کارگران فصلی در خم کوچه های زندگی
قرار بود جاگیر که شد و کار و بنه درست و حسابی که پیدا کرد زنگ بزند تا به مادر بگوید دیگر نیازی نیست محمد حسین سر چهارراه تابستانها گردو و زمستانها بلال بفروشد.
مهر: عبدالله هنوز رنگ جوانی را ندیده مجبور است در ساختمان نیمه کاره مشغول کار شود، او همچون دیگر کارگران ساختمانی در خم کوچه های زندگی چشم انتظار آینده ای روشن است. حالا تمام کوچه پس کوچههای شهر با ساختمانهای نیمه کاره او را خوب میشناسند، عبدالله که متولد روستاهای اطراف اصفهان است از سن 12 سالگی درس را رها کرده و در ساختمانهای نیمه ساخته شروع به کارکرده تا اینکه در سن 16 سالگی در حرفه خود استاد شده است. غروب همان روزی که پدر عبدالله را وقتی داخل یک ماشین وانت بار سبز رنگ بی جان به در خانه آوردند عبدالله مرد خانه شد، چند ماه که گذشت عبدالله غریب سوار اتوبوس سفید رنگ ایستاده در میدان شهر شد تا بیاید اصفهان. قرار بود جاگیر که شد و کار و بنه درست و حسابی که پیدا کرد زنگ بزند تا به مادر بگوید دیگر نیازی نیست محمد حسین سر چهارراه تابستانها گردو و زمستانها بلال بفروشد. آن پسرک لاغر و گیوه پوشیده با پیراهن گشاد و سفید و بلندی که مادرش به هزار امید تنش کرده بود به شهر آمد تا کار و کاسبی راه بیاندازد. عبدالله خاک و خلی و سوخته ازهرم خورشید، آب رفته و کمی کوتوله به نظر میرسد.آفتاب سوزان پوست دستها و چهرهاش را قهوهای رنگ و پوسته پوسته کرده است. زیر آن چهره تکیده و پیکر آب رفتهاش پسرک چهارده یا پانزده ساله به نظر میرسد، ریزه، سبزه با چشمانی درشت قهوهای که حتی زیر آفتاب سوزان وکوفتگی کارگری توی ساختمانهای نیمه کاره با زهم میدرخشد. یک هفته کار هست یک هفته بیکاری، یک فصل کار هست یک فصل نداری، کارگر فصلی وضعیتش همین است ایستادن سر چهارراه و چشم دوختن به انتظار. حکایت باقر هم همین است آنچنان که خودش ادعا میکند کارگری را از بعد از سربازی شروع کرده و از همین طریق مخارج خود و خانوادهاش را تأمین میکند. از صورتش فقط دو تا چشم پیداست، چفیه بقیه اعضای صورتش را کاملاً پوشانده، خودش از کارش راضی نیست :"کار ما فصلی است و سه ماه کامل خواب دارد. موقع بازار گرمی هم که روزی 10 تا 20هزارتومان میگیریم. به هر صاحب کاری که میگوییم روزی 25 هزار تومان دستمزد بده فریادش به آسمان میرود اما نمیدانند که شغل ما دایم نیست به طورمتوسط در ماه 15 روز بیکار هستیم." او که خانهای در حاشیه اصفهان و حوالی زینبیه دارد میگوید: خدا را شکر که روزی میرسد اما زمستان و تابستان باید صبح ساعت شش بیاییم سر چهار راه تا شاید کاری پیدا بشود. خیلی از روزها هم کاری گیرمان نمیآید اما برای آنکه شرمنده زن و بچه نشویم به چایخانه میرویم خلاصه اینکه هر کاری سختی خودش را دارد. او اکنون سه فرزند دارد که درس میخوانند و بعد از ظهرها هم پفک میفروشند توی پارکها یا اماکنی که بیشتر فروش دارد. به قول خودش خرج خانه با کارگری فصلی درنمی آید. وی میگوید: صبح ساعت پنج از خانه باید بیرون زد و تا ظهر منتظر بود که یکنفر پیدا بشود و ما را سر کار ببرد. سکوی چهارراه پر است از آدمهایی که هر کدام به نوعی نانشان را به چنگ و دندان گیر میآورند قدمعلی یکی دیگر از کارگران است اما خودش را همه کاره میداند و درحالیکه وسایل یک گونی را بر زمین میریزد میگوید: ببین توی این گونی ماله هست تیشه و کمچه هم هست. طنابها را با سطل میریزد بیرون بخواهی چاه هم میکنم .کار کنتراتی میکند از صبح زود تا ... . وقتی نگاهشان کنی انگار غریبه هستند، غریبههایی که همیشه وجود دارند، چه سر چهارراهها باشند و چه در ساختمانهای نیمه خرابه نخالهها را جا به جا کنند کارگر نزد برخیها یک ریال ارزش ندارد. قدمعلی سرش را پایین می اندازد و با دلخوری این را میگوید: این کار هیچی نداره و از همه بدتر این است که کلاس هم ندارد. فردای روشنی برای کسانی که هر کدام با چندین سال کار کردن برای زندگی باید سر چهار راه بایستند و به چپ و راست نگاه کنند تا مبادا کاری از دستشان برود وجود ندارد. هم اکنون کارگر ساختمانی تحت پوشش هیچ قانونی نیست صاحب کار حقوق را یک ماه نگه دارد یا شش سال حقوق ندهد به هیچ مرجعی نمیتوانند شکایت کنند و این بزرگترین مشکل کارگران ساختمانی است. با اینکه همواره روز جهانی کارگر که میشود مسئولان اعلام میکنند که درد کارگران را میشناسیم و با مشکلات کارگران ساختمانی نیز آشنا هستیم اما هنوز هم دردی از کارگران ساختمانی درمان نشده است. چشمها خیلی وقت است که بر سر چهارراه ها انتظارمی کشند و به منظور امرار معاش روزانه اشان به دنبال هر ماشینی میدوند تا شاید روزیاشان دست آنها سپرده شده باشد. ضعیف بودن فضای تولید، امکان جذب کارگران موقت و فصلی را در شرایط بعد از تابستان نامساعد کرده و به همین خاطر این افراد در زمستان و پاییز به جمع بی کاران میپیوندند. البته بماند که مشکل کارگران فصلی تنها مختص آنها نیست بلکه چند وجهی است و دارای تبعات اقتصادی و آسیبهایی در سطح جامعه است که صدمات فراوانی را به این قشر و بازار کار و اشتغال کشور وارد میکند. به اعتقاد جامعه شناسان حضور کارگران فصلی پیامدهای منفی اجتماعی مانند ناامنی، فساد، بیماری و خشونت را نیز در پی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید