اشعار ایرج میرزا بدون سانسور چرا طرفداران زیادی دارد؟
اشعار ایرج میرزا بدون سانسور چرا طرفداران زیادی دارد؟
احتمالا تاکنون نام ایرج میرزا به عنوان شاعر معروف ایرانی را شنیدهاید و برخی از اشعار او را که در کتابهای فارسی دبستان آمده است از حفظ هستید. این شاعر زاده قرن سیزدهم انقلابی را در دنیای شعر به وجود آورد که باعث شد شعرهای ایرج میرزا بدون سانسور در زمان کنونی که تشابهاتی با دوران زندگی ایرج میرزا، عصر مشروطه دارد طرفداران زیادی بیاید. در این مقاله بررسی خواهیم کرد که ایرج میرزا کیست و اشعار ایرج میرزا چرا تا این حد پرطرفدار است؛ همچنین چند نمونه از اشعار او را برای شما خواهیم آورد.
برای دانلود اشعار ایرج میرزا بدون سانسور، نسخه اصلی از لینک زیر اقدام کنید
https://ketabha.org/the-poem-of-iraj-mirza
ایرج میرزا کیست؟
ایرج میرزا زاده سال 1252(یا 1353) در تبریز، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار و دارای القاب فخرالشعرا و جلالالممالک است. نام پدر وی نیز شاعر دربار شاه و ملقب به صدراشعرا، انسانس اهل قلم بود که به تحصیل فرزندش کمک زیدی کرد. او ایرج میرزا را به مدرسه دارالفنون تبریز برای تحصیل فرستاد و کمک کرد تا ایرج زبانهای روسی، فرانسه، عربی و ترکی را علاوه بر زبان فارسی بیاموزد. دوران زندگی او یکی از مهمترین دورانهای سیاسی قاجار یعنی عصر مشروطه است و طبیعتا برخی از اشعار او دارای مضمون سیاسی و اجتماعی است. در کنار اشعار سیاسی، انتقادی و اجتماعی او به سرودن شعرهای احساسی و تربیتی نیز شهرت دارد.
ایرج میرزا با اینکه از نوادگان شاه و از طبقه اشرافزادگان محسوب میشد، گاهی در طول زندگی کوتاه خود به دلیل مشکلات اجتماعی زمان خود دچار تنگدستی و فقر میشد؛ لذا به سرودن اشعار انتقادی علاقهمند بود تا دغدغههای خود و مردم زمانهاش را به گوش بزرگان حکومت برساند. او عقاید وطنپرستانهاش را از موضعی محافظهکارانه در اشعارش نمایان میکرد و مخالف حجاب بود. از اولین مشاغل اومعاونت مدرسه مظفری در تبریز و مدیریت ماهنامه ورقه (اولین نشریه دانشجویی در تبریز) بود. وی به دلیل عدم علاقهمندیاش به شاعری دربار به مشاغل دیگری از جمله کارمندی وزارت معارف روی آورد. پس از مدتی در اداره گمرک مشغول به کار شد و پس از دوران مشروطه به عنوان فرماندار شهر آباده و بعدها نیز معاونت استانداری اصفهان در وزارت کشور مشغول به کار شد.
پیشنهاد میکنیم کتاب شاه نعمت الله ولی، درباره پیشگویی های آینده ایران را مطالعه کنید
سبک اشعار ایرج میرزا
سبک اشعار ایرج میرزا به سبک خراسانی نزدیک است و زبان اشعار او منتقدانه و اغلب دارای واژگانی عامیانه است. در اشعارش علاقه به سبک سعدی و تأثیرپذیری از زبان سعدی مشهود است و خود او نیز در یک بیت از خود به عنوان سعدی نو یاد میکند؛ علاوه بر آن شباهتهایی هم میان اشعار ایرج میرزا و اشعار شاعرانی چون فردوسی، رودکی، فرخی سیستانی و خاقانی وجود دارد که نشاندهنده علاقه وی به اشعار و سبک سرودن این شاعران است. او به سرودن اشعار انتقادی و میهنپرستانه مشهور است و در زمانه خود از دید اجتماعی یک شاعر فعال سیاسی محسوب میشده است. در برخی از اشعار خود پا را فراتر نهاده و به پردهدری و استفاده از الفاظ رکیک و غیرمعمول میپردازد و همین موضوع باعث میشود که در زمانه و عصر سانسور طرفداران زیادی در بین آزادیخواهان و مخالفان حکومت پیدا کند. اشعار او در قالبهای گوناگون از جمله قصیده، غزل، مثنوی، قطعه، رباعی، مربع ترکیب و ... سروده شده است.
کتاب ایرج میرزا
دیوان ایرج میرزا کتاب مشهور او است که حاوی تمامی اشعاری است که از ابتدای جوانی سروده است. برخی از اشعار او متعلق به اوایل جوانی و زمانی است که در دربار مشغول سرودن شعر در مدح پادشاه بوده است و برخی از آنها مختص دوران مشروطه است که اشعاری پختهتر اغلب با مضمونی انتقادی هستند و در این اشعار وی صراحت کلام بیشتری دارد. اشعار معروف او شامل شعر چادر، شعر قلب مادر، شعر مهرمادر، مثنوی زهره و منوچهر، مثنوی عارفنامه، من گرفتم تو نگیر، اشعاری برای کودکان مانند شیر و موش، کلاغ و روباه، نوروز کودکان، حمد خدا، چه عجب، اندرز و نصیحت، وطن دوستی، پسر بیهنر، دیدار؛ خنده جامه مرگ، محنت بسیار، بدگویی دنیاف بیچاره مادر، عاقبت ضعیفی، شراب، تر نگردد، کار و بار، استاد، مرثیه عاشورا، شکوه شاگرد، قبله آمال، حراست طفل و اشعار دیگر است. شما از طریق سایت کتابها میتوانید به دانلود دیوان ایرج میرزا کامل بپردازید.
شعر مادر ایرج میرزا
آنطور که از اشعار ایرج میرزا پیدا است، او علاقه زیادی به مادر داشت و در مدح او اشعار احساسی سروده است. یکی از معروفترین اشعار ایشان شعر مادر ایرج میرزا است
گویند مرا چو زاد مادر، پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من، بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف برزبانم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من، بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست، تا هستم و هست دارمش دوست
شعر این کجا و آن کجا
در این شعر ایرج میرزا پردهدری و استفاده از الفاظ رکیک مشهود است که خواندن ان به افراد زیر 18 سال توصیه نمیشود.
کارگر در زیر کار و دخترک در زیر یار، هردو مینالند اما این کجا و آن کجا
یک منار در اصفهان و یک منار زیر پتو، هر دو جنبانند اما این کجا و آن کجا
دختر دروازه غار و دختر دریا کنار، هردو عریانند اما این کجا و آن کجا
نو عروس در حجله و جنگجو در کاروزار، هردو خونینند اما این کجا و آن کجا
بند تنبان فاطی و کرست زی زی خانوم، هردو چسبانند اما این کجا و آن کجا
نیزه داران در مصاف و بیضه داران در لحاف، هردو در رزمند اما این کجا و آن کجا
خشت سازان در بیابان، عشقبازان در اتاق، هر دو میمالند اما این کجا و آن کجا
چرخ و دنده زیر ماشین، مردو زن زیر لحاف، هر دو در گیرند اما این کجا و آن کجا
میترا با رژ لب، مش حسن با ماله اش، هردو میمالند اما این کجا و آن کجا
بوسه های دلبر و نقل و نبات و با قلوا، هردو شیرینند اما این کجا و آن کجا
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه، هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا
چکمه خانم شهین و چکمه شمر لعین، هردو از چرمند اما این کجا و آن کجا
شکر مازندران و شکر هندوستان، هردو شیرینند اما این کجا و آن کجا
بچه در قنداق و آخوند در وطن، هردو میرینند اما این کجا و آن کجا
شعر قلب مادر
یکی از معروفترین و تأثیرگذارترین اشعار ایرج میرزا شعر قلب مادر او است که درواقع ترجمه شعر قلب مادر زان ریشین است، او مفهوم شعر اصلی را به صورت استادانه در قالب شعر به صورت زیر ترجمه کرده است:
داد معشوقه به عاشق پیغام که کُند مادرِ تو با من جنگ
هر کُجا بیندم از دور کُند چهره پر چین و جبین پُر آژنگ
با نگاهِ غضب آلود زند بر دلِ نازکِ من تیرِ خدنگ
مادرِ سنگدلت تا زندهست شهد در کامِ من و توست شَرنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را تا نسازی دلِ او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی باید این ساعت بیخوف و درنگ
روی و سینهٔ تنگش بدری دل برون آری از آن سینهٔ تنگ
گرم و خونین به منش باز آری تا بَرد ز آینهٔ قلبم زنگ
عاشقِ بیخرد ناهنجار نه، بل آن فاسقِ بیعصمت و ننگ
حُرمتِ مادری از یاد ببُرد خیره از باده و دیوانه ز بنگ
رفت و مادر را افکند به خاک سینه بدرید و دل آورد به چنگ
قصدِ سرمنزلِ معشوق نمود دلِ مادر به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دمِ در به زمین و اندکی سُوده شد او را آرنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز اوفتاد از کف آن بیفرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود پی برداشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خون آید آهسته برون این آهنگ:
«آه دست پسرم یافت خراش آه پای پسرم خورد به سنگ»
منبع : سایت دانلود رایگان کتابها
آدرس سایت : https://ketabha.org
برچسب ها : اشعار ایرج میرزا,شعر مادر ایرج میرزا,سایت کتابها,دیوان اشعار ایرج میرزا
دیدگاه تان را بنویسید