در خوشبینانهترین شرایط، کارگزاران اصلی اقتصادی ایران برای اینکه کار و بار اقتصادی راه اندازند یا فعالیتهای اقتصادی آنها دچار اخلال نگردد، مقدار زیادی دلار خریداری و وارد خزانه کردند و برخی آنها حتی از این طریق جیبشان را پر کردند، و اینگونه بازار ارزی کشور را تخلیه کردند. این را نباید فراموش کرد که همیشه یک عده آدم به اصطلاح اقتصادی در جریان بازارهای مالی و فسادهای
مالی و شبه اقتصاد مالی حضور داشته اند و دارند. این پیش دستی کارگزاران اقتصادی ایران تحت شرایطی به کل جامعه اقتصادی ایران سرایت کرد و ناگهان این پیش دستی به صورت هجومی سر باز کرد و به لایههای پایینتر جامعه ایران سرایت کرد. در جامعه ایران هم بورژوازی شهری متأسفانه به قدری تحت تأثیر پول پیدا کردن و کاسب کاری و روحیه خرید و فروشی قرار دارد که از وظیفه اصلی خودش غافل شده است؛ نه مهندس سرجای خودش است، نه دکتر سرجای خودش است، و نه اقتصاددان و همه آنها نگاهشان به این است که چه زمانی کالایی گران یا ارزان میشود، و چه زمانی مناسب خرید یا فروش کالا است. پس نگاه و وجدان درونی جامعه ایران شده خرید و فروش و سود! وی در پاسخ به این سوال که، چرا دولت در واکنش به انفجار ارزی در کشور سرانجام دلار را تک نرخی کرد و در این راستا بازار ارزی کشور را پلیسی کرد؟ گفت، دولت همیشه ادعا میکرده به مکانیسم بازار و روشهای متعادل سازی بازار متعهد است. دولت همواره در جهت مکانیسمهای عرضه و تقاضا بخش خصوصی را حمایت کرده است. دولت در این راستا دست فعالیتهای بخش خصوصی را باز گذاشته است و همیشه در این خط حرکت میکرده است تا در واقع خودش
را از قید خیلی تعهدات دولتی خلاص کند؛ نمونه بارز چنین سیاستهایی تعهدات دولت نسبت به آموزش و بهداشت جامعه بوده است. در مورد بهداشت اگر منصف باشیم سه سال پیش اقداماتی توسط دولت انجام گرفت، اما سیاست گذاریهای این بخش به دلیل اینکه از پشتوانه لازم برخوردار نبود خود به خود متوقف شد. در سایر زمینهها دولت به سمت خصوصی سازی و آزاد گذاشتن دست فعالان اقتصادی پیش رفته است و مکانیسم بازار برای دولت، مقدس و بیانگر همه واقعیتها بوده است. همین دولت ناگزیر به فشار، برخورد و روشهای پلیسی متوسل شد. ابتدا دولت در جریان انفجار ارزی اخیر یک عده را بازداشت کرد و افزایش قیمت ارز را به آنها نسبت داد، بعد هم گفته شد کار این عده نبوده است و افراد دیگری در افزایش نرخ ارز سهم داشته و مقصر بوده اند. بعد هم دولت و عواملش «بگم نگم» درآوردند و در نهایت هم «پینه دوزی موقوف» و در حقیقت در بازار ارز را بستند! اگر دولت قصد داشت چنین اقدامی را انجام دهد چرا موقعی که کسانی میگفتند، میگفتید این افراد قدیمی هستند، شما که نقطه نظرهای خیلی قدیمی تری را تعقیب میکردید. در نتیجه الان بازار ارز را تعطیل کردند، اما آن پشت، فشار واقعیت دارد
کار خودش را میکند. رئیس دانا سپس به آینده بازار ارز پرداخت و تاکید کرد، ساختار اقتصاد ایران ساختار متقاضی برای دلار است. ایران وابستگی دلاری به بازار جهانی دارد و وضعیت نفت هم اکنون متزلزل است. چشم انداز تیرهای برای ایران در بازار نفت از حیث بازگشت تحریمها یا افزایش تحریمها وجود دارد؛ در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که این وضعیت یعنی تثبیت نرخ ارز پابرجا بماند. انفجار دیگری و افزایش قیمتهای دیگری در راه است و البته ممکن است این انفجار توسط دولت به تعویق انداخته شود. در اقتصاد به چنین عملی «تورم سرکوب شده» میگویند. در واقع تورم ارزی در آینده وجود خواهد داشت یا حتی تشدید میشود، اما دولت میخواهد این تورم ارزی را به صف تبدیل کند، یا حتی تورم ارزی را به جیره بندی و نوبت گذاری تبدیل سازد؛ اما غافل از آنکه در یک جایی این سیاست هم سر باز میکند و انفجار ارزی دیگر قابل کنترل نخواهد بود؛ نمونه آن هم کشور لهستان است که طی قرن گذشته این تجربه را پشت سر گذاشته است. برای همه این حرفهایی که بیان کردم هم نمونههای تئوری وجود دارد و هم نمونههای تجربی در دسترس است. رئیس دانا با اشاره به اقتصاد سیاسی رابطه دولت و
مردم افزود، در واقع دولت روحانی و جناحهای اصلاح طلب و محافظه کار این دولت گمان میکنند که مردم هیچ حقی ندارند و اگر اعتراض مردم از حد بگذارد مقصر خود مردم هستند و نه سیاستهایی که دولت وضع کرده است، و این داستان سالها است که ادامه دارد، سالها است که این دولت خودی و غیر خودی میکند و دیگران را کنار گذاشته است، مخالفین خودش را سرکوب و از صحنه بیرون میکند و نمونه آن هم خود من و بسیاری افراد دیگر؛ بنابراین من راه حلی برای این دولت ندارم، برای اینکه این دولت ما را از خودش نمیداند و ما هم این دولت را دولت خودمان نمیدانیم. من شوخی و رودربایستی ندارم. رئیس جمهوری که انتخاب میشود، ولی حق انتخاب شدن برای دیگران قائل نیست معیوب است و اشکال دارد و نمیتواند نماینده واقعی مردمی باشد که در فراغ بال و با خاطری آسوده، بدون لکنت زبان و بدون ترس و لرز میآیند نماینده انتخاب میکنند. این اقتصاددانان در پایان به نگاه خود به وضعیت دولت پرداخت و تاکید کرد، بنابراین من راه حلی برای این دولت ندارم و راه حلی هم که میگویم میدانم این دولت نمیپذیرد، برای اینکه افق سیاستهای دولت حسن روحانی در ته خط بر راه حل سرکوب استوار
گشته است و بر همین اساس، مردم را آشوبگر قلمداد میکند و آنها را از صحنه بیرون خواهد کرد. اگر در آینده تورم افزایش پیدا کند و نرخ ارز دوباره شیب صعودی داشته باشد، این نرخ ارز بر روی قیمت ارزاق، قیمت مسکن، و در کل روی زندگی مردم تأثیر میگذارد. همچنین اگر حداقل دستمزد به لطایف الحیل کنترل شود و دستمزدها به گونهای افزایش پیدا کند که هیچ کفافی به نیازهای طبقه کارگر نداشته باشد، چنین شرایطی خود به خود آشوب زا است، مگر اینکه دولت با یک جامعه گورستانی روبه رو باشد. این شرایط خود به خود نارضایتی ساز است. بارها گفته ایم که راه حل، توزیع عادلانهتر درآمد و ثروت است. راه رشد ایران از راه دخالت در امور بازتوزیع میگذرد. این موضوع را این دولت و حتی دولت احمدی نژاد، و حتی دولت خاتمی و دولت هاشمی رفسنجانی به هیچ عنوان قبول نداشته اند برای اینکه به سیاستهای تعدیل ساختاری و نئولیبرالیسم اعتقاد دارند.
دیدگاه تان را بنویسید