روزنامه جوان: وام ازدواج از ۱۰ میلیون به ۱۵ میلیون تومان افزایش پیدا میکند. بعضیها از شنیدن این خبر خوشحال شدند، اما از آنجایی که قدیمیها گفتهاند آخر هر خنده، گریه است، ما به آنچه که بعد از خوشحالی اولیه از این خبر ذهنمان را مشغول کرد پرداختهایم!
اول فواید وام ازدواج را برمیشمریم تا خدای ناکرده اجحافی در حق این موجود عزیز نکرده باشیم.
وام ازدواج به دردِ نگرفتن میخورد! وام ازدواج به چند درد میخورد. اول از همه به دردِ نگرفتن! یعنی بهترین کاری که شما در قبال وام ازدواج میتوانید بکنید این است که اصلاً سمتش نروید، چون اگر بروید عواقب دارد. از جمله اینکه چندین جفت کفش را از دست میدهید، از بس که بین بانک و سایر مراکز وادار به پیادهروی میشوید! بعدش اینکه ممکن است مُچدرد بگیرید از بس که فرم پر میکنید! اساساً خودِ مراجعه بیش از حد به بانک عوارضی دارد؛ مثلاً آنجا ممکن است چشمتان به کسانی بخورد که دارند وامهای مبسوطی میگیرند. آنچنان که اگر رقمش را ببینید خیال میکنید فرد مذکور چند هزارتا وام ازدواج را همزمان گرفته است! البته خوب که فکرش را بکنید میفهمید از نظر مایی که داریم در مذمت وام ازدواج قلم میزنیم، آن آقایی که وام کلان میگیرد خیلی هم کار خوبی میکند! چون باعث میشود صندوق بانک زود خالی شود تا یک عده کمتر در هچل وام ازدواج بیفتند!
با وام ازدواج مشکلات را فراموش کنید! داشتیم از فواید وام ازدواج
میگفتیم؛ مهمترین فایدهاش این است که در روزهای اولِ زندگی مشترک، سرتان گرم میشود! در نتیجه دغدغههای دیگرِ ازدواج را موقتاً فراموش میکنید! برای درآمدن از بیکاری هم مفید است. شمایی که ازدواج کردهای، اما شغل نداری، چه چیزی بهتر از این که صبح علیالطلوع از خانه بیرون بزنی و بعدازظهر خسته و کوفته برگردی؟ میدانی همین موضوع چقدر در تحکیم روابط زن و شوهر تأثیر دارد؟!
رابطه آمار بیکاری با وام ازدواج یک حکمتی پشت وام ازدواج هست که بسیار ظریف و دقیق است. وام ازدواج پدیدهای است که جوانِ بیکار را به جوانِ بیکارِ بدهکار تبدیل میکند! اولاً این در نوع خودش یک پیشرفت و حرکت رو به جلو محسوب میشود. ثانیاً فلسفة این اقدام حکیمانه این است که جوانِ بیکار انگیزه پیدا کند که برود دنبال کار! بزرگترهای ما این برنامه را چیدهاند تا جوانِ مزبور، اگر تا پیش از گرفتن وام به نوعی تنبلی میکرده و از زیر کار درمیرفته، حالا مجبور شود کار پیدا کند و قسطش را بدهد! در نتیجه هر چقدر مبلغ وام افزایش پیدا کند، همتِ جوانان ما بیشتر میشود و متعاقباً بیکاری کمتر خواهد شد!
تالارداران: موافقیم!
بعضیها از جمله خودِ ما با این افزایش بیرویه (!) مبلغ وام ازدواج مخالف هستند. اما حرف که فقط حرف ما نیست. اتفاقاً بعضیها که دستشان توی کار است کاملاً موافق هستند و بلکه میگویند باید بیشتر هم بشود. منظورم صاحبان محترم سالنهای مراسم و هتلها هستند! طبق بررسیهای خالهزنکی کارشناسانِ ما، قریب به اتفاقِ مبلغ وام ازدواج، خرجِ برگزاری جشن عروسی میشود که زحمتش به گردن تالارداران خدوم است! آنهایی که نرخ دستشان است میدانند که الان برگزاری یک جشن متوسط (نه از آنهایی که مال از ما بهتران است و نه آنهایی که قناعت پیشه میکنند) حدود ۳۰ میلیون تومان آب میخورد که دقیقاً با مبلغ مجموع وام ازدواجهای عروس و داماد مطابقت دارد! پس مشخص است که در این زمینه هم مسئولان گرامی، کارِ کارشناسی کردهاند تا مبلغ را مشخص بنمایند!
حمله جوانان برای ازدواج به خاطر وام! من نگرانم با افزایش وام ازدواج، ناگهان سیل تقاضاها در اثر اشتیاق جوانان به مزدوج شدن به بانکها سرازیر شود و مردم به خاطر این ۵ میلیون بیشتر، قید همه مشکلات را زده و استخاره در کار خیر را کنار بگذارند! همین الانش از وقتی خبر افزایش وام رسانهای
شده، دفترخانههای ثبت ازدواج نوبتهای عقدشان را تا چند ماه آینده رزرو کردهاند! بنابراین بهتر است دولت محترم به سرعت فکری بکند و برای پیشگیری از ترویج بیش از حد ازدواج، «ستاد مبارزه با ازدواج جوانان» را سریعاً راهاندازی نماید! البته بهتر بود سیاستگذاران از ابتدا عواقب چنین اقداماتی را که بیش از حد اثرگذار است در نظر میگرفتند و حداقل به صورت پلکانی، یک میلیون یک میلیون وام را زیاد میکردند! البته دولت دوازدهم قبلاً هم ثابت کرده بود که اعتقادی به اقدامات پلکانی ندارد، مثل قضیه بنزین و عوارض و حذف یارانهها. اعتدالیون که این طوری عمل کنند وای به حال افراطیون!
چرا بعضیها وام ازدواج نگرفتند؟ در سال گذشته حدود ۳۰۰ هزار نفر از کسانی که ازدواج کردهاند، وام ازدواج نگرفتهاند. این اتفاق چه دلایلی میتواند داشته باشد؟ آیا این هموطنان مهربان خواستهاند کار خیر انجام دهند و از حقشان به نفع دیگران بگذرند؟ آیا دنبال وام ازدواج رفتهاند، اما کفشِ کافی برای طی کردن تمام مراحل نداشتهاند و ناچار به انصراف شدهاند؟! آیا ازدواجشان قبل از اینکه وامش را بگیرند، زبانم لال به انتها رسیده است؟! آیا آن
افرادی که قبلاً وصفشان رفت، در خالی کردن صندوق بانک موفق عمل کردهاند و توانستهاند این عده را از وام ازدواج نجات دهند؟! یا دلایل دیگری داشته است؟ اما هر چه باشد، بدتر از همه وضع آن کسی است که ازدواجش در سال اول منجر به طلاق شده، اما تا سه سال آینده باید قسط وام ازدواج را بدهد! اتفاقاً طبق آمار بیشتر طلاقها در سال اول ازدواج رخ میدهد که نشان میدهد عده این گونه افراد کم نیست و نگرانی ما هم بیمورد نیست!
افزایش امید به زندگی تا سر ماه! با همه این تفاصیل اگر رفتید وام ازدواج ۱۵ میلیون تومانی گرفتید خوشحال باشید، چون کسی که قسط دارد خیلی بهتر از کسی است که آه در بساط ندارد! بالاخره آدمی که هیچ چیز نداشته باشد با آدمی که قرض داشته باشد خیلی فرق دارد! حداقلش این است که میدانید یک عده یک جایی سر ماه منتظرتان هستند و اگر دیر کنید سراغتان را میگیرند! این خودش امید به زندگی را بالاتر میبرد!
به همین دلیل جا دارد بگوییم: وضعیت مچکریم! این مقال را با بیتی از شاعر ارزنده «ضامن شیرازی» که در دفترچه اقساط و غزلیات ایشان به چاپ رسیده است به پایان میبریم: هرگز نمیرد آن که دلش زنده
شد به قسط / ثبت است بر جریده هر بانک وام ما!
دیدگاه تان را بنویسید