سرویس اقتصادی فردا؛ مهسا گربندی: محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران با حضور در غرفه «فردا» در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات به گفتگو با خبرنگار ما نشسته که در ادامه مشروح آن را میخوانید: فردا: بیشترین مشکلات اقتصادی در کشورمان چیست؟ مملکتی که روی ثروت خوابیده چه لزومی دارد که مردم آن دغدغه مسکن داشته باشند؟ مردم نباید دغدغه مسکن داشته باشند چرا که هم پول و هم سرمایه کافی وجود دارد. همچنین کارخانجات تولید کننده تجهیزات ساختمانی بسیاری وجود دارد و البته زمین هم داریم. ولی اراده نداریم!
آیا درست است کشوری که روی گنج است، ورزشکار و قهرمان آن دستفروشی کند یا در پارک بخوابد؟ اینجا ایران است؛ چرا باید در این کشور جانبازان به سختی امرار معاش کنند؟ در مقابل میبینیم کشورهای اروپایی با سربازان و کهنه سربازانی که از جنگ جهانی باقی مانده اند با احترام برخورد میکنند و در هر مراسمی از آنها دعوت میشود و مدالهای آنان را در معرض دید عموم قرار میدهند. همین مسئله باعث میشود که مردم آن کشور در مقابل این کهنه سربازان ادای احترام کنند. همچنین بهترین امکانات هم در اختیار آنان است. اما در اینجا میبینیم که هیچ کاری برای جانبازان انجام نشده است. فردا: به نظر شما ریشه این مشکلات در چیست؟ سوءمدیریت و دزدی و منافع شخصی علت ایجاد این مشکلات است. اکثر مدیران در کشور فقط با دید منافع به مسائل نگاه میکنند و منافع ملی را درنظر نمیگیرند. همه سوالشان این است که در قضایا چه سهمی دارند؟ و این معضل بزرگی است.
آقای روحانی میگوید من بساط کاسبان تحریم را جمع کردهام. درست است، کاسبان تحریم جمع شدهاند، ولی باید بگویم که به جای آن بساط کاسبان برجام را پهن کردهاند. هر کسی بخواهد در کشور سرمایه گذاری کند باید مجوز داشته باشد که ارجاع داده میشود به وزارت خانه، و این در حالی است که وزارت خانه باید از این موضوع سهمی ببرد درغیر این صورت امضا نمیکند! دزدی، خیانت و استفاده نکردن از نیروهای متعهد و دلسوز، همه اینها دست به دست هم میدهد تا دچار چنین وضعیتی بغرنجی باشیم. در مقابل میبینیم بهترین متخصصان ما خانه نشین هستند.
فردا: راجع به موسسات مالی و اعتباری و بانکهای ورشکسته چطور؟ چرا تا این حد به مرز بحران رسیدهاند؟
متاسفانه این روزها موسساتی را میبینیم که همه پولها را خوردهاند و الان نمیتوانند موضوع را جمع کنند. اما باید به این نکته دقت کرد که بانکهای ما ورشکسته نیستند، بلکه مدیران ما، مدیران ورشکستهای هستند. اگر از مدیران خوب و برجسته استفاده شود، میتواند این بحران را جمع کند و حتی آن را به سوددهی هم برساند و پول مردم را بدهد. اما مسئله این است که مدیران فعلی نمیخواهند که پولی بدهند.
الان پارسیان هم جز بانکهای ورشکسته است، اما به طور رسمی آن را اعلام نمیکنند. افرادی مانند عبدالله طالبی که بنیانگذار بانک پارسیان بوده، الان کجاست؟ یا مثلا آقای پرویزیان به عنوان مدیرعامل بانک پارسیان معرفی شده، هیچ سابقه بانکی مرتبطی ندارد. او در معدن کار میکرده و بعدها عضو هیئت مدیره فلان جا و بعد مشاور رئیس بانک مرکزی، آقای بهمنی و آقای سیف شده است. در حالی که هیچ تخصصی ندارد. فردا: دررابطه با کاسپین توضیح بفرمایید. مالباختگان هر بار تجمع میکنند و پول هایشان را میخواهند. در این ماجرا مقصر کیست؟
قطعا مقصر مسئولین امر هستند. مردم غالبا عوام هستند. در شهرها و شهرستانهای مختلف خیلیها با بخشنامهها و اخبار آشناییت ندارند. آن وقت میبینند حدود ۷۰۰ شعبه از کاسپین در کشور افتتاح شده و بعد اعلام میکنند تحت نظارت بانک مرکزی نبوده! من سوالم این است؛ چطور وقتی مغازهای میخواهد جنس بفروشد، از شروع روز کاری، از او پروانه کسب، فاکتور و کارت بهداشت، کنترل قیمت و ... را درخواست میکنند؟ که اگر هرکدام از آنها را نداشته باشد در مقابل مغازهاش نیوجرسی میگذارند و مغازه را میبندند و بنری بزرگ بر سر در مغازه او میزنند که گران فروش است! عجیب است که برای یک مغازه از سازمانها و نهادهای مختلف پرس و جو میکنند، اما یک موسسه اعتباری را با این همه شعبه که پول مردم را در اختیار میگیرد هیچ مقام مسئولی آن را نمیبیند و از آن مجوز نمیخواهد؟ خب باید اعلام کنند که در این موسسه پول نگذارید. نه اینکه استاندارد در افتتاحیه شعب حضور یابد! حتی خیلی از مقامات بانکی هم بیایند؛ و وقتی مشکلی ایجاد شد کسی به روی خودش نیاورد!
یادم است که آخرین بار کاسپین، تحت نظارت بانک مرکزی و تحت نظارت بانک مرکزی اسمش را عوض کرد، نامههای موسسه منتشر شد که درخواست داده و بانک مرکزی با این تغییر نام موافقت کرده است، الان حالا مقام مسئول بانک مرکزی اعلام میکند ما هیچ مسئولیتی در قبال این مسئله نداریم! پس بانک مرکزی چه مسئولیتی دارد؟ بانک مرکزی از سال ۱۳۳۹ که در ایران تاسیس شده یک اساس نامهای را دارد. نظارت بر مسائل پولی و مالی کشور بر عهده بانک مرکزی است.
در یک جا میبینید که گفته میشود صندوق قرض الحسنه اگر یکی باشد اشکال ندارد، ولی اگر دو تا شعبه شد این مجاز نیست، مگر اینکه از بانک مرکزی مجوز گرفته و تحت نظارت قرار بگیرد. اما در قضیه کاسپین میبینیم که با وجود ۵۰۰ شعبه بانک مرکزی منفعل عمل کرده است!
نمیشود از مردم توقع داشت که هر روز بخش نامهها و آئین نامهها را بخوانند و هرجا درست است بروند و آنجا سرمایهگذاری کنند. مردم به اعتماد مسئولین امر پولشان را در این بانکها و موسسات سرمایه گذاری میکنند. حالا هم همین مسئولان باید پاسخگو باشند.
دیدگاه تان را بنویسید