انتقاد از صنعت خودرو، چرا!؟

کد خبر: 252768

علی مصريان*

شاید برای آنان که اهل رسانه‌اند، این همه خبرسازی و توجه به یک صنعت از سوی افراد، شخصیت‌ها، گروه‌ها، مراکز و خلاصه همه و همه اعم از مسئولان و غیرمسئولان خود سوژه و موضوعی در خور اهمیت باشد که دلیل این اندازه توجه به صنعتی مانند «صنعت خودرو» از سوی این و آن چیست؟ به عبارت روشن‌تر چرا «صنعت خودرو کشور» صرفه نظر از درستی یا نادرستی اظهارنظرهایی که درباره آن می‌شود، اینهمه مورد هجوم منتقدان است؟ چگونه است که هرکس از هر سو، تیری روانه آن می‌کند تا بلکه یکی از آن میانه کارگر افتد و حاصلش اینهمه نقدی است که بر سر صنعت خودرو هوار شده و می‌توان رد آن را در انواع رسانه‌های نوشتاری، دیداری و شنیداری جست! می‌گویند و البته درست هم می‌گویند که برای جماعت رسانه و دست‌اندرکاران آن خبر فقط خبر نیست، البته مراد از این عبارت ورود به بحث نظری در تعریف کلاسیک و آکادمیک یک موضوع یا توجه دادن به آن در عصر رسانه‌های دیجیتال نیست، بلکه می‌خواهیم به صورت موردی از دلایل توجه خبرسازان به یک پدیده مشخص، فهرستی را فراهم آوریم تا بلکه از رهگذر آن بخشی از پاسخ‌های پراکنده پرسش نخستین نظم و نسق یابد. به عبارتی می‌‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا «صنعت خودرو» به عنوان یکی از صنایع کشور بیش از سایر حوزه‌ها یا در شمار مهم‌ترین بخش‌هایی است که در اخبار و رویداد‌ها به آن پرداخته می‌شود و اینکه چرا عده قابل توجهی به نوعی، یا به آن می‌تازند یا نوازش و تمجیدش می‌کنند: ۱ ـ فراگیر بودن خودرو و نیاز ثانویه از نیازهای حیاتی و اولیه بشر که بگذریم، به نیازهای ثانویه می‌رسیم. ‌آن گونه که لامپ و الکتریسیته سبک زندگی آدمی را تغییر داد، تغییر در سیستم حمل و نقل نیز رنگی جدید به زندگی مردم بخشید. این گونه است که مقوله‌ای به نام خودرو برای همگان حتی آنان که آن را به عنوان وسیله شخصی در اختیار ندارند، مورد اهمیت و توجه است. در این روزگار چه کسی را می‌توان یافت که به نوعی تردد با خودرو برایش مسأله نبوده یا کاربرد نداشته باشد؟ شمول و فراگیری این وسیله در میان خانواده‌ها، شهروندان و مردم به میزانی است که به دشواری بتوان فردی بی‌ارتباط با آن یافت. مردم امروزه یا مالک خودرو هستند که به حسب علاقمندی و تغییراتی که در این وسیله ایجاد می‌شود، خواهان تغییر و تبدل آن به وضعی مطلوبترند، یا اینکه درصددند آن را برای خود یا اعضای خانه خود فراهم آورند. به عبارت دیگر در شرایط کنونی کشور با توجه به سبک زندگی مردم، معدود هستند افرادی که در شمار این دو گروه نباشند که در آن صورت نیز به نوعی از جمله بهره‌مندان این صنعت محسوب می‌شوند و کیفیت و قیمت و مسایل مربوط به آن در زندگی آنان موثر است. بنابراین دلیل عمده توجه افکار عمومی به این صنعت، آن است که با «خودرو» در ارتباطند. ۲ ـ مصرفی بودن و هیجان‌انگیزی محصول علت دیگری بر این که بحث در ارتباط با این صنعت پایان ناپذیر نیست، آن است که محصول در این صنعت، علاوه بر «مصرفی» بودن، برای برخی در شمار کالاهای «هیجان‌انگیز» نیز به شمار می‌رود. مصرفی بودن یعنی پس از مدتی چنین کالایی از حیز انتفاع ساقط شده و نیاز به تجدید و نوسازی دارد. به عبارتی خودرو در فهرست وسایلی است که دارنده آن همواره بنای آن را دارد که نسبت به تعویض و ارتقای آن اقدام ‌و کالای جدیدی را جایگزین کند. این گونه است که در بسیاری از مواقع و مواضع خودرو سوژه بحث‌های محفلی است و بر اثر آن گپ به منظور توصیف، نقد یا هجوم در ارتباط با چنین کالایی دامنه‌دار می‌شود، ضمن اینکه هیجان انگیز بودن آن موجب شده است که حتی برای کودکان بازی‌هایی بر مبنای توصیف و تصویر خودرو شکل بگیرد، به تعبیر دیگر صرف‌‌نظر از اینکه استفاده از این کالا، بهره‌گیری از خدمتی است که ارایه می‌کند، برای عده‌ای صحبت از «خودرو»، سخن گفتن از کالایی هیجانی و شوق‌انگیز است. ۳ ـ انتقاد از صنعت خودرو، عامل شهرت برخی خواص بی‌تردید پرداختن به سوژه‌ای با دو فرض پیش‌گفته، صرف‌نظر از جنبه شخصی آن، از این رو که موضوع مورد توجه افکار عمومی است، اهمیت می‌یابد و محملی است برای آنان که مسئولیتی دارند تا از طریق آن حواس‌ها را به خود معطوف سازند. به تعبیری دیگر، موضوعی تا این اندازه مورد توجه نزد مردم، خود به خود قابلیت آن را می‌یابد که با بحث پیرامون آن، خود را در کانون توجه قرار دهند. مروری بر نقدهایی که به صنعت خودرو می‌شود و گویندگان آن دلالت روشنی است بر این نکته؛ یعنی در بسیاری از موارد‌‌‌ آشکار است که شخصی حسب آن ه جزو گروه مرجع در جامعه قرار دارد، برای اثبات محل رجوع بودن خود و در عین حال از آنجا که صنعت خودرو تنها مقوله‌ای است که تا این اندازه مخاطب فراگیر دارد و بر اثر انتقاد و هجوم به آن کمترین آسیبی متوجه گوینده و قائل آن نمی‌شود، این صنعت را سیبل حملات خود قرار می‌دهد و به نوعی از آن بهره‌برداری نمایشی می‌کند. در این مواقع به ویژه از آن سبب که نقد صنعت خودرو هیچ مرز و محدوده‌ای ندارد و همچنین امنیتی که منتقدان آن دارند، ترجیح می‌دهند از این رهگذر به اشتهار برسند یا از نمدش کلاهی برای خود بسازند. از سوی دیگر این افراد دریافته‌اند دفعات و تعدد بازنشر اظهاراتشان در مطبوعات و رسانه‌ها وقتی درباره صنعتی مانند صنعت خودرو در کشور انتقاد می‌کنند، بسیار افزایش می‌یابد یا در برخی موارد تنها در این صورت است که رسانه‌ها حاضرند به موضوع مطروحه از سوی آنان بپردازند و آن را منتشر کنند، همچنین رسانه‌ها نیز به واسطه پربازدید بودن خبرهای انتقادی به خصوص در حوزه خودرو، به بازنشر این گونه مطالب رغبت نشان می‌دهند. ۴ ـ انتقاد روشی برای ورود بی‌تردید هریک از خودروسازان در شمار بنگاه‌های اقتصادی بزرگ کشور قرار دارند و از قضا همواره بنگاه‌های اقتصادی به ویژه آن دسته از مراکز و صنایعی که تا این آستانه گستردگی دارند، مورد توجه بوده‌اند و اتصال به آنان برای برخی خوشایند است. این اتصال و ارتباط به انحاء مختلفی قابل دسترسی است چندانکه از قضا برخی منتقدان ترجیحشان این است که از رهگذر انتقاد و هجمه بتوانند، سطح تعامل خود را با چنین صنعتی افزایش دهند. به عبارت دیگر آنان باور دارند که: «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد طاعت ار دست نیاید گنهی باید کرد» یعنی این عده راه اتصال به چنین بنگاه اقتصادی بزرگی را هجوم به آن تلقی می‌کنند و ضعف‌های احتمالی ناشی از گستردگی این صنعت را، نقبی برای دستیابی به این مطلوب می‌شناسند. ۵ ـ صنعت خودرو، محصول نهایی شصت صنعت دیگر منطقا این نکته که صنعت خودرو صنعتی پیچیده است، باید موجب احتیاط در تحلیل شود به نوعی که افراد در اعلام ارزیابی خود از منظری کار‌شناسانه و دست‌پر به موضوع ورود یابند، اما غالبا چنین نیست و برخی منتقدان دریافته‌اند که می‌توان این همه پیچیدگی و درهم تنیدگی را با بهره‌گیری از عدم آگاهی مخاطب، به شیوه مورد علاقه بیان کنند. در این گونه موارد شخص با خلاصه‌سازی و بازی در زمین مخاطب، از این کم اطلاعی سود برده و یکسره بر خودروساز می‌تازد. اتفاقا پیچدگی این صنعت هم به کمک او می‌آید، به طوری که بر اثر آن، سخن خودروساز به واسطه تخصصی و پیچیده بودن در تبیین و پاسخ به موضوع مورد نقد، کمتر شنیده می‌شود. ‌این عادتی همگانی است که در تحلیل وقایع کمتر حاضریم با دقت همه جوانب را سنجیده و سهم آن را در نتیجه ارزیابی کنیم، از این رو منتقد به ویژه در صنعتی مانند صنعت خودرو همواره یک گام جلو‌تر است، به سادگی، محصول، قیمت یا کیفیت آن را مورد نقد قرار می‌دهد، تمام این موارد برای مخاطب ملموس است و آن را در می‌یابد؛ اما خودروساز باید با فهرست کردن موضوعاتی از این قبیل که این صنعت به ۶۰ صنعت دیگر نیز وابسته است و بیان تحولات هر یک از صنایع در موضوعات مورد بحث، همچنین تشریح سایر محدودیت‌هایی که این صنعت با آن مواجه است، در صدد پاسخگویی برآید که بی‌شک چنین پاسخی با پیچیدگی‌هایی که دارد، کمتر مسموع واقع می‌شود. از طرفی خودرو محصول نهایی شصت صنعت دیگر است و از آنجا که چه عوام و چه خواص جامعه بواسطه عدم ارتباط مستقیم با آن صنایع از قبیل؛ فولاد، مس، چدن، پلیمر، نساجی، لاستیک، پلاستیک و... از نوسانات قیمت، کیفیت و سایر موارد مورد نقد آن بی‌خبرند، تنها محصول نهایی را می‌بینند و از آن انتقاد می‌کنند حال انکه خودرو خروجی سایر صنایع مذکور است. ۶ ـ سازگاری نقد با رسانه اساسا نقد با رسانه سازگار‌تر است تا تعریف و تمجید یا توصیف، آن هم در موضوعی که نقد آن این همه مخاطب می‌یابد. در این نکته که همواره در رویکرد رسانه‌ای نوعی نقد نهفته ‌است قابل تردید نیست‌ و این سوای آن است که فرد در مقام نقد فرمانرواترست تا هنگام پاسخگویی. یا رفتار سلبی داشتن ساده‌تر است تا موضعی ایجابی اتخاذ کردن. این گونه است که در تعامل منتقدان با رسانه، آنان همواره تریبون خود را خواهند داشت و به این ترتیب هر دو یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند. ۷ ـ نقطه قوت‌‌ همان نقطه ضعف پایان سخن آن که تمام آنچه ‌نقطه قوت صنعت خودرو به شمار می‌رود، می‌تواند فرصتی باشد برای نقد آن. به عبارت دیگر، صنعت خودرو در کشور از معدود صنایعی است که با همه محدودیت‌هایی که کشور با آن روبه‌روست در حال فعالیت است، قدرت اقتصادی بالایی دارد، فهرستی از ویژگی‌های منحصر به فرد می‌توان برای آن برشمرد و به عبارت دیگر، بزرگی آن است که فرصت نقد به دیگران می‌دهد، غیر از این اگر صنعتی به حاشیه رانده شده بود، بی‌شک رغبتی برای نقد نیز بر نمی‌انگیخت و افراد با انتقاد از آن احساس درشتی نمی‌کردند. این گونه است که همه آن نقاط قوت به عنوان نقطه آسیب‌پذیری این صنعت نیز هست که می‌توان از آن به این صنعت تاخت‌ و این البته جز آن است که گاهی انتقاد به شخص یا موضوعی مد روز می‌شود و افراد برای آنکه از قافله عقب نمانند، ترکه‌ای بر پشت آن می‌زنند که به امید خدا چنین مباد. امید به آن روز که اگر نقدی بر اشتغال زا‌ترین صنعت کشورمان می‌کنیم بر پایه ‌مستندات کار‌شناسی باشد، نه به نیت افزایش قدرت و شهرت... * مدير ارتباطات و امور بين الملل گروه صنعتي ایران خودرو
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد