پارس جنوبی و گام های پیش رو

کد خبر: 655951

با بهره برداری از 5 فاز دیگرِ پارس جنوبی، علاوه بر تثبیت خودکفایی کشور در تولید گاز، ظرفیت های جدیدی برای توسعه پتروشیمی و همچنین پالایشگاه های میعانات گازی ایجاد شده است. علاوه بر آن تولید روزانه گاز کشور از این میدان مشترک، با قطر برابر شد؛ اگرچه تولید تجمعی ما هنوز حدود 700 میلیارد مترمکعب (به اندازه تولید 3.5 سال با ظرفیت فعلی) کمتر از این کشور است.

روزنامه خراسان: با بهره برداری از 5 فاز دیگرِ پارس جنوبی، علاوه بر تثبیت خودکفایی کشور در تولید گاز، ظرفیت های جدیدی برای توسعه پتروشیمی و همچنین پالایشگاه های میعانات گازی ایجاد شده است. علاوه بر آن تولید روزانه گاز کشور از این میدان مشترک، با قطر برابر شد؛ اگرچه تولید تجمعی ما هنوز حدود 700 میلیارد مترمکعب (به اندازه تولید 3.5 سال با ظرفیت فعلی) کمتر از این کشور است.
در حاشیه این اتفاق بزرگ ملی، سوالات و بعضا جنجال هایی مطرح شد که پاسخ به آن لازم به نظر می رسد. در ادامه به این سوالات پاسخ می دهیم.

1. سوال سیاسی: "کار این دولت بود یا آن دولت"

اولین بحث این بود که توسعه این 5 فاز پارس جنوبی، کار این دولت بود یا دولت فعلی دستاوردهای دولت پیشین را با سروصدا افتتاح کرده است؟ موضوعی که در نزدیکی انتخابات بیشتر موردتوجه بود. در پاسخ، قبل از هرچیز، سراغ اعداد و ارقام می رویم؛ توسعه فازهای 17 و 18 که از سال 86 آغاز شده بود در سال 92 حدود 81 درصد بود. توسعه فاز 19 به 74 درصد و فاز 20 و 21 هم که از سال 89 شروع شده بود به حدود 60 درصد رسیده بود. از نظر سرمایه نیز، حدود 15 میلیارد دلار از 20 میلیارد دلار سرمایه موردنیاز این 5 فاز تا سال 92 به پروژه ها تزریق شده بود. نتیجه آنکه می توان گفت در مجموع حدود 70 درصد کار قبل از دولت پیشین و مابقی بعد از آن انجام شده است؛ لذا اگر بخواهیم به این سوالِ سیاسی - و نه اقتصادی- پاسخ دهیم که "کار کدام دولت بود؟" باید بگوییم 70 به 30؛ هم تلاش هایی که در اوج تحریم ها انجام و به هر طریق از متوقف شدن پروژه ها جلوگیری شد، ارزشمند است و هم تلاش های اخیر که در سایه گشایش های پساتحریم، تهیه قطعات کلیدی و گذراندن آزمون های حساس و زمانبرِ پایانی پروژه ها را میسر کرد.
نکته دیگر آنکه طرح های کلان (مگاپروژه ها) به طور معمول چندین سال زمان می برند و این طبیعی است که کاری که در یک دولت آغاز شده در دولت بعد به پایان برسد؛ همان گونه که فازهای 1 تا 5 که در دهه 70 آغاز شده بود در 4 سال ابتدایی دهه 80 به ثمر رسید و فازهای 5 تا 10 که در دولت هشتم آغاز شده بود در سال های 87 و 88 به بهره برداری رسید. لذا طرح این گونه سوال ها از نظر منافع ملی بلاوجه است. همان قدر که ادعای "اتلاف منابع و تعطیلی کار در دولت قبل" سیاسی است، ادعای "عکس یادگاری روحانی با دستاوردهای دولت قبل» نیز سیاسی است.

2. با 700 هزار بشکه میعانات چه کنیم؟

اکنون تولید روزانه گاز کشور از 800 میلیون مترمکعب فراتر رفته است که نه تنها در فصول گرم بلکه در همه سال، بیشتر از مصرف کشور است. میعانات گازی - هیدروکربورهایی که از چاه همراه با گاز برداشت می شود اما به شکل مایع است و معمولا قیمتی نزدیک به نفت خام دارد- تولیدی پارس جنوبی هم به روزانه 700 هزار بشکه رسیده است. البته مصرف منابع گازی سخت نیست؛ می توان گاز را با سوخت های مایع در صنایع و نیروگاه ها جایگزین و سوخت های مایع را صادر کرد. حتی در صورت اشباع مصرف خانگی و صنعتی می توان با تزریق منابع گاز به میادین نفتی، میلیاردها دلار طلای سیاه را احیا کرد که خود نوعی سرمایه گذاری است. اما شرایط درباره میعانات فرق می کند. هم اکنون عمده این منابع به صورت خام فروخته می شود؟ سوال این است که می خواهیم با این منابع مازاد از میعانات چه کنیم؟ باز هم خام فروشی؟
اگرچه در پاسخ به سوال قبل، کار هر 2 دولت در مجموع مثبت ارزیابی شد اما در پاسخ به این سوال ناچار باید از کم کاری ها و اشتباهات گلایه کرد. توضیح اینکه چندین پروژه زیرساختی برای جلوگیری از خام فروشی میعانات در کشور تعریف شده که تقریبا همه آن ها درگیر تعلل و کم کاری و یا اشتباهات محاسباتی است. پروژه ستاره خلیج فارس یکی از آنهاست که قرار است روزانه 360 هزار بشکه میعانات گازی پارس جنوبی را به بنزین، نفت و گازوئیل و .. . تبدیل و کشور را در تولید بنزین خودکفا کند. پروژه ای که 11 سال از عمرش می گذرد و وعده افتتاح آن در انتهای نیمه اول سال 95 به انتهای آن سال و سپس به ابتدای امسال موکول شد و هنوز هم احتمال تمدید وعده ها می رود.

پروژه دیگر طرح پالایشی سیراف است که با سر وصدای بسیاری در سال 93 مطرح شد و طبق تعریف قرار بود این مجموعه پالایشگاه روزانه 480 هزار بشکه میعانات گازی را پالایش کند. اما این طرح، از همان ابتدا با انتقادهایی همراه بود؛ از جایابی طرح تا ترکیب محصولات. انتقاداتی که ظاهرا درست بود اما موردتوجه قرار نگرفت تا اینکه پیشرفت طرح را با کندی مواجه کرد و برخی از سرمایه گذاران از توقف این طرح سخن گفتند. خلاصه آنکه اشتباهات و برخی لجاجت ها در تعریف و پیشبرد این پروژه باعث شده است که نتوان به بهره برداری به موقع آن تا سال 97 امیدوار بود. وزارت نفت - در تمامی دولت ها و بالاخص در دولت اخیر- بیش از آنکه به تکمیل زنجیره ارزش نفت و گاز بها دهد، به تولید نفت و گاز بها می دهد؛ طرح های پالایشی با اما و اگرهای بسیار مواجه است و برخی از شرکت های پالایشی، به خاطر بی مهری های وزارت نفت در اعلام به موقع نرخ فرآورده ها- که کاری ساده است- با مشکلاتی نظیر ناتوانی در پاسخ دهی به سهامداران و همچنین برنامه ریزی متناسب مواجه می شوند. صنعت پتروشیمی هم با میلیاردها دلار سرمایه گذاری مازاد در محصولات کم ارزش مواجه است که به گفته خود مسئولان بازارش اشباع است؛ اما از طرحی برای ساماندهی این شرایط خبری نیست. شاید دلیل همان است که آقای وزیر در یک برنامه تلویزیونی گفت؛ "پول در نفت است، 10 دلار هزینه کن، 50 دلار بفروش". خلاصه کلام آن که ظرفیت های عظیم صنعت پتروشیمی و پایین دست آن پیش روی اقتصاد کشور است. ظرفیت هایی که با افتتاح های دیروز، فقط اولین گام برای بهره برداری از آن برداشته شد و برای بهره برداری از آن علاوه بر جذب سرمایه های کافی، تغییر نگاه برخی از مدیران هم لازم است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت