نمره زیر 10 برای دولت یازدهم در بخش کشاورزی / الگوی نکاشت یک خیانت است / مزیت مطلق ما کشاورزی است

کد خبر: 483340

مشکلات کشاورزی هر روز بیشتر رخ نشان می دهد. پس از بحران دولت در ماجرای دفن سیب زمینی ها، مجوز برای واردات برنج، کاهش تولید گندم و افزایش واردات گندم، گرانی میوه در خرده فروشی در عین ورشکست شدن کشاورزان و... موجب شد برای بررسی وضعیت کشاورزی کشور و عملکرد دولت یازدهم در این بخش، به سراغ دکتر عبدالمجید شیخی استاد اقتصاد دانشگاه، عضو هیئت علمی سابق سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و از مشاوران سابق جهاد کشاورزی برویم.

سرویس اقتصادی فردا: دوهفته نامه مهر نیشابور:

مشکلات کشاورزی هر روز بیشتر رخ نشان می دهد. پس از بحران دولت در ماجرای دفن سیب زمینی ها، مجوز برای واردات برنج، کاهش تولید گندم و افزایش واردات گندم، گرانی میوه در خرده فروشی در عین ورشکست شدن کشاورزان و... موجب شد برای بررسی وضعیت کشاورزی کشور و عملکرد دولت یازدهم در این بخش، به سراغ دکتر عبدالمجید شیخی استاد اقتصاد دانشگاه، عضو هیئت علمی سابق سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و از مشاوران سابق جهاد کشاورزی برویم. دکتر شیخی به عملکرد دولت یازدهم نمرده مردودی داد و در پایان نتوانست حیرت و تأسف خود را از عملکرد دولت در بخش کشاورزی پنهان کند. متن خلاصه گفتگوی ما با ایشان در ادامه می آید: به عنوان اولین سوال اگر بخواهید راجع به عملکرد دولت در حوزه کشاورزی، ارزیابی خود را ارائه دهید، چه نمره ای می دهید؟ ارزیابی بنده از دولت در بخش کشاورزی کمتر از یک نمره ی معمولی و حتی نمره مردودی است. دلیلش چیست؟ به این دلیل که نگاه من به کشاورزی به عنوان یک بخش راهبردی در اقتصاد است. زمانی مدیریت این بخش را موفق می دانم که قدم های راهبردی در زمینه ی پیشرفت بخش برداشته شود. اما دولت هیچ قدم راهبردی برنداشته است. چه خلأها و قدم های راهبردی ضروری وجود دارد که دولت برای حل آن ها قدم را برنداشته است؟ عمدتا مدیریت بخش کشاورزی درگیر فعالیت های روزمره است. گره هایی در مسیر وصول به اهداف راهبردی وجود دارد که وقتی می بینیم که اینها را باز نکرده لذا نمره¬ی منفی به آنها می دهیم. حلقه های مفقوده و خلأها در شبکه سازمانی بخش وجود دارد. یکی از این شبکه ها، شبکه موضوعی شامل «حلقه ی پژوهش، آموزش، اجرا، ترویج و بهره برداران» است. خلأهای موجود در این زنجیره پنج حلقه متعدد است از جمله: تحقیقات عرضه محور است و به سطح مزرعه نمی رسد، آموزش وجود دارد اما در خدمت بخش اجرا و ترویج قرار نمی گیرد؟ در حلقه اجرا، عناصر اجرایی نقش منفعلی دارند. حلقه¬ی مهم ترویج در اینجا حذف شده است. و عملاً در صورت تحقق نتایج وظایف سه حلقه قبلی عامل انتقالی برای انتقال به مزرعه وجود ندارد. و دولت صم بکم فقط نظاره گر است. تحقیقات در شرایط فعلی، عرضه محور است و تقاضا محور نیست لذا دردی از دردهای کشاورزان حل نمی شود. تحقیقات منجر به کتاب یا جزوه می شود و به بایگانی می رود. اینها حلقه های مفقوده ای هستند که در شبکه¬ی موضوعی عاملین وجود دارد و این مدیریت نتوانسته آنها را حل کند. مورد بعدی شبکه ی عرضه و تقاضا است شامل عناصر تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و مصرف کنندگان نهاده ها و ستاده ها. یکی از خلأهای موجود در شبکه نیز عدم خلق تشکل های جدید اقتصادی است. فلسفه وجودی یک متولی همین است ولی متولی غافل است. یک شبکه ی برنامه هم وجود دارد که شامل طراحی و پیاده سازی بانک جامع اطلاعات است که با کمک از آن می توان الگوی آب و کشت را پیاده سازی نمود. در این شبکه، حلقه ی دوم بانک جامع اطلاعات است حلقه ی سوم الگوی آب و حلقه ی چهارم الگوی کشت و حلقه ی پنجم برنامه ی عملیاتی است. خلأهای موجود در این شبکه عبارت است از اینکه بانک اطلاعاتی وجود ندارد به تبع آن، الگوی آب و کشت پیاده نمی شود. وقتی این الگوها و اسلوب ها وجود نداشته باشد یک کشاورزی تصادفی خواهیم داشت و برنامه ای برای انسجام و افزایش و پیشرفت تولید به وجود نمی آید و این یعنی بی برنامگی محض و مدیریت تصادفی. شبکه ی دیگر، شبکه¬ی نظام توزیع و ذخیره سازی است که شامل عناصر تولید، توزیع، ذخیره سازی، بازرگانی و رساندن به دست مصرف کننده است. اینجا هم برای ذخیره سازی الگویی تعریف نشده است. در دنیا بیش از هفت گروه ذخایر راهبردی تعریف شده است و کشورها بر اساس آن عمل می کنند اما متأسفانه در کشور ما مدیریت سردرگم است. لذا بازار بورس کالای کشاورزی هم که تعریف می شود به دلیل فقدان تعریف منسجم این حلقه ها شکست می خورد. شبکه ی بعدی، شبکه ی حلقه های زنجیره ی تولید است. مثلا در زنجیره ی مرغ هشت حلقه تعریف می شود. مرغ لاین، مرغ مادر، جوجه ریزی، تولید کنندگان مرغ، کشتارگاه، عمده فروش و خرده فروش. تا برسد به حلقه آخر که مصرف کننده است. خلأهای موجود در این بخش، باعث شده است که حاشیه سود به عدالت بین این زنجیره تولید، تقسیم نمی شود. اصولا برنامه ای برای تکمیل زنجیره ارزش( باصطلاح اینتگریشن-Integration ) و کمینه سازی ریسک برای تولید نیست. به همین دلیل حاشیه سود همیشه به ضرر تولید است. شرایط فعلی به ضرر تولید کننده و به نفع توزیع کننده، دلال ها، عمده فروش و خرده فروش است و به عبارت ساده تر تنظیم بازار در این حلقه وجود ندارد. این بی توجهی ها به ضرر تولید تمام شده است. این وضعیت در فراورده های لبنیاتی نیز حاکم است و عملا تولیدکنندگان ضرر می کنند و در نتیجه بخش مدیریت نمی شود. خلأ دیگر در شبکه زنجیره توزیع، این است که مدیریت بخش کشاورزی در موضوع تنظیم بازار و بازرگانی منفعل عمل می کند. بخش کشاورزی با مدیریت منفعل نشان می دهد که فهم سیستماتیک و فوق ارگانیک از عناصر شبکه ای در کل بخش ندارد. این وضعیت نمی تواند اقتصاد کشاورزی را به سامان برساند. و ... آیا موافق هستید که بحث تغییر کاربری اراضی نیز به ویژه در سال-های اخیر موجب شده است که لطمات جبران ناپذیری به بخش کشاورزی وارد می کند؟ بله. بحث کاربری اراضی نیز خودش یک شبکه است.یک شبکه ی موضوعی که شامل حلقه های الگوی کشت، تعریف کاربری و صدور سند است. در این حلقه ها باید عنصر ناظری باشد اما متأسفانه این شبکه هم رها شده است. خلاهای موجود باعث شده تا هیچ صیانتی از اراضی نشود. در اراضی شمال کشور شاهد یک سوء کاربری و در نتیجه یک خسارت بسیار سنگین هستیم. چون تعریف مشخصی برای کاربری اراضی وجود ندارد، مرتب تبدیل به ویلا می شوند پروژه های صنعتی آلوده ساز به بهانه ایجاد شغل در آنجا اجرا می شود و در نتیجه آن خاک و آب آلوده می شوند. در حالی که می توان با انتقال مازاد آب به جنوب زاگرس و تعریف مشاغل جدید اجازه تخریب به بهشت بی بدیل شمال نداد.فقدان برنامه ی کشت و فقدان برنامه ی صدور سند و فقدان ارزیابی درمورد بهره بری ها خلاهای موجود در شبکه ی موضوعی کاربری راضی است. یک شبکه ی سلامت غذا داریم که این نیازمند حلقه های دلسوز و مستحکم است که دغدغه¬ی امنیت غذایی کشور را داشته باشد. با اینکه این وظیفه می تواند به صورت هماهنگ در مدیریت یکپارچه در کل زنجیره ی تولید غذای کشور تا مصرف آن در سفره ی مردم پیاده شود اما متأسفانه چندگانگی و بی برنامگی مشاهده می شود. اخیرا هم خلا دیگری مشاهده می شود که مؤسسه بیوتکنولوژی تحت قیمومیت وزیر کنونی دست به تولید محصولات تراریخته می زند که خطر سرنگونی و استحاله ی نسل ها را در پی دارد و این یک خیانت بزرگ است. متاسفانه مسئولان نه دروزارت بهداشت و درمان و نه در کشاورزی و نه در سازمان محیط زیست جوابگوی این مسئله نیستند. من باتوجه به اینکه دولت تا چه حد به مسائل راهبردی توجه دارد، نمره می دهم و عملکرد را ارزیابی می کنم. اگر قرار فقط این باشد که دولت ها به کارهای روزمره بپردازند که دیگر نیاز به تعریف و تمجید ندارد. وقتی فقط به کارهای روزمره بسنده شود، نمره دولت نمره ای در شأن رباط خواهد بود زیرا تفکر و تحولی در دولت نباشد، فلسفه وجودی دولت زیر سؤال می رود. یکی از مشکلات ملموس که شما هم به آن اشاره کردید، وجود دلایل و عدم تقسیم عادلانه سود در زنجیره تولید تا مصرف است. راهکار ویژه برای حل این مشکل چیست؟ این مشکل ناشی از فقدان برنامه¬ی تنظیم بازار است. یکی از وظایف کلیدی متولیان بخش عمومی و متولی بخش کشاورزی، تنظیم بازار است. برنامه هایی مثل خرید تضمینی، قیمت تضمینی، حمایت و یارانه در جهت تنظیم بازارهستند. فقدان تنظیم بازار چند علت دارد. متاسفانه دولت نتوانسته است مشارکت تعاونی ها را در عرصه ی تولید ایجاد کند، یعنی اگر تعاونی های تولید و توزیع را توامان در این حلقه ی تنظیم بازار مشارکت دهیم، مشکل افت و خیز عرضه ی محصول که تابع پدیده ی فصلی بودن تولید در کشور است حل می شود. اگر تعاونی های تولیدی بتوانند در توزیع، ذخیره سازی، فرآوری، و حتی حمل و نقل و ترابری ایفای نقش کنند، مشکلات پیش خرید و بقیه ی فعالیت ها در جهت تنظیم عرضه ی محصول و الگوی تقاضای محصول، حل می شود. از همه مهم¬تر ریسک تولید به نزدیک صفر می رسد و با تکمیل زنجیره ارزش حاشیه سود تماماً به تولیدکنندگان در قالب تعاونی ها خواهد رسید هم برای حفظ، ثبات، افزایش تولید و هم توزیع و افزایش درآمد کشاورزان تنها راه حل خواهد بود. در برنامه قرار بود سهم بخش تعاونی به 25 درصد برسد. کجا چنین برنامه ای دنبال می شود؟ علت دیگر وجود سودهای باد آورده و کنترل نشده در بخش دلالی است. طبیعتا اگر همه به دنبال انگیزه ی سود باشند، عقل مادی حکم می کند که فرد به جایی برود که حاشیه سود بیشتری داشته باشد. هیچ کنترلی بر نرخ سود فعالیت های دلالی، بازرگانی، خرده فروشی و عمده فروشی وجود ندارد. وقتی فردی می بیند که سود در تولید، 10 درصد است اما فعالیت در بخش دلالی300 درصد سود ایجاد می کند هر عاقلی به سمت فعالیت های دلالی می رود. طعمه ای است که راه تولید در کشور را سد کرده است. در این دوسال نیز نتیجه کار دولت میدان دادن به بخش دلالی بوده است و خود دولت سد راه تولید شده است هم مستقیماً و هم غیر مستقیم. علت دیگر عدم حمایت از حلقه هایی مانند حلقه تولید است در نتیجه مسلما زمین می خورد. یکی از مسائل اساسی در کشاورزی، تولید محصولات استراتژیک است. راهکارهای رسیدن به خودکفایی در محصولات استراتژیک چیست؟ در اینجا نیازمند شبکه ی برنامه هستیم. ما باید طرح سنجش از راه دور را پیاده کنیم و اطلاعات را تولید و بانک جامع اطلاعاتی تهیه کنیم. طبق اطلاعات موجود الگوی آب و کشت را پیاده کنیم که نتیجه اش می شود برنامه¬ی عملیاتی برای تمام محصولات استراتژیک. اینها همزمان قابل پیاده شدن هستند اگر ما برنامه ی الگوی کشت را تا غایت رفتیم، این سرزمین قابلیت این را دارد که همزمان در برنج، گندم، جو، ذرت و پنبه و... خودکفا شود. اینکه تا الان خودکفا نشدیم به علت نداشتن برنامه منسجم و نداشتن الگوی آب است. الگوی کشت نیز منوط به الگوی آب است و الگوی آب منوط به بانک جامع اطلاعاتی و این بانک نیز منوط به اجرای طرح سنجش از راه دور و طرح کاداستر. چون این فعالیت¬ها انجام نمی شوند ما نمی توانیم وارد آن وادی شویم. بنده معتقدم حتی در وضعیت فعلی هم که برنامه نداریم، می توانیم به خودکفایی در این محصولات برسیم. اما به این دلیل به خودکفایی نمی رسیم که که حمایتی وجود ندارد. قیمت تمام شده ی حقیقی را به کشاورز نمی دهیم که مشوقش باشد یا کاربری ها را خوب تعریف نکردیم. حتی لازم است که به تمام مزارع اجبارا برنامه ای بدهیم تا همه به آبیاری نوین مجهز شوند. اینها لازمه ی رسیدن به خودکفایی محصولات اساسی است. عناصر دیگری هم در بحث خودکفایی گندم وجود دارد یعنی باید شبکه را تا توزیع گندم ببینیم یعنی باید الگوی نظام تولید توزیع ذخیره سازی هم برای گندم و هم آرد و هم نان داشته باشیم. بنده کتابی دارم تحت عنوان الگوی نظام تولید توزیع و ذخیره سازی گندم آرد و نان و این را در آن کتاب کاملا توضیح دادم که چه لوازمی برای رسیدن به خودکفایی لازم است. متاسفانه انسجامی در شبکه¬ی سلامت غذا وجود ندارد و کسی توجهی به رفع این مشکل نکرده است. بخش کشاورزی یک نظام منسجم برنامه ریزی می خواهد. درحالی که برخی در دولت به جای این الگوها، الگوی نکاشت را مطرح کرده است. بله. متأسفانه مدیریتی که بخش کشاورزی را مدیریت می کند، خفت بزرگی برای بخش کشاورزی است. این توهین به کشاورزی است. شخصی که الگوی نکاشت را مطرح کرده است، 12 سال بر این بخش حاکمیت داشته است. 18 سال پیش نماینده فائو به ایران آمد و از آب و خاک نمونه برداری کرد. همان موقع نماینده فائو به وی گفت که شما خاک و آب را آلوده کرده ای و مردم را داری می کشی. همین آقا در دو سال اخیر، پیشنهاد تعطیلی بخش کشاورزی را می دهد اما متولیان و مسئولان کشاورزی هیچ واکنشی نشان نمی دهند. انگار این مدیران فعلی" صم، بکم، عمی فهم لا یفقهون" هستند. آیا نمره ی ارزیابی به این مدیریت بابت مدیریت بخش کشاورزی، می تواند نمره خوبی باشد؟ بابت بی توجهی به بخش کشاورزی، به این مدیریت باید نمره زیرصفر داد. الگوی نکاشت یعنی خیانت. وقتی مسئولان کشاورزی سکوت می کند یعنی رضایت. به نظر می رسد که مسئولین دولت متوجه مشکلاتی که شما فرمودید، هستند اما برای حل مشکل آن اقدامی نمی کنند. علت عدم توجه به بخش کشاورزی در دولت چیست؟ مشکل اعظم نظام برنامه ریزی در کشور ما چند مسئله است.عده ای در تولید برنامه ها شرکت دارند که غرب زده هستند. به جای اینکه از روش تولید برنامه از غربی ها استفاده کنند، الگوهای غربی را تقلید می کنند. نسخه هایی که برای برنامه پیاده می شود، تابعی از غرب زدگی در تفکرات اقتصادی است. مسیر اصلی گمشده است. اینها ظواهر غرب را می بینند اما درک این را ندارند که آنها پنجاه سال پیش برنامه ی الگوی محوریت کشاورزی را پیاده کردند. هنوز کمیسیون کپ(CAP) اروپا، نقش تنظیم بازار محصولات کشاورزی را رها نمی کند و در اتحادیه¬ی اروپا حاکمیت دارد. یعنی اینها متوجه اهمیت تنظیم بازار در وظایف مدیریت اتحادیه هستند. مسئولین غرب زده، مزیت های مطلق و نسبی، کشور ما را نمی شناسند. مزیت مطلق ما بخش کشاورزی است، برخی فکر می کنند وقتی می گوییم محوریت بخش کشاورزی است یعنی صنعت تعطیل می شود. اما اینطور نیست. بخش کشاورزی مزیت مطلق ماست، اگر کشاورزی بخش پیشگام شود شما با کمترین سرمایه می توانید بیشترین اشتغال را در بخش کشاورزی ایجاد کنید. در شرایط بیکاری فعلی جوانان، چه راه حلی بهتر از تقویت بخش کشاورزی وجود دارد. اینها الگوها را کورکورانه تقلید می کنند.غربی ها می گویند اولویت ما صنعت است اینها هم به صنعت چسبیدند. صنعتی که تمام حلقه هایش منجر به وابستگی بیشتر می شود. این ناشی از نفهمیدن ارتباط فوق ارگانیک عناصر توسعه است. اگر بخش پیشگام یعنی کشاورزی راه بیفتد، صنعت هم به دنبال آن راه می افتد. خدمات، معدن، نفت هم به دنبال آن راه می افتد. وقتی کشاورزی تقویت شد، صنعت در جهت تولید تجهیزات آبیاری نوین، تراکتورسازی، کمباین سازی، قطعه سازی و... راه می افتد. همین کمباین سازها، فردا می توانند خودرو هم بسازند. کسی که موتور کمباین تولید کند فردا موتور جت هم می سازد. کشاورزی اگر پیشگام شود بقیه را به دنبال خود می کشد. اگر به شاخص نسبت فزاینده به تولید در آمار بانک مرکزی و انباشت سرمایه مرکز آمار توجه شود بالاترین بازدهی سرمایه متعلق به بخش کشاورزی است و در مقابل کمترین نرخ انباشت سرمایه در حد 4% متعلق به بخش کشاورزی است.! فأین یذهبون؟ متأسفانه در برنامه ی اول 68 الی 74 گفتند محوریت کشاورزی است اما کم کم محوریت کشاورزی برداشته شد و الان طوری شده که گاهی در برنامه ها علنا ضد کشاورزی هم حرف می زنند.این نشان دهنده ی نفهمیدن ضرورت های توسعه ی کشور و بومی سازی الگوی تولید در کشور است. خانه از پای بست (یعنی در تفکر برنامه ریزان و متولیان) ویران است. هم اکنون وضعیت تولید و واردات گندم چگونه است؟ آیا برنامه ای برای خودکفایی وجود دارد؟ وضعیت تولید و برداشت گندم بد نبود. دولت از قبل ذخایری پیش بینی کرده بود. ما یک هسته ی علمی در سازمان پدافند غیرعامل داریم که در آنجا برنامه ی تولید خودکفایی گندم را تنظیم کرده و بنده نیز افتخار مشارکت داشته ام. با یک مدیریت صحیح در تعریف کاربری در بعضی از اقلام کشت به راحتی می توانیم به خودکفایی گندم برسیم و حتی آن را پایدار هم بکنیم. اما مهمترین مسئله اجباری کردن آبیاری نوین در مزارع است. با این کار به راحتی می توان هم تولید را دوبرابر کرد و هم مصرف آب را یک سوم. یعنی حتی قابلیت افزایش شش برابری بهره وری وجود دارد. شما از وضعیت عملکرد مسئولان کشاورزی راضی نیستید. در چند سال اخیر کدام اقدام دولت در بخش کشاورزی موجب تعجب و حیرت شما شده است؟ اراضی به شدت در حال تخریب شدن است و وقتی خراب شد به یاد آن افتادیم.این خیلی تاسف آمیز و تحقیرآمیز است. وقتی که برنامه ی تنظیم بازار وجود ندارد غائله ای به نام واردات بیش از حد در شکر و برنج اتفاق می افتد و بر سر تولید می خورد. واردات بیش از حد برنج وشکر سرکوب تولید داخلی به دلیل فقدان تنظیم بازار است که همه ناشی از سوء مدیریت و یکپارچه نبودن مدیریت در بخش کشاورزی و غذا است. اینها به کنار، موضوعی که موجب حیرت من شد زمانی بود که مشاور بد سابقه در کشاورزی رئیس دولت یازدهم، از الگوی نکاشت و نابودی کشاورزی حرف زد، اما هیچ یک از مسئولین کشاورزی اعتراضی به آن نکردند. این سکوت حیرت انگیز بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد