طرحواره بی اعتمادی یا بد رفتاری چیست؟
طرحواره درمانی چیست؟
طرحواره درمانی، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی-رفتاری بنا شده است. این شیوه درمان، سیستم جدیدی از روان درمانی را تدارک می بیند که مخصوصاً برای بیماران مبتلا به اختلالات روانشناختی مزمن و مقاوم که تاکنون یک مسئله بغرنج در درمان محسوب می شدند مناسب است.
طرحواره بی اعتمادی یا بد رفتاری چیست؟
طرحواره نامبرده به این معناست که فرد معتقد است دیگران قابل اعتماد نیستند و قصد آسیب زدن به او را در سر می پرورانند و حتی افراد مهم زندگی نیز با او به صداقت رفتار نمی کنند. به سختی به اطرافیان اعتماد میکنند. از نظر آنها دیگران فقط قصد فریب دادن، کلک زدن، دروغ گفتن، نامردی کردن را دارند. این افراد به درستی و صداقت دیگران هیچ اعتمادی ندارند.
بی اعتمادی پدیدهای است روانشناختی؛ که فرد اطمینان به خود را از دست میدهد و به ناتوانی خود اذعان میکند. در چنین فرایندی توان حرکت و خلاقیت از فرد سلب میگردد و او به موجودی بی تحرک، خنثی و فاقد معیار تبدیل میگردد.
- طرحواره بی اعتمادی و بدرفتاری چیست؟
- آیا طرحواره ها عامل شک و سؤظن در روابط هستند؟
- بد دلی و بد گمانی همان طرحواره بی اعتمادی است؟
- آیا این طرحواره درمان پذیر است؟
- آیا افراد پارانویید، طرحواره بی اعتمادی و بد رفتاری دارند؟
- نشانه های همسر بی اعتماد و بدگمان کدام است؟
اگر این طرحواره در ما وجود داشته باشد احساس می کنیم دیگران به اندازه ما نیت های خیرخواهانه ندارند. همیشه دنبال انگیزه های پنهان دیگران هستیم، زیرا معتقدیم که دیگران قصد سوء استفاده دارند. دائما دیگران را آزمایش می کنیم و در پی جمع کردن شواهدی هستیم که آیا مردم ارزش اعتماد کردن دارند یا نه؟ بنابراین بیمارانی که چنین طرحواره ای دارند تمایل به ایجاد روابط صمیمانه ندارند، افکار و احساسات خود را با دیگران در میان نمیگذارند یا اینکه زیاد به دیگران نزدیک نمیشوند و در برخی موارد به گونه ای پیشگیرانه با دیگران بدرفتاری می کنند و آنها را گول می زنند (آنها را گول میزنم قبل از اینکه مرا گول بزنند). در مواردی خودش تبدیل به یک آدم سوء استفاده گر و آسیبرسان میشود.
طرحواره بی اعتمادی و بد رفتاری باعث میشود که فرد نسبت به صداقت و درستی انسانها شک داشته باشد. هیچ مدرکی نمی تواند اعتمادش را جلب کند.
گاهی اوقات بر این باور است که دیگران عمدا قصد ضرر زدن به او را دارند و فقط به فکر نیازهای خودشان هستند. حتی در مواردی بر این باور است که دیگران به صورت جدی قصد آزار و اذیت کردن او را دارند و میتوانند از او در صورتی که از خود مراقبت به عمل نیاورد سوء استفاده جنسی کنند.
شکایت های فردی که طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری دارد از این قرار است که:
- من مورد بدرفتاری قرار گرفته ام.
- از اعتمادم سوء استفاده شده است.
- من یک قربانی هستم.
- دنیا جای امنی نیست.
علائم خطر در همسر (یا نامزد) با طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری:
۱) همسرتان همواره خلق و خوی عصبی و تحریک پذیر دارد که باعث ترس و وحشت شما میشود.
۲) همسرتان در میگساری افراط می کند به گونه ای که کنترل خودش را بارها از دست داده و تبعات جبران ناپذیری به وجود آورده است.
۳) همسرتان در حضور خانواده یا دوستان بارها شما یا خانواده تان را مورد بی احترامی قرار می دهد.
۴) همسرتان دائم شما را مورد تمسخر و شماتت قرار می دهد و در شما حس بی ارزشی را یادآور میشود.
۵) همسرتان به نیازهای شما توجهی نمیکند. در مواردی تلاش می کند که به شما دروغ بگوید یا شما را فریب دهد تا بتواند زمینه تامین نیازهای خود را به راحتی فراهم نماید.
۶) زمانی که مطابق میل همسرتان رفتار نمی کنید به شما صدمه وارد می کند یا تهدیدتان می کند.
۷) در مواردی همسرتان شما را مجبور به برقراری رابطه جنسی می کند در صورتی که شرایط زمانی و مکانی لازم برای شما فراهم نبوده است.
۸) همسرتان از نقاط ضعف شما برای سوء استفاده کردن خود بهره می گیرد.
۹) همسرتان بارها به شما خیانت کرده و تلاش می کند تا با وارونه جلوه دادن حقیقت شما را در این زمینه مقصر جلوه دهد.
۱۰) همسرتان در مواردی بسیار سنگدل و بی رحم خواهد بود و از بزرگواری و دل رحمی شما سوء استفاده می کنند.
ریشه های تحولی طرحواره بی اعتمادی از کجا نشأت گرفته است؟
وقتی چنین فردی از زندگیاش تعریف میکند متوجه میشویم که افراد مهم زندگی اش به او در کودکی آسیبهای جدی روانی و هیجانی وارد نموده اند. همیشه به دنبال نشانه های بی اعتمادی است و ممکن است کوچک ترین حرکت دیگران را به بی اعتمادی تفسیر کند.چنین شخصی همیشه از نزدیکی و صمیمیت هیجانی با دیگران اجتناب میکند تا لطمهای به او وارد نشود.
دلیل شکل گیری طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری
۱) فردی که طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری دارد در دوره کودکی توسط یکی از اعضای خانواده مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار گرفته و مکرراً کتک خورده است.
۲) در تاریخچه کودکی کسانی که طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری دارند مشاهده شده که در دوران کودکی توسط یکی از اعضای خانواده مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند.
۳) وقتی در جلسات روان درمانی خاطرات دوران کودکی فردی که طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری دارد مورد بررسی قرار میگیرد معمولاً میگوید که در دوره کودکی در خانواده تحقیر شده یا به او توهین کرده اند. گزارش های او از دوران کودکی نشان میدهد که افراد خانواده قابل اعتماد نبودند. مثلا رازهای او را فاش می کردند. حریم شخصی او را به رسمیت نمی شناختند. اعضای خانواده از نقاط ضعف او سو استفاده کرده یا او را مسخره کرده اند. گاهی اوقات در خانواده مورد کلاهبرداری و سوء استفاده مالی توسط سایر اعضای خانواده قرار گرفته و با دروغ های مکرر زمینه پایمال شدن حقوقش را در خانواده فراهم کرده اند و به قول و قرارهای شان وفادار نبوده اند.
۴) در بعضی از خانوادهها برای وادار کردن کودک به انجام تکالیف از زور، تنبیه بدنی و بدرفتاری استفاده شده است یا حتی ممکن است اعضای خانواده از دیدن رنج کشیدن کودک احساس لذت و رضایت میکردند.
۵) گاهی اوقات در تاریخچه کودکی این افراد مشاهده می شود که والدین مدام به آنها تذکر داده اند تا به کسی اعتماد نکنند و دنیا را مکانی امن در نظر نگیرند.
۶) به طور کلی میتوان گفت در خانوادهای که عشق و محبت وجود نداشته باشد و به جای آن همیشه بساط دعوا و درگیری به پا بوده و با کودک بد رفتاری شده طرحواره بی اعتمادی بد رفتاری شکل میگیرد.
هدف اصلی درمان
بر اساس پروتکل طرحواره درمانی، طرحواره درمانگر ابتدا یک ارزیابی کامل از فرد به عمل میآورد که شامل بررسی مشکلات زندگی و تاریخچه دوران کودکی او می شود. درمانگر به فرد کمک میکند تا خاطرات دوران کودکی خود را بررسی کند و شواهد شکل گیری طرحواره بی اعتمادی و بدرفتاری در گذشته اش را مورد بررسی قرار دهد.
هدف اصلی درمان این است که بیماران پی ببرند در عین حال که برخی افراد قابل اعتماد نیستند، بسیاری دیگر ارزش اعتماد کردن را دارند. آنها آموزش می بینند که تا حد امکان از ارتباط با افراد بد رفتار کناره گیری کنند و در مواقع لزوم از خودشان دفاع نمایند و در زندگی شخصی خود به افراد قابل اعتماد تکیه کنند.
بیمارانی که طرحواره بی اعتمادی و بد رفتاری آنها بهبود یافته است یاد می گیرند بین افراد قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد تمایز قائل شوند و افراد را بر روی یک پیوستار قابلیت اعتماد بنگرند و بدانند افرادی که ارزش اعتماد کردن دارند الزاماً بی عیب و نقص نیستند. بیماران یاد می گیرند در ارتباط با افراد قابل اعتماد، متفاوت رفتار کنند.
بعد از اتمام پروسه درمان، به دیگران کمتر سوظن پیدا می کنند و آزمایش کردن دیگران را رها کرده و در ارتباط با افرادی که با آنها زندگی نزدیک تری دارند صادقانه تر رفتار می کنند. آنها یاد میگیرند که بعد از بررسی های لازم، تعدادی از رازهای زندگی خود را با نزدیکان شان در میان گذارند و با افراد به صورت تجربه پذیرانه عمل کنند. به این ترتیب نهایتاً فردی را پیدا می کنند که قابل اعتماد باشد و بتوانند با او رابطه متقابل و سالم برقرار نمایند.
راهبرد های مهم درمانی
وقتی با بیماری مواجه می شویم که در دوران کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته است، اهمیت رابطه درمانی برای موفقیت درمان دو چندان می شود. هدف، ایجاد یک فضای درمانی امن برای بیماران است تا بتوانند تجارب ناگوار خود را در فضایی ایمن بازگو کنند. اکثر بیمارانی که از این تجربه ناگوار جان سالم به در برده اند، در بازگویی تجارب تلخ خود تردید دارند. تجربه این بیماران احساسی است که بین درماندگی و احساس کرختی مدام در حال نوسان هستند.
هدف درمان آن است که آنها بتوانند در یک فضای امن روانی به بحث و تبادل نظر با طرحواره درمانگر خود بپردازند و خشم حاصل از تجارب تلخ را در پی درمان حل و فصل نمایند. برون ریزی خشم به ویژه برای بیمارانی که در دوران کودکی با آنها بد رفتاری شده یا مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند بسیار مفید است. تکنیک های شناختی به بیمار کمک می کند که گوش بزنگی کمتری نسبت به بدرفتاری را تجربه کند.
نهایتاً بیماران، خود را به صورت افرادی صادق و تجربه پذیر تجسم می کنند که میتوانند با افراد مهم و قابل اعتماد زندگی شان ارتباط برقرار کنند و به تمایز دقیقی میان افرادی که در گذشته سزاوار خشم بوده اند و کسانی که در حال حاضر سزاوار خشم نیستند دست یابند و بتوانند رفتاری سالم و کارآمد در پیش بگیرند.
منبع: دکتر ترانه موذنی
دیدگاه تان را بنویسید