فردا: نوشتار پیش رو، خلاصهای از هفتمین جلسه از سلسله جلسات تبیین پیامهای اقتصادی مقام معظم رهبری است که توسط دکتر پیغامی ارائه شده است. ایشان در این جلسه، به بررسی ادامۀ محور دهم از سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف و توضیح دربارۀ ارتقای بهرهوری میپردازند. قبل از آنکه به ادامۀ محور دهم بپردازیم، لازم است تا دو نکته را مدنظر قرار دهیم: نخست آنکه یکی از مسائل مهم در تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که مردم، همۀ دستگاههای دولتی و بهخصوص دستگاههای حاکمیتی از تولید داخلی استفاده کنند و سعی کنند هیچ تولید غیرایرانی را مصرف نکنند. با این رویکرد، طرحهای اقتصاد مقاومتی کارساز میافتد. نکتۀ دوم آنکه تصمیمهای خلقالساعه و تغییر مداوم قوانین و مقررات جزء ضربههایی است که به اقتصاد مقاومتی وارد شده و به مقاومت ملت ضربه میزند. از اینرو نیازمند به تأمل بیشتر در تصمیمگیریها هستیم. اقتصاد دانشبنیان مقام معظم رهبری تأکید جدی بر اقتصاد دانشبنیان دارند. در واقع اقتصادها دو دستهبندی کلی دارند: اقتصاد مبتنی بر منابع و اقتصاد مبتنی بر دانش. اقتصاد مبتنی بر منابع در دوران فعالیت بشر در زمینۀ
کشاورزی «اقتصاد کشاورزی» نامیده میشود. منابع آن هم عبارت است از زمین، بذر، آب و… . اما اقتصاد جدیدی که شاید سی یا چهل سال پس از جنگ جهانی دوم در دنیا مطرح شد و کشورهای پیشرفته نیز همگی در حال پایهریزی آن در کشور خود هستند، «اقتصاد دانشبنیان» نام گرفته است. مقام معظم رهبری با تبیین اقتصاد دانشبنیان، خط بطلانی بر اندیشههای غالب کشور در سالهای پس از جنگ که مبتنی بر استراتژی توسعۀ صنعتی بود کشیدند. در کشور ما از سال ۷۵ یا ۷۶ سخن دربارۀ توسعۀ صنعتی به صورت جدی بر سر زبانها و نقل محافل نخبگان بود، اما مقام معظم رهبری تلاش کردند استراتژی را به اقتصاد دانشبنیان تغییر دهند. البته در اقتصاد دانشبنیان باید نیروی کار و نیروی انسانی آن هم دانشبنیان شود و فکور و بصیر باشد. اقتصاد دانشبنیان، دانشگاه دانشبنیان و انسانهای دانشبنیان لازم دارد. این کار، یک حرکت بزرگ است که متأسفانه هنوز در فضای کشور موج آن راه نیفتاده است. اگر موج آن در کشور به راه افتد و تک تک ارکان و اجزای کشور متناسب با آن تغییر و تحول کنند، اتفاقهای خوبی خواهد افتاد. البته اکنون باید به فکر اقتصاد دانشبنیان بود تا بتوان
بیست سال بعد ثمرۀ آن را برداشت کرد. اگر هدف را توسعۀ صنعتی قرار دهیم، بیست سال دیگر که همۀ کشورهای پیشرفته، دانشبنیان شدند باز هم ما جهان سوم هستیم اما جهان سومی که صنعت پیدا کردهاست. در اقتصاد دانشبنیان، ابزارهای مالی جدیدی لازم است. یکی از ابزارهای جدید مالی در اقتصاد دانشبنیان، ونچر کپیتال (Venture Capital) است. ارزش افزوده یکی از چیزهایی که میزان بهرهوری را افزایش میدهد، ارزش افزوده است. ارزش افزوده در تمام بخشهای تولید به معنای عام مطرح است. حتی دانشآموزی که به مدرسه میرود باید ببیند بعد از مدرسه چقدر ارزش افزوده داشتهاست. ارزش افزوده در مورد سرمایههای انسانی و طبیعی مطرح است. البته در مورد سرمایههای طبیعی باید با یک سرمایۀ دیگری مانند سرمایۀ اجتماعی ترکیب شوند تا بتوانند میزان ارزش افزودۀ بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال، کارگری که روی زمین کار میکند، باید وجدان کاری داشته باشد تا آن زمین، بهرهوری مناسبی داشته باشد. نظام پرداختها نظام پرداخت دو مسئلۀ اساسی دارد: نخست بخش جبران خدمات است. به عنوان مثال، اگر فردی دو ساعت کار کردهاست، بدیهی است در نظام پرداخت عادلانه
به همان اندازهای که کار کرده، باید حق خود را دریافت کند. نکتهای که در نظام پرداختها در اسلام در مقابل نظام سرمایهداری وجود دارد آن است که اعطای حق به ذیحق صورت گیرد؛ یعنی هر کسی باید به اندازۀ مشارکتی که در تولید داشته است، دریافتی داشته باشد. نکتۀ دوم در نظام پرداختها، بحث چگونگی توزیع درآمد است؛ یعنی اگر در فرآیند تولید یک محصول چند عامل دخیل بودهاند، سهم هر یک از آنها از محصول خروجی و درآمد آن چقدر است؟ نکتۀ قابل توجه آن است که چه در مقولۀ جبران خدمات و چه در بحث توزیع درآمد باید به گونهای قانونگذاری نمود که سازوکار انگیزشی، مطلوب و بهینه باشد. بودجهریزی عملیاتی نظام بودجهریزی چند نوع است: یک نوع آن، بودجهریزی مبتنی بر سال گذشته است. بهطور مثال، گفته میشود اگر بودجۀ سال گذشته دو میلیارد بوده است و تورم آن سال نیز ۲۵ درصد، بنابراین بودجۀ امسال باید ۱۲۵ درصد آن بودجه یعنی ۵/۲ میلیارد باشد. حال از اینکه در سال گذشته با آن مقدار پول چه کارهایی صورت گرفته، بحثی نمیشود. نوع دیگر بودجهریزی، بر مبنای صفر است. بر اساس این نوع از بودجهریزی گفته میشود درست است که در سال گذشته
برای یک قسمت دویست میلیارد اعتبار در نظر گرفته شدهاست، اما دلیلی وجود ندارد و معلوم نیست که امسال دویست میلیارد به علاوۀ ۲۵ درصد تورم برای آن قسمت نیاز باشد. البته بودجهریزی بر مبنای صفر، شیوههای پیشرفتهتری را نیز در بر دارد و و در آن تمامی ردیفهای بودجه را در ابتدای سال صفر میکنند و پس از تخصیص بودجه بر اساس نیاز هر سال، آن را در حین عملیات چک میکنند و به این ترتیب به نظام بودجهریزی، پویایی داده میشود. علت اینکه برخی اوقات پروژههای ما پس از پانزده یا بیست سال ناتمام باقی میماند این است که بودجهریزی برنامهریزیشده نداریم. همچنین باید بررسی شود که هر یک ریالی که سال گذشته اختصاص داده شده، چگونه و در چه راهی صرف شدهاست و به چه میزان ارزش افزوده ایجاد کردهاست. اصلاح ساختارهای ارزیابی و ارزشیابی تفاوت دو واژه «ارزیابی» و «ارزشیابی» برای اقتصاددانها آن است که یکی از آنها شاخص کمی است و دیگری شاخص کیفی. ارزشیابی اغلب به عنوان یک شاخص کیفی در نظر گرفته میشود. معادل این دو کلمه عبارتند از: «Assessment Evaluation» و «Assessment» متأسفانه ما حتی در کوچکترین سطوح نیز از
ساختارهای ارزیابی و ارزشیابیبیبهرهایم. یک کارمند، یک کارگر یا یک استاد دانشگاه چگونه ارزیابی میشود؟ شاید فرم و قالبش وجود داشته باشد، اما این ارزیابی در واقع هیچ کاربرد و فایدهای ندارد به این خاطر که نتایج حاصل از آن هیچ اثری در ارزشگذاری افراد نخواهد داشت. رویکرد نتیجهگرا نمیشود انسان دغدغۀ نتیجه را نداشته باشد. رویکرد نتیجهگرا در مقابل رویکرد فرآیندگرا مطرح میشود و در این رویکرد آنچه مهم است، این است که نتیجه به هر نحو حاصل شود. واقعیت آن است که در اغلب مشکلات و مسائل کشور، رویکرد نتیجهگرا وجود ندارد و هیچکس فکر نمیکند که پس از کار او چه نتیجهای حاصل میشود. این کلام «حفظ نظام از اوجب واجبات است»، شاید از نتیجهگراترین جملاتی است که از امام خمینی رحمهالله برای ما به جای ماندهاست. این جمله به معنای آن است که اگر هر کاری میکنیم، باید ببینیم که نظام حفظ میشود یا نه، نظام قوی میشود یا نمیشود. این را باید مدنظر قرار دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید