قطار، معدن و کارگرانی که فراموش شده‌اند

کد خبر: 664920

کارشان سخت‌ترین کاری است که در دنیا شناخته شده است و به سختی کشیدن عادت کرده‌اند؛ از سختی نان درآوردن با کاری طاقت‌فرسا در قعر زمین گرفته تا سختی شلاق خوردن بابت مطالبه حق و حقوقی که هیچ ربطی با دریافتی‌های نجومی برخی چهره‌ها ندارد...

روزنامه جوان: کارشان سخت‌ترین کاری است که در دنیا شناخته شده است و به سختی کشیدن عادت کرده‌اند؛ از سختی نان درآوردن با کاری طاقت‌فرسا در قعر زمین گرفته تا سختی شلاق خوردن بابت مطالبه حق و حقوقی که هیچ ربطی با دریافتی‌های نجومی برخی چهره‌ها ندارد، اما برای آن‌ها آنقدر دور از دسترس است که وقتی مطالبه‌اش می‌کنند، شلاق بخورند! حالا جسم بی‌جان ۲۱ تن از کارگران معدن زغال سنگ آزادشهر گلستان که با انجام سخت‌ترین کار دنیا نان‌شان را از عمق هزار و ۸۰۰ متری زمین از دل سیاه زغال سنگ بیرون می‌کشیدند، از دل آوار‌ها بیرون آمده است. اما ۳۵ تن از کارگران محبوس در انفجار معدن زغال سنگ آزادشهر هنوز از قعر زمین بیرون کشیده نشده‌اند و ۵۶ خانواده‌ای که با حقوق حدود ۹۰۰ هزار تومانی کار در معدن زندگی می‌گذراندند، حالا نان‌آورشان را از دست داده‌اند تا در تقویم حوادث تلخ سال‌های اخیر اردیبهشت ۹۶ نیز همچون آذر ۹۵ و حادثه قطار تبریز، دی ماه ۹۵ و حادثه پلاسکو و فروردین ۹۶ و حادثه سیل آذربایجان، رخت عزا به تن کنند و رسیدگی به وضعیت شهدای معدن گلستان هم مانند حادثه قطار تبریز و پلاسکو همچنان مبهم باقی بماند یا به بعد از انتخابات موکول شود. حادثه انفجار در معدن زغال سنگ آزادشهر به علت نبود ایمنی و انتشار گاز متان نخستین حادثه‌ای نیست که طی یکی دو سال اخیر به دلیل نواقص ایمنی رخ داده و جامعه را در بهت و ماتم فرو برده است. تن‌ها در طول سال گذشته ۸۱۲ کارگر بر اثر حوادث کار جان داده‌اند. این بدین معناست که روزی ۲ / ۲ نفر جان خود را برای نان از دست داده‌اند و به گفته علیرضا محجوب در بخش حوادث کار، ایران در رتبه دوم یا سوم دنیا قرار دارد. آمار قابل تأمل حوادث کار، اما نشانه‌ای از شرایط کاری نا‌ایمن و فقدان نظارت بر واحدهای تولیدی و مراکز تجاری است که یک بار خود را به شکل آتش‌سوزی و فروریختن برج پلاسکو نشان می‌دهد و دوباره به شکلی دیگر در معدن زغال سنگ گلستان تکرار می‌شود. همچنان که حوادثی همچون حادثه قطار تبریز و حادثه سیل آذربایجان همگی از نقص در ساختار نظارت و ایمنی خبر می‌دهد و تا زمان برطرف نشدن این نواقص تکرار چنین حوادثی دور از انتظار نیست. اما بدیهی است برای پایان دادن به روند این حوادث نیاز به تغییر جدی در نگاه مدیریت کلان کشور است. در شرایطی که آخوندی، وزیر راه، مسکن و شهرسازی در برابر حادثه‌ای همچون حادثه برخورد قطار تبریز - مشهد در سمنان اینگونه واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید «همه مسافران بیمه‌اند و جای هیچ نگرانی نیست!» بدیهی است تکرار حوادثی از این دست دور از انتظار نیست.

کارگرانی با سخت‌ترین کار و بیمه نصفه و نیمه

نکته قابل تأمل اینجاست که بسیاری از کارگران معدن آذرشهر گلستان بیمه هم نبودند یا بیمه‌ای که برای‌شان رد می‌شده بیمه کارگر معدن نبوده تا شامل مشاغل سخت و زیان‌آور شود. جدای از این دی ماه ۹۴ همین کارگران در اعتراض به پرداخت نشدن چندین ماهه حقوق ۷۰۰ هزار تومانی‌شان معترض شده بودند. حالا، اما ۸۱ مصدوم معدن آذرشهر گلستان با چهره‌های سیاه و زغالی شان سوژه خوبی برای عکس‌های سلفی و دم انتخاباتی مسئولانی هستند که هیچ‌گاه حواسشان به وجود آدم‌هایی نبود که در عمق هزار و ۸۰۰ متری نان‌شان را از دل سنگ‌های سیاه بیرون می‌کشند تا پیش زن و فرزندشان روسفید بمانند.

دیه‌ای که پرداخت نشد

از سوی دیگر اگر به سراغ حوادث قبل همچون حادثه قطار تبریز بروید متوجه خواهید شد با گذشت پنج ماه از این حادثه هنوز دیه ۴۸ کشته و بیش از ۱۰۰ زخمی این حادثه پرداخت نشده است، این در حالی است که وزیر راه گفته بود همه مسافران بیمه بوده‌اند و جای نگرانی نیست. همچنین عبدالناصر همتی، رئیس کل بیمه مرکزی ایران نیز در همان روزهای نخست حادثه ضمن ابراز تأسف از کشته شدن جمعی از هموطنانمان در این حوادث دلخراش این ضایعه دردناک را تسلیت گفته و از پیگیری پرداخت به موقع دیه جانباختگان و مصدومان خبر داده بود. وی در ادامه افزوده بود: صنعت بیمه برای حمایت از این آسیب‌دیدگان آمادگی خود را اعلام و اظهار امیدواری کرده بود بیمه پارسیان بیمه‌گر راه‌آهن در حادثه قطار سمنان همچون گذشته در کمترین زمان ممکن نحوه پرداخت خسارت را بررسی کرده و با انجام وظیفه به موقع بتواند مرهمی کوچک بر درد و رنج خانواده این عزیزان باشد. طبق گفته همتی، بیمه مسئولیت فوت‌شدگان حادثه قطار هر دو دیه کامل معادل ۱۹۳ میلیون تومان است و مصدومین نیز مشمول بیمه هزینه پزشکی تا سقف ۵۰ میلیون تومان هستند، اما با وجود گذشت پنج ماه از این حادثه هنوز خسارت این حادثه پرداخت نشده است.

وعده‌های سوخته پلاسکو

مشابه این ماجرا در حادثه پلاسکو رخ داد و در شرایطی که با فرونشستن شعله‌های آتشفشان پلاسکو بسیاری از مسئولان با خرابه‌های نماد تهران مدرن عکس‌های نمادین می‌گرفتند تا در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنند، قول‌های رنگارنگی به کسبه و حادثه‌دیدگان پلاسکو می‌دادند؛ وعده‌هایی که هرگز رنگ حقیقت نگرفت. وعده وزیر کار برای حمایت از ۴ هزار کارگر بیکار شده ساختمان پلاسکو، ارائه وام ۳۰۰ میلیونی ولی‌الله سیف به صاحبان هر صنف در پلاسکو با یک سال تنفس و بازپرداخت سه ساله، وام خرد به افراد آسیب‌دیده، پرداخت مستمری و بیمه بیکاری کارگران تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی، اعزام کارگران به شغل‌های مورد نیاز، بخشودگی مالیات کسبه پلاسکو، تشکیل کمیته ویژه‌ای برای یاری‌رسانی مالیاتی، بانکی و بیمه‌ای به واحدهای فعال آسیب‌دیده در ساختمان پلاسکو تن‌ها بخشی از اظهارات مسئولانه‌ای بود که کسبه پلاسکو را در اوج بحران امیدوار می‌کرد تا نگران آینده از دست رفته مالی خود نباشند. تن‌ها وعده‌ای که عملی شد، اسکان سریع کسبه پلاسکو در مرکز تجاری نور تهران بود؛ مغازه‌هایی که تن‌ها برای سه ماه رایگان در اختیار کسبه است و از اردیبهشت ماه اجاره آن باید پرداخت شود. همین موضوع هم نه با پیگیری دولت، بلکه ظاهراً با مرحمت مالک پلاسکو محقق شد، اما مجتمع نور یکی از بی‌رونق‌ترین مراکز تجاری شهر تهران است. جدا از درد کاسبان پلاسکو، یکی دیگر از وعده‌هایی که التیام‌بخش خانواده‌های داغدار و آتش‌نشان بود به گفته‌های معاون بنیاد شهید خلاصه شد که اظهار داشت آتش‌نشانانی که در حادثه پلاسکو جان باختند، به عنوان شهید خدمت محسوب می‌شوند. اما به تازگی سعید شریف‌زاده، مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران درباره شهید محسوب شدن شهدای آتش‌نشان پلاسکو گفته است: به‌رغم پیگیری‌های شهرداری تهران هنوز بنیاد شهید کاری برای شهدای پلاسکو انجام نداده است. در کنار این حوادث خونبهای ۴۶۳ نفر از هم‌وطنانمان که در حادثه منا به شهادت رسیده‌اند همچنان در هاله‌ای از ابهام است. حادثه معدن زغال سنگ گلستان، اما در آستانه انتخابات این شانس را به حادثه دیدگان می‌دهد که برای نخستین بار دیده شوند و مسئولان و کاندیدا‌ها از کارگرانی که سخت‌ترین کار دنیا را دارند یادی کنند؛ کارگرانی که سال گذشته وقتی در معدن طلای آق قلا بابت حق و حقوق‌شان معترض شدند به شلاق محکوم شدند، آن هم در جامعه‌ای که فرهنگش بوسیدن دست کارگر بوده نه شلاق زدن او.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت