فعالان اقتصادی بیپول و غیراقتصادی پولدارند
سرویس اقتصادی « فردا »: تقریبا تمام کارشناسان، معتقدند سیستم بانکی موتور محرکه اقتصادها و ازجمله اقتصاد ایران است، اما اقتصاد ایران با وجود تحریمهایی که تحمل میکند در آستانه اجرای یک سیستم جدید به نام اقتصاد مقاومتی است.
حال سوال این است که آیا بانک های کشور توانایی اجرای اقتصاد مقاومتی و بستر سازی مالی آن را دارند. این در حالی است که بانک ها با چالش های بزرگی چون برهم خوردن توازن منابع و مصارف، بالا بودن مطالبات معوق، کمبود شدید منابع و همچنین درخواست های رو به افزایش تسهیلات از سوی دولت و بخش مولد اقتصاد برای خروج از رکود مواجهند.
سیدعباس موسویان، کارشناس بانکداری اسلامی و رئیس کارگروه بانکداری بدون ربا در بانک مرکزی که مطالعات مفصلی در زمینه بانکداری اسلامی و اقتصاد مقاومتی داشته، در پاسخ به این مشکلات معتقد است اگر نظام قانونگذاری دست کم در بخش بانکی چابک و باانعطاف شود، پیاده کردن ابزارهای بانکداری اسلامی، بسترساز اقتصاد مقاومتی خواهد بود؛ چون ماهیت این دو با هم یکی است.
دولت قصد دارد کشور را از رکود خارج کند و بارها اعلام کرده این رکود بدون تورم خواهد بود، اما رکود و تورم مانند الاکلنگ هستند و نوسان هر کدام روی دیگری تاثیر مستقیم دارد. به نظر شما دولت چه اقداماتی باید انجام دهد تا کشور از رکود خارج شود؟
اقتصاد کشور ما در وضع نامطلوبی قرار دارد. از یک طرف نقدینگی مازاد در دست فعالان غیراقتصادی است که باعث می شود همیشه تورم در جامعه حاکم باشد. از سوی دیگر نبود نقدینگی در بخش فعال اقتصادی یعنی بنگاه های تولیدی و خدماتی دلیلی شده تا رکود در جامعه بیشتر حکمرانی کند.
حال این سوال پیش می آید که راه چاره چیست. تاکنون راهکارهای زیادی از سوی کارشناسان مطرح شده که برخی از آنها کارآمد است، اما موضوعی که دولت باید به آن توجه کند ارتباط بین بخش فعال اقتصادی و حوزه غیرفعال اقتصادی است. اگر ما بتوانیم پل ارتباطی بین بخش غیرفعال اقتصاد که از مازاد نقدینگی رنج می برد و باعث تورم و بورس بازی های کاذب می شود و بخش فعال اقتصادی یعنی بنگاه ها و فعالان و کارآفرینان اقتصادی ایجاد کنیم می توانیم بگوییم بخش بزرگی از مشکلات را شناسایی و حل کرده ایم. نقدینگی موجود در بخش غیرفعال اقتصادی باعث شده تورم و رکود در جامعه به وجود بیاید و در نتیجه باید نقدینگی این بخش به بخش مولد اقتصادی منتقل شود. انجام این کار مبارزه مستقیم با تورم و رکود است. اختصاص این نقدینگی به بخش فعال و کارآفرینان باعث می شود مشکل سرمایه گذاری و همچنین مشکل تامین مالی از بین برود. با اتخاذ این تدابیر می توان از نقدینگی موجود در جامعه استفاده کرد و نقدینگی را به بخش مولد، کارآمد و همچنین فعال اقتصادی انتقال داد، بدون این که نقدینگی از بانک مرکزی که اصطلاحا پول پرقدرت نامیده می شود انتقال داده شود.
اقتصاد مقاومتی برای خروج از رکود و مهار تورم یک نقش اساسی ایفا می کند و روی رشد کمی و کیفی تولید داخل بسیار تاکید دارد. با این حال در حال حاضرموتور محرکه این اقتصاد بانک ها هستند. به نظر شما با وجود رکود حاکم در جامعه آیا بانک های ما آمادگی اجرای سیاست های خروج از رکود را دارند؟
اگر بخواهم پیام محوری اقتصاد مقاومتی را به صورت خلاصه بیان کنم، باید روی این موضوع تاکید کنم که اقتصاد مقاومتی به منظور حمایت از تولید ملی، چه در بخش مصرف و چه در بخش تولید در نظر گرفته شده است. در بحث افزایش بهره وری هم مشارکت عموم مردم در اقتصاد و ارتباط محورهای اساسی بسیار حائز اهمیت است. اگر بتوانیم سیاست های اقتصاد مقاومتی را به طور صحیح اجرا کنیم ابتدا از رکود خارج می شویم و بعد می توانیم تمرکز خود را روی تورم بگذاریم. ایجاد ارتباط بین بخش های اقتصادی و غیراقتصادی باعث می شود در بحث اقتصاد مقاومتی بانک ها و بازار سرمایه نقش مهمی در جهتگیری اقتصاد مقاومتی و خروج از رکود ایفا کنند، اما اگر مدیریت صحیح صورت نگیرد چه بسا جهت گیری صورت گرفته برخلاف سیاست های اقتصاد مقاومتی باشد. اجرای نادرست این سیاست باعث می شود رکود در بازار سرمایه هم شکل بگیرد.
مهم ترین کاری که برنامه ریزان و سیاستگذاران بازار سرمایه باید در نظر داشته باشند چیست؟
در اینجا مهم ترین مساله برای سیاستگذاران بازار سرمایه این است که به صورت کارشناسی جریان های سرمایه نقدی را رصد و پیگیری کنند تا این سرمایه ها از بازار سرمایه خارج نشود و هر واحد سرمایه ای که از سرمایه گذاری های کاذب و غیرمولد احتکاری مثل سرمایه گذاری روی ارز، زمین و ساختمان برخوردار است شناسایی شود و برای خروج سرمایه از این بازار تلاش کنند. البته زمین و ساختمان به معنای راکد گذاشتن آن، نه برای تولید ساختمان. زمین و ساختمان سرمایه گذاری مولد است، اما متاسفانه برخی افراد سرمایه دار پولشان را روی زمین و ساختمان می گذارند و تنها به سود خودشان فکر می کنند و برایشان اهمیت ندارد این خانه خالی است یا قرار است این زمین ساخته شود و چند خانوار خانه دار شوند که این فرهنگ، مخرب اقتصاد مقاومتی است. همچنین نظام تولید، بانکداری کشور، بازار سرمایه، متصدیان و سیاستگذاران باید به صورت مستمر نظارت داشته باشند که سرمایه ها به کدام سمت می رود. آیا سرمایه ها به سمت سرمایه گذاری کاذب در حرکت است یا به سمت سرمایه گذاری مولد؟ اگر ما بتوانیم هر واحد سرمایه ای را که به سمت مشاغل غیرمولد در حرکت است، تغییر جهت به سمت سرمایه گذاری مفید و مولد بدهیم گام بزرگی برای تحقق سیاست مقاومتی و خروج از رکود برداشته ایم. در اقتصاد مقاومتی این موضوع به صورت برجسته مطرح شده که بانک مرکزی پیگیر سرمایه بانک هاست. در اینجا بانک مرکزی به صورت مستمر نظارت می کند که بانک ها جریان سرمایه را به کدام سمت برده اند. آیا سرمایه خود را به فعالان وکارآفرینان اقتصادی اختصاص داده اند یا به بورس بازانی که به صورت کاذب سرمایه گذاری می کنند روی دارایی های غیرمولدشان تسهیلات می دهند.
لذا مسئولان باید با برنامه ریزی دقیق تغییر جهت دهند و جریان سرمایه ها را به دست بگیرند. همین طور در بازار سرمایه با طراحی عناصر مقاومتی جدید که می تواند در خدمت تولید قرار بگیرد، سازمان بورس و اوراق بهادار باید زمینه را برای عرضه اوراق مالی که در خدمت تولید و سرمایه گذاری در بخش فعال اقتصادی هستند فراهم کند. به عبارت بهتر، این سازمان باید شرایط را برای بازار عرضه چنین اوراق مالی به بنگاه ها و شرکت ها تعریف کند. البته نباید این موضوع فراموش شود که این برنامه ها باید حافظ منافع سرمایه گذاران جزء هم باشد. سرمایه گذاران باید از سرمایه گذاری خود اطمینان داشته باشند و مسئولان نباید قوانین دست و پاگیر و همچنین سختگیرانه ای برای آنها در نظر بگیرند. راه باید هموار باشد تا سرمایه ها در راستای تولید قرار بگیرد. زمانی که این اتفاق می افتد، تولید افزایش می یابد و منابع و حرکت سرمایه هدف مشخصی پیدا می کند. البته اجرای چنین روندی مستلزم حمایت بانک ها نیز است. جهتگیری تفکیک منابع و حرکت سرمایه های نقدی مهم ترین رکنی است که سیاستگذاران به صورت دائم باید آن را نظارت و کنترل کنند.
به بانک ها اشاره کردید. مدت زیادی است بانک ها به دلیل کمبود نقدینگی تسهیلات ارائه نمی دهند. به نظر شما اکنون سیستم بانکی ما برای ایفای این نقش در اقتصاد کشورآماده است؟
اگر ما بانکداری را از منظر اقتصاد خرد نگاه کنیم به این موضوع می رسیم که بانک قصد دارد بالاترین سود را برای سهامداران و سپرده گذاران خود فراهم کند و در چنین مواقعی چه بسا ممکن است از آن حال و هوا و مسیر طبیعی خودش خارج شود.
گاهی اوقات بانک حس می کند فعالیت بورس بازانه سود بیشتری عاید بانک می کند تا این که بخواهد فعالیت اقتصادی انجام دهد. به همین دلیل بر سر یک دوراهی قرار می گیرد که در چه زمینه ای سرمایه گذاری کند. آیا سود بالا را انتخاب کند یا خدمت به تولید، اشتغال و ایجاد ارزش افزوده را؟ اینجاست که آن نهاد ناظر بانکداری که بانک مرکزی است با دید کلان اقتصادی و نه از نظر اقتصاد خرد، بلکه از نظر متغیرهای کلان اقتصادی باید با سیاستگذاری هایش زمینه مساعد برای سرمایه گذاری در فعالیت های مولد را شکل دهد. همچنین با گونه های مختلف ابزارهای پولی و کنترلی که در اختیار بانک مرکزی است، اصطلاحا بخش فعال و مولد اقتصادی را از جهت بازدهی و ریسک و از جهت اطمینان بالا ببرد و مسیر نقدینگی بانک ها را کنترل و آن را به سمت فعالیت های مولد راهنمایی کند. به صورت طبیعی و بالقوه چنین فضایی در صنعت بانکداری ما وجود دارد، اما نیاز به یک رصد و هدایت مستمر بانک مرکزی است. بانکدار باید انگیزه ها و اهداف خودش را داشته باشد، اما در مقام رقابت با سایربانک ها برای این که بتواند سودآفرینی خوبی به دست بیاورد و این که بتواند به سهامداران و سپرده گذاران خود سود خوب ارائه کند، چه بسا در مقام رقابت با دیگر بانک ها از آن اهداف و آرمان های خودش فاصله بگیرد، اما وقتی یک نهاد ناظر مثل بانک مرکزی می آید همه بانک ها را تحت کنترل قرار می دهد و هدایت نقدینگی را رصد می کند. همه بانک ها حواسشان هست که هیچ بانکی حق ندارد به خاطر جذب منابع بالاتر به فعالیت های کاذب اقتصادی و سرمایه گذاری در فعالیت هایی از نوع دیگر برای جذب سود بالاتر اقدام کند. نکته این است که نقش حساس بانک مرکزی در این راستا بسیار اهمیت دارد.
الان بانک ها از بر هم خوردن شدید توازن بین منابع و مصارف بانکی رنج می برند. روش های بانکداری اسلامی مثل اوراق قرضه اسلامی تاچه حد می تواند به جذب منابع جدید بانکی کمک کند تا در نهایت نقش بانک ها در اقتصاد مولد بهبود یابد؟
ابتدا من واژه ای را تصحیح کنم. اصطلاح اوراق قرضه اسلامی نادرست است. به این دلیل که اوراق قرضه ذاتا ماهیت غیراسلامی دارد. لذا بهتر است این واژه را به کار نبریم. اوراق بهادار اسلامی یا ابزارهای مالی اسلامی یا اصطلاحا صکوک مناسب است.
اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم متاسفانه در صنعت بانکداری ما پدیده ای وجود دارد و آن این که تحولات ابزاری خیلی کند رخ می د هد. اکنون شاید بیش از دو دهه است بانک های اسلامی متناسب با شرایط روز جامعه فعالیتشان، ابزارهای تجهیز منابع و تخصیص منابع خودشان را متناسب با شرایط اقتصادی به روز و همچنین ابزارها را متحول می کنند، اما در بانکداری ما متاسفانه این روند خیلی کند است.
با این که مطالعات علمی خوبی در این راستا انجام گرفته، بحث های خوب ارائه شده و ایده ها و طرح های خوبی حتی در خود بانک مرکزی و نظام بانکی مطرح شده، اما در مقام اعطای مجوز وتصویب قانونی ابزارها ما مشکل داریم. فرآیند قانونگذاری در کشور ما خیلی طولانی است و این فرآیند باید در حوزه اقتصاد مقداری پویایی داشته باشد. بویژه در بخش مباحث مالی، پولی و بانکی و بازار سرمایه، باید قانون به گونه ای باشد که هر پنج سال یکبار بتوانیم متناسب با شرایط روز جامعه قوانین را بازسازی و احیا و به روزرسانی کنیم. متاسفانه ما از این جهت مشکل داریم. الان قوانین پولی و بانکی ما تقریبا به سه دهه پیش مربوط می شود؛ یعنی آخرین قانون بانکی ما مربوط می شود به سال 62 که در یک شرایط خاص اقتصادی این قانون تصویب شده است. بحث دیگر قانون پولی و بانکی ما برمی گردد به سال 51 که الان 42 سال از آن گذشته است.
در اینجا نیاز به بازنگری قانون عملیات بانکی بدون ربا و در سطح وسیع تر قانون پولی و بانکی داریم تا آن را متناسب با نیازهای جامعه به روزرسانی کرده و از ابزارهای جدید پولی و بانکی استفاده کنیم. اکنون اگر بانکدار ما بخواهد تجدید منابع کند به ناچار باید به آن شیوه هایی که حداقل 30 سال پیش تصویب شده تن بدهد، در حالی که در اقتصاد نوین چه در بانکداری ربوی و چه در بانکداری اسلامی در این دو دهه اخیر ابزارهای خیلی فعال و به روز تعریف شده است.
همین طور بانکدار ما در شیوه های تخصیص منابع به ناچار باید به قانونی که 30 سال پیش تصویب شده تن بدهد. در حالی که امروزه در همان عرصه، بانکداری اسلامی روش ها و ابزارهای جدیدی برای تخصیص منابع به کار گرفته که از آنها محروم هستیم. پس مشکل اول برمی گردد به فرآیند قانونگذاری و طولانی شدن فرآیند قانونگذاری در ایران و نکته دوم برمی گردد به احتیاط بیش از حد مقام ناظر چه در بازار پول و چه بازار سرمایه. این امر باعث شده حتی در همان فضای اختیارات قانونی، نهادهای ناظر ما مثل بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار، آن تحرک لازم را برای صنعت بانکداری و بازار سرمایه ارائه ندهند. الان حتی در قالب قانون عملیاتی بانکی بدون ربا می توان انواع تحولات در حوزه جذب منابع و تجهیز منابع بانکی را به کار گرفت. ولی بانک مرکزی به زعم احتیاط ها و کنترل های بیش از حد، مانع می شود که بانک ها بتوانند از این ابزارهای جدید بیشتر استفاده کنند. روی این حساب است که باید تحرکی در حوزه ابزارسازی در صنعت بانکداری ما به وجود بیاید.
کشور انگلستان یکی از کشورهای پیشرو در زمینه جذب منابع از طریق اوراق بهادار اسلامی است. آیا می توان این روش انگلیسی ها را در بانکداری اسلامی برای تحقق اقتصاد مقاومتی استفاده کرد؟
یکی از ابزارهای مهمی که می تواند باعث انتقال نقدینگی ازبخش غیرفعال اقتصادی جامعه به بخش فعال اقتصادی شود همین ابزار های مالی اسلامی یا صکوک هستند. این ابزارها در همه جای دنیا شناخته شده است. حتی در کشورهای اروپایی و انگلستان، آلمان، فرانسه و آمریکا الان برای جذب سرمایه ها از این روش استفاده می کنند. به همین دلیل مشاهده می کنیم کشوری مانند انگلستان مجوز انتشار صکوک اسلامی را می دهد تا سرمایه های سرگردان جهتدار شوند.
با این حال در ایران شاید نزدیک سه سال از تصویب صکوک استثنا و صکوک اجاره بانک مرکزی می گذرد ولی هنوز اولین مجوز انتشار این اوراق داده نشده است. دلیل این موضوع می تواند سختگیری های بانک مرکزی در بحث نرخ گذاری انتشار صکوک باشد، در حالی که همه این موضوعات قابل حل است. ممکن است این سوال پیش بیاید که از چه راهی؟ بسیار ساده است. از طریق مشورت با صاحب نظران و اهل فن که می توانند نرخ ها را با انعطاف پذیری فراوان تنظیم و زمینه را برای انتشار صکوک فراهم کنند.
به نظر شما بانکداری اسلامی و ابزارهای آن تا چه حدی می تواند به اصلاح سیستم بانکی و ایفای نقش آن در اقتصاد مقاومتی کمک کند؟
اگر ما بخواهیم تفاوت های جوهری بانکداری اسلامی را با بانکداری موجود غربی بشماریم، یکی از این تفاوت های جوهری ارتباط واقعی بین بازار پول در بانکداری اسلامی با بازارهای واقعی در بانکداری غربی است. به این معنا که قراردادهای بانکداری اسلامی چه در قالب سپرده ها و چه در قالب تسهیلات به گونه ای طراحی شده اند که این قراردادها حتما باید به اقتصاد واقعی پیوند بخورند. یعنی اگر ما بانکداری اسلامی را به شکلی صحیح اجرا کنیم حتما باید سرمایه وارد فعالیت اقتصادی شود تا بتواند سودآفرینی داشته باشد. علتش هم این است که بانکداری اسلامی باید از محل فعالیت اقتصادی سود بپردازد، برخلاف بانکداری ربوی که از قرض گرفتن سود می پردازد. در همین حال بانک از سپرده گذار قرض می گیرد و سود می پردازد. یعنی امور بر پایه قرارداد قرض است. حالا چه این قرض منتهی به انجام عمل در اقتصاد واقعی بشود یا نشود. ولی بانکداری اسلامی اگر صحیح اجرا شود هر واحد سرمایه ای اگر بخواهد ایجاد سود کند باید به یک اقتصاد واقعی تبدیل شود. در بانکداری اسلامی یک معامله واقعی و یک فعالیت حقوقی درحوزه اقتصاد واقعی باید انجام شود تابتواند ارزش افزوده ای ایجاد کند و سود به وجود بیاورد. چه از عقود مبادله ای، چه ازخرید و فروش کالاها و خدمات اقتصاد واقعی، سود به وجود می آید. به این معنا که دراقتصاد واقعی باید کالایی تولید شود یا خدماتی عرضه شود و بانک با استفاده از خرید و فروش این کالاها و ازجابه جایی آنها بتوان سود ایجاد کند.
این موضوع در بخش سرمایه گذاری ها نیز صادق است. باید پروژه ای باشد تا بانک بتواند با مشارکت در آن ایجاد سود کند. اگر ما بتوانیم سیستم نظارتی کامل نهاد ناظر مثل بانک مرکزی و همین طور سیستم نظارتی داخلی بانک ها را فعال کنیم، هرچه به سمت اجرای صحیح بانکداری اسلامی حرکت کنیم یعنی به سمت اقتصاد واقعی که همان بحث هدایت سرمایه ها به سمت سرمایه های مفید و مولد باشد توانستیم نزدیک شویم و این محور اصلی همان بحث اقتصاد مقاومتی است.یعنی بانکداری اسلامی بستر و پیش نیاز اقتصاد مقاومتی است و اجرای آن را بشدت تسهیل می کند.
در اسلامی کردن سیستم بانکی ایران آن هم در شرایطی که اقتصاد مقاومتی اجرا می شود به نظر می رسد بانک های دولتی مقاومت زیادی ندارند و مقاومت ها از سوی بانک های خصوصی صورت می گیرد. به نظر شما بانک های خصوصی حاضر هستند از ابزار بانکداری اسلامی استفاده کنند؟
اگر ما فضا را فضای صحیحی تعریف کنیم به صورت طبیعی به نفع بانک های خصوصی است که بیایند با ابزارهای واقعی اقتصاد کار کنند. چون بالاخره کل سودی که در یک جامعه به وجود می آید از محل تولید و از محل خلق آثار و کالاها و خدمات شکل می گیرد و در نهایت آن بانکدار خصوصی یا دولتی اگر به دنبال سود پایدار و با ثبات درجامعه است فقط بر پایه فعالیت های اقتصادی می تواند به آن دست یابد. برخی فعالیت های کاذب ممکن است برای کوتاه مدت یک سود کوتاه و سریع به همراه داشته باشد، اما بانکدارها به سود بلندمدت فکر می کنند. برای یک افق بلندمدت بانک باید به این توجه داشته باشد که وارد شدن در یک فعالیت کوتاه مدت، همراه شدن با ریسک خیلی بالایی است که این سود حتی می تواند موجودیت و عاقبت بانک را نیز به خطر بیندازد.
لذا معمولا بانکدارهای ما به این مسائل توجه دارند؛ منتهی باید فضا یک فضای کاملا شفاف و روشن و از آن طرف هم سیستم نظارتی بانک مرکزی کاملا فعال باشد. برای مثال الان بانک مرکزی نرخ های سود را اعلام کرده، اما برخی از بانک ها سودهایی راکه خارج از قوانین است، تبلیغ می کنند. این تبلیغات نشان می دهد خارج از آن قاعده بازی است و بانک قصد ورود به فعالیت های کاذب را دارد.
به عنوان مثال یک بانک اعلام می کند برای سپرده گذارانش بیش از رقم تعیین شده، سود 27 درصدی می پردازد، کسانی که با حوزه پول و بانکداری آشنا هستند می دانند اگر به سپرده گذار 27 درصد سود داده شود با احتساب ذخایر نقدینگی و احتساب ذخیره قانونی و احتیاطی که بانک باید نگه دارد، هزینه تمام شده، برای آن بانک بالای 31 درصد درمی آید. اینجا بانک مرکزی مسئولیت دارد تحقیق و بررسی و حتی بازخواست کند که این بانک از چه محلی می خواهد سود به دست بیاورد که بتواند سود 27 درصدی به سپرده گذار بدهد و هزینه های جاری خودش را هم پوشش دهد. کسب این سود قطعا از بخش فعال و تولید نمی تواند باشد. حتما این سود از یک فعالیت خاص اقتصادی سر در می آورد که معمولا نیز همیشه باعث اختلال در جامعه و سیاست های اقتصاد مقاومتی می شود. اینجاست که نقش بانک مرکزی خیلی حساس می شود که چنین بانک ها و موسسات اعتباری متخلف را ردیابی و شناسایی کند و با انواع مجازات ها و جرائم به قاعده بازی برگرداند و همان شرایطی را به وجود بیاورد که همه بانک ها بتوانند در یک فضای سالم اقتصادی با هم رقابت کنند؛ نه در عرصه های کاذب اقتصادی.
اقتصاد مقاومتی الان این فرصت را ایجاد کرده که دستگاه های مهم اقتصادی کشور از جمله همین سیستم بانکی باید خود را اصلاح کنند یا در راه اصلاح قرار بگیرند. آیا بانکداری اسلامی می تواند به این اصلاح کمک کند؟
بانکداری اسلامی در حقیقت یک سیستم و ابزار است که باید در چارچوب اصل نظام اقتصادی قرار بگیرد. از جهت همسویی و هماهنگی با اقتصاد واقعی و از نظر ماهیت درونی خودش هماهنگی درون زا با اقتصاد واقعی که همان اقتصاد تولید و اقتصاد مقاومتی است، دارد. بنابراین ما هر چه به سمت اجرای صحیح و اجرای کار آمد آموزه های بانکداری اسلامی حرکت کنیم خود به خود در مسیر اقتصاد واقعی و در مسیر اقتصاد تولید قرار می گیریم.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید