محسن ایزدخواه : مجموعه صندوقهای بیمه های و بازنشستگی در کشور (ازجمله سازمان تامیناجتماعی)، دارای کارکردهای تعهدی و بین نسلی هستند. به همین دلیل مفهوم تعادل بین منابع و مصارف بودجه در این صندوقها کارکردی متفاوت با بودجههای رایج شرکتها و دولت دارد. برای مثال در سال 1393 بالغ بر 11 میلیون نفر در کشور به تامین اجتماعی حق بیمه پرداخت کردهاند. آنان به امید آنکه در آینده بتوانند از خدمات سازمان تامیناجتماعی شامل تعهدات کوتاهمدت و بلندمدت از جمله بازنشستگی و از کارافتادگی استفاده کنند، این مبالغ را پرداخت کردند. لذا مجموعه صندوقهای بیمهای و از جمله سازمان تامیناجتماعی موظفاند مازاد حق بیمههای دریافت شده را (که در واقع پرداختهای آتی بازنشستگی است)، سرمایهگذاری کنند. بنابراین در چارچوب موازین اقتصادی و براساس روشهای متداول در سازمانهای بیمهگر، این ذخایر و منابع در چرخه سرمایهگذاری قرار میگیرد تا با دریافت سود حاصله بتوانند تعهدات آینده صندوقها را در قبال بیمهشدگان و مستمریبگیران انجام دهد. در سازمان تامیناجتماعی نیز در اجرای بند 2 ماده 28 قانون تامین اجتماعی و اساسنامههای مصوب شده قبل
و بعد از پیروزی انقلاب، به مقوله سرمایهگذاری و به کارگیری وجوه ذخایر و اموال سازمان اشاره شده و بر این اساس مشخص گردیده که در تدوین قانون تامین اجتماعی قانونگذار این الزام را پیشبینی و سازمان تامیناجتماعی را مکلف به فعالیت در این حوزه کرده است. این مقدمه برای آن بود که نشان داده شود غفلت در امر ضرورت سرمایهگذاری یا اشتباه در انتخاب زمینه سرمایهگذاریها، بقای سازمانهای بیمهای و از جمله سازمان تامیناجتماعی را با مشکل مواجه خواهد کرد. لذا سرمایهگذاری صندوقهای تامیناجتماعی باید از مجموعه قواعد کلی پیروی کند که مهمترین آنها عبارتند از:1ـ امنیت 2ـ سوددهی 3ـ قابلیت نقدینگی 4ـ کارآیی اجتماعی و اقتصادی. بر این اساس ذخائر باید بهطور اطمینانبخشی سرمایهگذاری شوند که علاوه بر حفظ ارزش وجوه سرمایهگذاری شده، ارزشافزوده بیشتری از آنها حاصل شود. به اعتبار چنین رویکردی یکی از بزرگترین مسئولیتهای صندوقهای بیمهای حفظ ارزش روز ذخائر و سرمایهگذاریهای این صندوقها (به ویژه در دورانی که با فزونی درآمد روبهرو هستند) خواهد بود. بررسی صورتهای مالی سازمان تامیناجتماعی نشان میدهد تا سال 1360 درآمدهای حاصل
ازسرمایهگذاری، صفر(0) منظور شده است! ولی بهتدریج و با توجه به اینکه دولت در زمان جنگ علیرغم تمام مشکلات از مشکلات جامعه کارگری وسازمان تامیناجتماعی غافل نبودیم، لذا با شکلگیری و تاسیس اولین شرکت سرمایهگذاری در این سازمان، توجه نظام عالی تصمیمگیری در کشور نیز معطوف به این سرمایهگذاری شد. با این حال سیر تاریخی فعالیتهای «شستا» یا شرکت سرمایهگذاری تامیناجتماعی که وظیفه حفظ ارزش منابع موجود در سازمان تامین اجتماعی را دارد، گویای این واقعیت تلخ است که سهم مجموعه فعالیتهای سرمایهگذاری در این سازمان و از جمله «شستا» از 10درصد مجموعه درآمدهای این سازمان فراتر نرفته است! از سوی دیگر براساس یک مطالعه صورت گرفته از ابتدای تاسیس شرکت سرمایهگذاری تامیناجتماعی تا سال 1380 حدود یک و نیم درصد زیر متوسط نرخ تورم در این دوره بازدهی بوده است. با این وجود و بهرغم فاصله داشتن عملکرد شستا با برنامههای تدوین شده (که غالباً با مشارکت مدیران آن نوشته شده) در دولتهای نهم ودهم جذابیتهای شستا آنقدر مورد توجه قرار گرفت که وزیر رفاه وقت بهمنظور تسلط بر آن مدیرعامل وقت سازمان را برکنار نمود و سپس مدیرعامل و اعضای
هیاتمدیره سازمان که مجمع شستا را تشکیل میدادند، خود اکثرا به عضویت هیات مدیره این شرکت سرمایهگذاری درآمدند. بهنظر میرسد این جذابیتها همچنان در این دولت نیز وجود دارد. اهمیت فعالیتهای شستا در منظر عمومی و محافل سیاسی و اقتصادی به حدی است که کارت زرد مجلس به وزیر در ماههای گذشته بیشتر در حوزه فعالیتهای شستا بوده است. براساس آنچه ذکر شد و در یک جمعبندی کلی درحال حاضر شرکت سرمایهگذاری شستا با چالشهای زیر روبهرو است:1ـ گستردگی و پراکندگی سرمایه گذاریهای سازمان در قالب تعداد شرکتها تحت پوشش که امر مدیریت و نظارت بر شرکتها را بسیار پیچیده و مشکل ساخته است.2ـ حضور شرکتها در فعالیتهای متنوع که مدیریت سرمایهگذاریها را با مشکل جدی مواجه ساخته است.3ـ حضور بخش غالب سرمایهگذاریها در بورس که با توجه به مشکلات بورس ایران ضمن افزایش ریسک سرمایهگذاریها امکان نقدشوندگی سرمایهگذاریها را کاهشداده است که وضعیت شاخصهای امروز بورس گویای این مدعا میباشد.4ـ اعمال نفوذ سیاسی و کانونهای قدرت در بخش سرمایهگذاری سازمان جهت حضور در هیاتمدیره شرکتها و بهرهبرداری از منابع آن که در تحقیق و تفحص مجلس و
جریان بابک زنجانی به خوبی به آن اشاره شده است و به نظر میرسد این روندها و فشارها کم و بیش ادامه دارد.5ـ حاکمیت ساختار هلدینگی بر مدیریت شرکتها که امر سیاستگذاری و نظارت را بر لایههای زیرین شرکت با مشکل مواجه ساخته است و عملاً شفافیت فعالیتها را با مشکل مواجه ساخته است. 6ـ با توجه به مسئولیت تضامنی دولت در قبال تعهدات صندوقهای بیمه اجتماعی حساسیت دولت در امر سیاستگذاری، مدیریت و نظارت بر عملکرد صندوقها (با توجه به تبعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این صندوق) از الزامات مهم و اجتناب ناپذیر دولت است. البته به علت فقدان بنيه كارشناسي در معاونتهای اقتصادي و رفاه وزارتخانه متبوع حداقل تاكنون در حوزه سرمايهگذاريها در اجراي بند (ه) ماده١٥قانون ساختار كه مقرر میدارد «ضوابط كلی نحوه مديريت وجوه، ذخاير و سرمايهگذاریهای دستگاههای اجرايی، دولتی وعمومی سازمانها و موسسات و صندوقهای فعال در قلمرو نظام تامين اجتماعی جهت طرح در شورای عالی رفاه و تامين اجتماعي و سپس تصويب در هيات وزيران» هيچ اقدام عملي صورت نگرفته است. در شرایط فعلی همین مساله موجب شده است که درمجموع کلیه صندوقهای بیمهای ازجمله سازمان
تامیناجتماعی فاقد یک استراتژی و راهبرد مشخص در حوزه سرمایهگذاری هستند. * معاون اسبق امورمجلس سازمان تامیناجتماعی
دیدگاه تان را بنویسید