در برنامه امواج شبهه بررسی شد؛
چرا محیط زیست برای نفوذ و جاسوسی انتخاب می شود؟
تعداد زیادی از جاسوسی های دشمن و بخش بزرگی از نفوذ در حوزه محیط زیست بوده است ، دلیل توجه به این حوزه موضوعی است که کارشناسان رسانه در رادیو گفتوگو به آن پرداختند.
بحران های زیست محیطی همچون خشکسالی ، کمبود آب ، گرمایش زمین ، انقراض گونه های جانوری و کوچ های اقلیمی از جمله مشکلات امروز بشر است که همه با آن آشنا هستند اما رسانه های معاند با تمرکز بر مسائل زیست محیطی ایران و سیاسی نمودن آن ، همواره در پی بحران سازی هستند. امنیتی سازی از تحولات زیست محیطی دریاچه ارومیه یا گرد و غبار جنوب غرب ایران تا بحران آفرینی از موضوع پیش پا افتاده ای چون سراوان گیلان ، از جمله رویکردهای تنش آفرینی در رسانه های بیگانه است.
اتاق فرمان این جنگ رسانه ای که در اختیار امریکاست در پی مقصرنمایی جمهوری اسلامی است در مواجهه با این نوع مشکلات و ایجاد نوعی دو قطبی در جامعه است. به همین دلیل لازم است سپهر رسانه انقلاب اسلامی با تمرکز متقابل و به صورت پیش دستانه بر این موارد ضمن شناخت چالش های این حوزه به روشنگری بپردازد تا از موج سواری جنگ رسانه های معاند در این حوزه جلوگیری شود. در همین راستا برنامه « امواج شبهه» امروز موضوع رسانه های معاند و بحران سازی از خشکسالی و مشکلات زیست محیطی در کشور را مورد بررسی قرار می دهد. در این برنامه که به همت سرویس سیاسی رادیو گفت وگو برگزار شد ، دکتر محمودرضا کبیری یگانه ، معاون ارتباطات و امور بین الملل شورای شهر تهران و دکتر محمد علیزاده ، پژوهشگر ارشد رسانه به گفتگو و مباحثه پرداختند که در ادامه مشروح آن را می خوانید ؛
** آقای علیزاده ، چرا دشمن بر مقوله محیط زیست متمرکز شده است ؟
همان گونه که می دانیم با یک جنگ شناختی به کارگیری تکنیک های متعدد عملیات رسانه روبرو هستیم . رسانه های معاند تلاش می کنند مردم یک جامعه را که گاهی با بحران مواجه هستند با خود همراه کنند. موضوع محیط زیست در ظاهر یک موضوع غیرسیاسی است ، رنگ و بوی اقدامات صلح طلبانه دارد و در بیشتر کشورهای جهان مورد علاقه جوانان است. این ویژگی ها زمینه برای نقد سیستم دولت و حاکمیت را فراهم می کند. یعنی اگر رسانه ها موفق نشوند در مسیر سیاسی مردم جامعه را با خود همراه کنند ، با چنگ زدن به مقوله های روز مانند محیط زیست ، مخاطب را برای انتقاد از دولت و نظام در راستای معیارهای غیرسیاسی جذب می کنند . رسانه ها برای جذب و اقناع مخاطب از روش های مختلفی بهره می برند چرا که هر رسانه اهداف و خط مشی مخصوص به خود دارد .
آنچه که رسانه های معاند به ویژه در حوزه مسائل زیست محیطی ، به مخاطب القا می کنند سوء مدیریت مسئولان و تصمیم گیران است یعنی تسری ناکارآمدی یک بخش به همه قسمت های دولت و نظام . به همین دلیل گاهی رسانه های معاند با کوچکترین کاستی و نقطه ضعف در سیستم مدیریت بخش هایی از کشور ، کل عملکرد نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال می برند.
* رسانه های معاند بر فضای بومی متمرکز شده اند
** آقای کبیری ، برخی از مشکلات زیست محیطی مانند خشکسالی به انتخاب و اختیار ما نیست . رسانه های معاند چگونه موضوعی که در اختیار ما نیست و بعضی از آنها جهانی یا منطقه ای است را به مسائل امنیتی و حتی بحران های بزرگ تبدیل می کنند ؟
مساحت ایران یک میلیون و 195هزار کیلومتر مترمربع است و یکی از معدود کشورهای دنیا که 4فصل دارد . دوسوم آن صحرا و یک سوم آن قابل سکونت است که بیش از 85میلیون نفر در آن زندگی می کنند. در ایران هم مانند تمام کشورهای دنیا در حوزه مدیریت نقاط ضعف و قوت وجود دارد . کشورهایی که خود را مهد تمدن دنیا می دانند در حوزه زیست محیطی مشکلات و معضلات به مراتب بزرگتری دارند البته این سخن نافی برخی از کمبودها در کشور نیست .
آنچه که در این بحث اهمیت زیادی دارد تبارشناسی رسانه های معاند در حوزه های زیست محیطی است . برای تهاجم رسانه های خارجی عناصر پایه مانند فرهنگ ، جامعه ، اقتصاد و سیاست ما وجود دارد اما موضوعی که خیلی مهم است و رسانه ها می توانند بر اساس آن مردم را در کمون و دسته های کوچک در سراسر کشور تهییج کنند ، محیط زیست است. زمانی که رفتار رسانه های معاند را با دقت پیگیری می کنیم می بینیم که برای تک تک مسائل باتوجه به فضای بومی ، برنامه ریزی و خط مشی مورد نظر را عملیاتی می کنند.
* دلایل افزایش نفوذ در حوزه محبط زیست
** آقای علیزاده ، نکته مهم این است که بخش بزرگی از نفوذی ها و جاسوسی های کشف شده ، در حوزه محیط زیست بوده است یعنی این بخش به قدری اهمیت دارد که دشمن برای جاسوسی هم به آن ورود پیدا کرده است . شما این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
همان طور که پیش تر گفتیم ، محیط زیست یک حوزه سیاسی نیست . درواقع دلیل استفاده از این حوزه برای جاسوسی به دلیل غیر سیاسی بودن آن و این که توجه مسئولان به محیط زیست کم است . رسانه ها با عملیات روانی ، رویکرد های سیاسی را به این بخش اضافه می کنند و شرایط را بحرانی جلوه می دهند و سپس امنیت را به چالش بکشند. رسانه های معاند در پی نقد و تخریب نظام و مدیران انقلابی هستند پس برای آنها فرقی ندارد که چه موضوعی دست مایه برنامه هایشان باشد. البته سومدیریت در حوزه محیط زیست موجب می شود عملکرد این رسانه ها با شرایط بهتری انجام شود.
رسانه های بیگانه تلاش می کنند از طریق محیط زیست حتی بر موضوع دین هم اثرگذار باشند و از این حوزه برای دین گریزی بهره ببرند و در جنگ شناختی موثرتر و اساسی تر ورود پیدا کنند. به عنوان مثال امریکا سال هاست تلاش می کند در جنگ شناختی برای تغییر حکومت ایران موفق شود. مارک پالمر یکی از تئوریسین های حوزه ایران است که نظریه « تغییر صلح آمیز حکومت در ایران » را عنوان کرده و 15راهکار ارائه داده است که بخش اعظم آنها جنگ نرم تبلیغاتی است . این جریان به دنبال تغییر نظام حاکمیتی از درون است و پیشنهاداتی از جمله بهره گیری از ضعف ها و اختلافات درونی ایران ، دامن زدن به نافرمانی های مدنی ، تشکیل تشکل های غیر دولتی و دانشجویی ، تسهیل فعالیت NGO ها در ایران ، فرستادن افرادی به عنوان جهانگرد برای افرایش نافرمانی های مدنی و... مطرح شده است .
* فقدان مرجعیت خبری و آسیب های آن
** آقای کبیری، یکی از بخش های اصلی جنگ رسانه ای دشمن ، فرستادن جاسوس در قالب کنشگر و معترض محیط زیستی است .البته این موضوع درست است که می توان بخشی از مشکلات زیست محیطی را با تدبیر حل کرد اما دشمن منتظر ما نمی ماند . شما ارتباط رسانه ها با بدنه جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟
زمانی که در حوزه هرمونوتیک رسانه ای سخن می گوییم ، مرجعیت خبری اهمیت بسیار زیادی دارد. اتفاقی که در حوزه محیط زیست ایران رخ می دهد این است که ما کاملا بی دفاع هستیم. در ۱۰ سال گذشته در هر حوزه ای مانند دیپلماسی و اقتصاد که بی دفاع بوده ایم به شدت ضربه خورده ایم و با قدرت هرچه تمام تر از سوی رسانه های بیگانه مورد تهاجم قرار گرفته ایم ؛ به طوری که بر اساس آمار ، تعداد رسانه هایی که در حال حاضر بر علیه ایران فعالیت می کنند نسبت به روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ ، ۵درصد افزایش یافته که بیشتر آنها محلی است و توجه به آنها خیلی کم است.متاسفانه ما در این بخش مرجعیت رسانه نداریم و به ویژه در حوزه محیط زیست کاملا بی دفاع هستیم.
در بسیاری از مواقع رسانه ها با واژه سازی و در فرآیندی بسیار نرم کار خود را پیش برده اند. به عنوان مثال زمانی که مقام معظم رهبری موضوع کولبرها را مطرح فرمودند ، رسانه های معاند ، واژه " سوخت بر " را برای سیستان ابداع کردند . در واقع در این شرایط یک هویت جدید خلق شد و چون ما مرجعیت رسانه و خبر نداشتیم ، این واژه مورد استفاده قرار گرفت و رایج شد.
همان گونه که بیان شد ساختار و رفتار رسانه ها در بخش های مختلف کشور یکی است اما فرهنگ بومی هر منطقه اندکی تفاوت در محتوا و نوع تکنیک های به کار رفته ایجاد می کند . دشمن به خوبی موضوع بومی سازی را دریافته است اما در کشور ما با وجود تاکید مقام معظم رهبری و بسیاری از اندیشمندان بر ایرانیزه کردن موضوعات و مسائل ، هنوز شاهد مخالفت و مقاومت حتی در دانشگاه ها هستیم . درواقع جریان نفاق ، رسانه خود را بومی سازی کرده است و با زبان و فرهنگ خود مردم با آنها سخن می گوید که در نبود مرجعیت خبری به هدف خود دست پیدا می کند. در این حالت با استفاده از ویژگی های ژئوپلوتیک هر منطقه واژه سازی می کند و به این ترتیب مردم را در مقابل هم قرار می دهد . مانند بحثی که درباره آب استان های یزد و اصفهان رخ داد یعنی یک فضای درهم ریخته ایجاد شد که همه ما فراموش کردیم ایرانی هستیم . در چنین شرایطی که رسانه های معاند برای هر شهری محتوای مخصوص تولید می کردند ، رسانه های داخلی پیام یکسان می دادند که مردم نمی پذیرفتند .
* مرجعیت رسانه را باید از مسئولان شروع کرد
** آقای علیزاده ، رسانه های معاند خاکریزهای متعددی ایجاد کرده اند . از آنجا که ما در داخل کشور مرجعیت سیاسی نداریم یعنی هرچقدر دشمن برای بخش های کوچک برنامه دارد ، رسانه های ما در بیشتر مسائل به صورت داور ظاهر شده اند یا این که موضوع را امنیتی دیده اند و سکوت کرده اند ، در حالی که موضوع محیط زیست ، با شورش و ناآرامی قابل حل نیست. از نظر شما در شرایط فعلی چگونه باید مرجعیت مردمی ایجاد کرد ؟
در گذشته هر رسانه ای که خبر اول را منتشر می کرد ، مردم دنباله روی آن بودند اما امروزه در جهان سرعت انتقال پیام و خبر اهمیت زیادی ندارد ، آنچه مهم است شیوه روایت و چگونگی بیان مسئله است . در واقع این که رسانه بتواند حرف متفاوتی بزند ، پشت پرده ها را نشان دهد و به طور منطقی مسائل را کنار هم بچیند و برای مخاطب بازگو کنند اهمیت بسیار زیادی دارد . پابرجا بودن یک رسانه به داشتن مخاطب وابسته است بنابراین یک رسانه برای ادامه حیات خود باید مخاطب جذب کند . به همین دلیل تشنگی و عطش مخاطبان برای دریافت اطلاعات و اخبار در در جه اول و شنیدن تحلیل ها در درجه دوم بسیار زیاد شده است. از نظر من در کشور ما هنوز اهمیت رسانه و مدیریت رسانه ای شناخته شده نیست از این رو مدیریت و مرجعیت رسانه را باید از مسئولان کشور شروع کرد . گاهی می بینیم برخی از مدیران اظهاراتی را مطرح می کنند که باعث خشم جامعه می شود . بنابراین در گام نخست باید هر مسئول بپذیرد که به یک مشاور رسانه ای نیاز دارد .
* اثر ضعف مدیریت بحران بر حوزه زیست محیطی
موضوع دیگری که اهمیت زیادی دارد ضعف مدیریت بحران در کشور است . متاسفانه برخی از مسئولان کشور استاد ایجاد بحران از مسائل عادی هستند . از سوی دیگر ما در بحران های زیست محیطی مانند سیل و زلزله همیشه در موضع واکنشی بوده ایم و هیچ گاه کنشگر نبوده ایم یعنی فرهنگ سازی برای پیشگیری از بحران صورت نگرفته است تا مردم قبل و بعد از بحران مشارکت داشته باشند. همچنین اشتباهات متعددی که در حوادث مختلف تکرار می شوند مشکلات این حوزه را عمیق تر کرده است . برای آن که بحران های آینده را کاهش دهیم باید فرهنگ سازی طولانی مدت و ویژه ای برای مردم داشته باشیم.
کبیری : از نظر من زمان زیادی لازم نداریم . ما باید از ظرفیت رسانه های محلی استفاده کنیم یعنی به جای آن که یک فضای جدید را ایجاد کنیم ، می توانیم از ظرفیت های محلی و بومی بهره ببریم. درواقع ظرفیت جدید در حوزه رسانه بسیار زمان بر است و ما برای حل مشکلات باید قواعد بازی را تغییر دهیم .
* ترک فعل مسئولان عامل وضعیت فعلی سراوان است
** آقای علیزاده ، همانطور که شما در صحبت های خود اشاره کردید گرچه بخشی از مشکلات زیست محیطی در اختیار ما نیست اما برخی از بحران ها هم حاصل سومدیریت است . از نظر شما این اشتباهات و ضعف ها را چگونه می توان برطرف کرد ؟
متاسفانه مدیریت رسانه ای کشور دچار فقر سواد رسانه ای است ، از سوی دیگر برنامه بلندمدت برای مقابله با پروپاگاندای تخریب علیه نظام جمهوری اسلامی نداریم و در عصر جدید هنوز از شیوه های رسانه ای قدیمی استفاده می کنیم . برای مدیرانی که ناکارآمد هستند هم راهکاری اندیشیده شده است . ابلاغیه ای در سال 99 یعنی زمان ریاست آقای رئیسی بر قوه قضائیه درباره برخورد با مدیرانی که ترک فعل کرده اند وضع شده است . این ابلاغیه با عنوان « دستورالعمل برخورد با ترک وظایف قانونی مدیران و کارمندان و پیشگیری از آن » منتشر شده است. در موضوع زباله های سراوان که رسانه های معاند بر آن تمرکز داشتند ، یک ترک فعل از سال 63 رخ داده است که منجر به وضع فعلی شده است ، این در حالی است که مقام معظم رهبری هم بارها در سخنان خود تاکید کرده اند که موضوع محیط زیست تزئینی نیست و باید به طور جدی به آن پرداخت و آن را به عنوان یکی از بخش های اساسی مملکت دانست .
برای کاهش مشکلات زیست محیطی و مدیریت پسماند ، دفن زباله یکی از آخرین راه حل هاست . پیش از این مرحله می توان فرهنگ جداسازی زباله از مبدا را نهادینه کرد که وضعیت خوبی در کشور ندارد .
* مرجعیت رسانه ای محیط زیست در خارج از مرز است
** آقای کبیری ، برای داشتن پیوست رسانه ای چه باید کرد ؟
در چندماه گذشته ، گروه های دانش بنیان و دانشجویان نخبه کشور به موضوع محیط زیست ورود پیدا کردند و دستگاه های زباله سوز اختراع کردند که تا کنون توانسته بخشی از مشکلات زیست محیطی را حل کند. با وجود همت بالای این جوانان ما میدان را از آنها گرفته ایم .از طرف دیگر سازمان های ما تنها به شعار اکتفا کرده اند و وارد میدان نمی شوند ، برآیند این وضعیت سرخورده شدن نخبگان و انتقال مرجعیت رسانه ای محیط زیست کشور به خارج از مرزهاست . متاسفانه ما هنوز به این باور نرسیده ایم که در دنیای هیبریدی زندگی می کنیم و مدیران ما در حوزه سواد رسانه ای بسیار ضعیف هستند.
مدیریت رسانه یعنی به جای واگرایی ، همگرا و مرد میدان رسانه باشیم. در صورتی که نمی توان چنین عملکردی داشته باشیم باید رسانه را رها کنیم و به موضوعات دیگر بپردازیم . درواقع رسانه فردی را می خواهد که در برابر اتفاقات شگفت زده نشود و در داخل میدان باشد .
برنامه امواج شبهه که گفتگویی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانه های معاند فارسی زبان است ، روزهای یکشنبه و سه شنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز می رود و در این قسمت به موضوع رسانه های معاند و بحران سازی از خشکسالی و مشکلات زیست محیطی در کشور پرداخت .
این برنامه به تهیهکنندگی سیدهفاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتمسازی سمیرا صدیق کردی، گویندگی فاطمه عبدالوند و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان میشود.
دیدگاه تان را بنویسید