سرویس اقتصادی فردا: کسی هم جوابگو نیست. دولتمردان دیروز سکوت پیشه کردهاند و مسوولان امروز حرفی برای گفتن ندارند. مهندسان ناظر هم قطعا راهی برای فرار از مسوولیت پیدا میکنند. شاید هم از فردا کمان انتقاد را به سمت یکدیگر نشانه بروند. اما هیچکس بهتر از آن کودکی که بادکنکهای جشن تولدش از پشت دیوارهای فرو ریختهی مسکن مهر کرمانشاه نمایان شده، معنی ناامنی را نمیفهمد. این یادداشت را خبرگزاری ایسنا نوشته است که بخشی از آن را در ادامه می خوانید: کوشش برای پاسخ ندادن به تلفن خبرنگاران در این روزها به مسابقهای بین مسوولان دیروز و امروز تبدیل شده تا شاید بتوانند در این ماراتن تقصیر را به گردن یکدیگر بیندازند. تلاش خبرنگار ما برای ارتباط با سه تن از مسوولان مربوطه بی نتیجه ماند تا فقط مدیرکل دفتر نوسازی و بهسازی بنیاد مسکن پاسخ ما را بدهد و بگوید که این واحدهای تخریب شده مسکن مهر در حیطه اختیارات دستگاه متبوعش نیست و این که پیریزی اینها در زمان دولت قبل انجام شده است. البته راست هم میگوید، اما این اظهارات کمکی به دهها سوال بی جواب ذهن مردم نمیکند.» در بخش دیگری از این یادداشت آمده: «شاید
اگر راه خلافهای بعضی مهندسان بسته میشد یا از همدستی برخی بازرسان با پیمانکاران مسکن مهر پرده برداشته میشد کار به اینجا نمیرسید. سوال این است چرا پروانه مهندس ناظر چند شغلهای که هیچ وقت پای پروژهها نیست ابطال نمیشود؟ چرا اجازه دادیم امضا فروشی به امری مرسوم تبدیل شود؟ به چه علت باید شرایطی ایجاد کنیم که با امضای مردگان دلالی ساخت و ساز صورت گیرد؟ چرا یک بار برای همیشه قانونی سفت و سخت برای ساخت و ساز وضع نمیشود تا هزاران میلیارد تومان ثروت کشور به پای ساختمانهای بی کیفیت هدر نرود تا کسی نتواند از تو در توی قوانین نصفه و نیمه حوزه ساختمان برای خود رانت ایجاد کند؛ تا کسی نتواند آیین نامه ۲۸۰۰ را به سخره بگیرد، تا هیچ مهندسی به خود اجازه ندهد با خون دهها تن از هموطنانمان معامله کند.»
به راستی اگر زمین لرزهای با این شدت در کلان شهرهای ایران و به ویژه تهران رخ دهد چه سرنوشتی در انتظارمان خواهد بود؟!
دیدگاه تان را بنویسید