قحطی اسکناس ٥٠٠ تومانی نو

کد خبر: 502112

«پول، پول است؛ کهنه و نو ندارد». این حرف را زیاد شنیده‌ایم اما حقیقت این است که پول نو یک چیز دیگر است. هر سال نزدیک عید که می‌شود مردم برای عیدی‌دادن هم که باشد، طالب اسکناس‌های نو می‌شوند.

قحطی اسکناس ٥٠٠ تومانی نو
جایی که صدای پول را می‌فروشند/ قحطی اسکناس ٥٠٠ تومانی نو
سرویس اقتصادی فردا؛ روزنامه شرق نوشت: «پول، پول است؛ کهنه و نو ندارد». این حرف را زیاد شنیده‌ایم اما حقیقت این است که پول نو یک چیز دیگر است. هر سال نزدیک عید که می‌شود مردم برای عیدی‌دادن هم که باشد، طالب اسکناس‌های نو می‌شوند. خیلی‌ها هستند اسکناس‌های نو عیدی را لای کتاب، پشت قاب عکس یا در ویترین‌ می‌گذارند و فارغ از اینکه این کاغذ‌ها برای دادوستد و دست‌به‌دست‌شدن چاپ شده‌اند، سال‌ها آن را مانند گنجینه‌ای حفظ می‌کنند. سنت پخش پول نو در روزهای آخر سال توسط بانک مرکزی نیز ریشه در همین خاطرخواهی پول نو دارد گرچه کسانی هستند ١٢ ماه سال کارشان همین است که نوفروشی کنند و کهنه بخرند. در تهران، سرنخ پول نوفروشی، مانند بورس ارز و سکه، به میدان فردوسی، خیابان منوچهری و چهارراه استانبول می‌رسد. از ضلع جنوبی میدان فردوسی، بساط پول‌فروشان آغاز می‌شود؛ هر کدام روی یک چهارپایه نشسته‌اند و یک کیف دارند که ویترین کارشان است. دور و اطرافشان آدم‌هایی ایستاده‌اند که دلار و ارزهای دیگر خریدوفروش می‌کنند اما پول‌فروشان آدم‌های ساکتی هستند که فقط چشمشان به غرفه متحرک کسب‌وکارشان دوخته شده است. کنارشان که بیایی، گاه پول‌هایی در بساطشان می‌بینی که نمی‌دانی از کدام آب و خاکی به اینجا رسیده‌اند؛ اسکناس‌های رنگارنگی که برخی رنگ‌ورویی برایشان نمانده و کهنه‌اند اما قیمت دارند. بعضی از پول‌فروش‌ها همه‌رقم پولی دارند؛ از تک‌ورق‌های اسکناس‌های قدیم ایرانی که اصلا صفر ندارند یا یکی، دو تا صفر دارند گرفته تا دسته‌ اسکناس‌های رایج امروزی؛ از سکه‌های یک‌دلاری آمریکایی و سکه و اسکناس‌های دیگر ممالک بیگانه گرفته تا سکه‌های یک‌ریالی و دوریالی و پول‌های سیاه. اسکناس ٥٠٠ تومانی نایاب شد نبش میدان فردوسی اگر نگاهی بچرخانی، چهار، پنج نفر را می‌بینی که بساط اسکناس‌فروشی برپا کرده‌اند. پول‌فروش‌های نبش میدان اکثرا پول نو رایج می‌فروشند. حتی یکی، دو نفرشان اسکناس‌های ریز کشور مثل ١٠تومانی یا ٢٠ تومانی هم ندارند و فقط دسته‌های اسکناس‌ هزارتومانی به بالا را روی کیف مکعبی خود چیده‌اند. اینها مشتریان بیشتری دارند و نرخ‌شان هم مقطوع است. هر بسته ‌هزارتومانی و دو‌هزار تومانی نو، ١٢‌ هزار تومان گران‌تر از ارزش واقعی معامله می‌شود. هر دسته اسکناس پنج‌هزاری و ١٠ هزاری را هم ١٥ تومان بالاتر می‌فروشند آن هم فقط به این دلیل که پول بیشتری را معطل آن کرده‌اند. اگر کسی بخواهد به صورت عمده چندین دسته اسکناس نو بخرد، روی هر بسته تا دو‌هزار تومان تخفیف می‌دهند، نه بیشتر. اینجا اسکناس ریز ندارند اما قیمت بازار ١٠تومانی را حدود ٤٠‌ هزار تومان، ٢٠تومانی را ٥٠‌ هزار تومان و ٥٠ تومانی و صد تومانی را ٦٠ و ٧٠‌ هزار تومان می‌گویند. نقطه مشترک پول‌فروشان نبش میدان این است که اولا اکثر دسته‌های اسکناس را با باندهای کاغذی زرد بسته‌اند که نام و علامت هیچ بانکی روی آن نیست و دوما هیچ کدام‌شان اسکناس ٥٠٠ تومانی ندارند. یکی از آنها سه بسته اسکناس ٥٠٠ تومانی دارد اما به هیچ قیمتی آنها را نمی‌فروشد. می‌گوید اینها جزء ویترین است و نمی‌فروشم بعد هم زیر لب می‌گوید «از کجا معلوم که دوباره چاپ شود». امسال بانک‌ها ٥٠٠تومانی توزیع نکرده‌اند و دست این فروشندگان کنار میدان هم خالی مانده است. این را یکی از پول‌فروشان می‌گوید؛ وقتی از او آدرسی می‌خواهم که بتوانم چند بسته ٥٠٠ تومانی تهیه کنم. قدیمی‌های این حرفه را می‌توان سمت منوچهری یافت. آنها هم زبانشان گرم‌تر است و هم قیمت‌هایشان ملایم‌تر. کمی آن‌طرف‌تر از مرکز تجارت جهانی فردوسی، پیرمری روبه‌آفتاب نشسته و کلاهش را روی ابرو کشیده است. حال‌واحوالش را که می‌پرسم، می‌گوید دل‌ودماغ ندارد، بانک‌ها این‌روزها اسکناس نو می‌فروشند و بفهمی‌نفهمی کاسبی‌اش را فعلا کساد کرده‌اند. می‌گوید البته من عشقی کار می‌کنم؛ زمان‌هایی عشقم نمی‌کشد و ١٠ روز نمی‌آیم بساط کنم اما روزهایی هم از صبح می‌آیم و صبحانه را هم همین‌جا می‌خورم. پول‌فروشی و ریزه‌کاری‌هایش می‌گوید من کلکسیون اسکناسم. به او می‌گویم پول‌های قدیمی را برای قدمتشان می‌فروشی، پول‌های جدید که دیگر کلکسیونی نیستند. از گوشه چشم نگاهم می‌کند و دو دسته اسکناس ٢٠تومانی نو را نشانم می‌دهد. می‌گوید فرقش چیست؟ من حقیقتا فرقی نمی‌بینم اما او می‌خندد. بعد هم به کردار کسی که گویی پرده از رازی بزرگ برمی‌دارد، می‌گوید: این دسته اسکناس، چاپ اول است. امضای مرحوم نوربخش را نگاه کن اما این یکی چاپ آخرین سری است و صاحب امضایش هنوز نفس می‌کشد و مقام دولتی دارد. می‌گوید پول‌فروشی ریزه‌کاری زیاد دارد. از سال چاپ اسکناس نوع کاغذ و چاپ گرفته تا رندبودن شماره سریال و بزرگ‌وکوچک‌بودن سری آن در قیمت‌گذاری مؤثر است، همچنین امضاها و نقش محو اسکناس و تصاویر آن، که به قدمت اسکناس مربوط می‌شود. این پول‌فروش، یک دسته اسکناس ٢٠ تومانی با امضای مرحوم نوربخش را ٩٠‌ هزار تومان می‌فروشد. ٢٠ تومانی جدیدتر را هم ٧٠‌ هزار تومان می‌دهد. ١٠تومانی‌های اولیه دیگر نیست و به صورت برگه‌ای فروخته می‌شوند. هر برگه از ‌هزار تا پنج‌هزارتومان. ١٠تومانی‌های جدید با تصویر آیت‌الله مدرس هم هر بسته از ٥٠ تا ٦٠‌ هزار تومان خریدوفروش می‌شود. قیمت صدتومانی هم مشروط به مشخصات آن است؛ گویا این اسکناس هم آپشن‌هایی دارد که روی قیمت تأثیر دارد. نوعی اسکناس صد تومانی که تصویر محو آن آرم جمهوری اسلامی است، به دلیل قدمت، قیمت بالاتری دارد و آن را صد‌هزار تومان و صد تومانی دوم که جدیدتر است را ٨٠ تومان می‌فروشد. ٥٠٠ تومانی با گل‌وبوته صد ‌هزار تومان است و جدیدترش را ٨٥‌ هزار تومان هم می‌دهد. می‌گوید از‌هزار تومان به بالا فقط پول نوبودنش را می‌گیریم. ‌هزاری و دو ‌هزاری هر بسته ١٢‌ هزار تومان، پنج‌هزاری‌ و ١٠‌ هزاری هم هر بسته ١٥ تومان آن‌هم به خاطر رقم بالایی که باید برای این اسکناس‌ها بخوابد. از او می‌پرسم مردمی که از بانک پول می‌گیرند برای فروش آن به شما مراجعه نمی‌کنند؟ با اخم می‌گوید «نه. برای چه بیایند؟ حالا اصلا بیایند و پول‌های نو را هم بیاورند، کی از آنها می‌خرد؟ وقتی من روی یک بسته اسکناس ١٢‌ هزار تومان می‌گذارم، از آنها چند بخرم که صرف کند؟» من صدای پول را می‌فروشم چند متر آن‌طرف‌تر پیرمردی پشت به آفتاب نشسته و پیپ می‌کشد. از او می‌پرسم فلسفه این پول‌فروشی چیست. آخر پول‌فروشی هم... حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید من اینجا صدای پول را می‌فروشم نه خودش را. بعد لبه‌های یک بسته ٢٠٠ تومانی را فر می‌دهد و با ذوق به صدایش گوش می‌کند. انگار با صدای اسکناس نو، جانی دوباره می‌گیرد. می‌گوید برخی‌ها برای حس خاطره‌‌انگیز اسکناس قدیمی اما نو را می‌خرند. بعضی‌ها برای عروسی و بعضی‌ها هم برای عیدی‌دادن می‌خرند، اما برای ما فرقی نمی‌کند. ما یک‌جورهایی عاشق این کاریم. گرچه درآمدی ندارد و اگر چند ‌میلیون پول نو هم بفروشیم و در عوضش پول کهنه بگیریم، باز آخرسر رقمی دستمان را نمی‌گیرد. می‌گوید من بیشتر کلکسیون می‌سازم و به آنهایی می‌فروشم که آن‌قدر سرشان شلوغ نیست که به اسکناس فقط به‌عنوان پول نگاه کنند. پول‌های قدیمی را از مردمی می‌خرم که از قدیم این پول‌ها را نگه ‌داشته‌اند. می‌گوید یک کلکسیون صد قطعه‌ای از اسکناس‌ها و سکه‌های ٥٠ سال اخیر، حدود ٢٥ تا ٣٠‌ میلیون تومان قیمت دارد. وقتی از منبع اسکناس‌های نو رایج می‌پرسم پای عوامل بانکی را وسط می‌کشد. می‌گوید همه ما از عوامل بانکی پول نو می‌گیریم. البته آنهایی که با پول نو سروکار دارند و نه همه عوامل. اگر مشتری عمده باشد هماهنگ می‌کنیم سریعا برایمان می‌فرستد؛ آخرسر هم بخشی از سود را ما برمی‌داریم و بخشی هم‌ گیر آنها می‌آید. از او می‌خواهم معادل یک‌میلیون تومان، اسکناس ٥٠٠ تومانی برایم جور کند، می‌گوید ‌هزاری و دوهزاری به بالا را هر چقدر بخواهی هست، اما ٥٠٠ تومانی نه؛ امسال بانک مرکزی ٥٠٠ تومانی پخش نکرده و برای همین در بازار اسکناس ٥٠٠ تومانی نیست؛ اگر هم باشد قیمتش را می‌پرانند؛ قبلا یک بسته ٥٠٠ تومانی ٦٥ تا ٧٠‌ هزار تومان بود اما آخرین قیمت‌هایی که دارم تا صد هزار تومان هم می‌فروشند. برخی با پول نو خود را متشخص می‌کنند علی می‌گوید این کسب‌وکار را از پدرش به ارث برده است. او شاید جوان‌ترین پول‌فروش تهران باشد. سن و سالش به ٢٥ نمی‌رسد اما مانند دیگر همکارانش به ریزه‌کاری‌ها وارد است. ادعا می‌کند، می‌تواند تمام اسکناس‌های یک قرن اخیر ایران را جور کند؛ در بساط این پول‌فروش جوان قیمت یک اسکناس ٢٠ ریالی پهلوی ٧٠‌ هزار تومان است. یک ٢٠٠ ریالی را هم ٢٠٠ ‌هزار تومان می‌فروشد. البته می‌گوید کسی که برای کلکسیون این اسکناس‌ها را می‌خرد، حداقل باید از هر اسکناس دو تا بخرد و اگر تعداد زیادی خرید حتما تخفیف خوبی هم به او می‌دهد. از او می‌پرسم هراسی از این ندارد که مأموران، خودش و بساطش را توقیف کنند؟ جوابش قانع‌کننده است؛ از زمانی که کودک بوده و با پدرش در همین حوالی بساط پول‌فروشی پهن می‌کرده‌اند از این خبرها نبوده است. می‌گوید بانک مرکزی مجوز فروش پول را داده است که ما می‌توانیم چند کوچه این‌طرف‌تر از ساختمان بانک مرکزی، پول بفروشیم وگرنه به راحتی می‌توانند هم ما را جمع کنند و هم کاسه کوزه ما را. علی از مشتریان همیشگی خودش می‌گوید که ماهی یکی، دو بار به او سر می‌زنند و اسکناس‌های نو می‌خرند. این افراد همیشه در کیف پولشان اسکناس‌های نو دارند و سعی می‌کنند با پول نو خود را باشخصیت نشان دهند. برای همین برایشان چندان اهمیت ندارد که برای خرید یک بسته اسکناس به اندازه یک واکس کفش هزینه کنند. او کنار بساطش کیف پول هم می‌فروشد. معتقد است اسکناس‌ باید داخل کیف پول باشد تا صدمه نبیند و دلیل اصلی اینکه اسکناس‌های کشور تا این حد کهنه و فرسوده به نظر می‌رسند، همین است که مردم عادت ندارند از کیف پول استفاده کنند. البته او می‌گوید جنس کاغذ پول‌های ما هم چنگی به دل نمی‌زند، اما به هر حال بهترین کاغذ پول هم اگر مثل اسکناس‌های ایرانی دست‌به‌دست شود، جان سالم به در نمی‌برد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets

نیازمندیها

تازه های سایت