نگاهی به عملکرد ترامپ

کد خبر: 918330

آنتونی جی. بلینکن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در دولت باراک اوباما در یادداشت اخیر خود که در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده، به بحران سیاست خارجی در دولت دونالد ترامپ پرداخته و تاکید کرده است که بدون در نظر گرفتن مردم، فرایند مشخص برای دستیابی به هدف خود و سیاست روشن، نمی‌توان در اداره سیاست خارجی موفق ظاهر شد.

نگاهی به عملکرد ترامپ

خبرگزاری ایسنا: آنتونی بلینکن در این یادداشت نوشته است: سناتور جان مک‌کین می‌خواهد به ما یادآوری کند پیش از آن که سیاهی کامل پدید آید، همیشه شاهد تاریک‌ترین موقعیت خواهیم بود. این می‌تواند توصیف مناسبی برای سیاست خارجی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا باشد.

دو سال گذشته تاریکی‌های فراوانی داشته؛ با فهرست بلند بالایی از خودزنی‌ها. از پاره کردن توافق هسته‌ای ایران و خروج از پیمان آب‌وهوایی پاریس تا جدا شدن از توافق تجاری شراکت ترنس پاسیفیک، جدا کردن کودکان از والدینشان و توهین به متحدان و استقبال از رهبران مستبد.

این دولت، اما با بحران امنیت ملی واقعی‌ای که ما و دولت را به طور جدی محک بزند، روبه‌رو نشده است. گزینه‌های چنین آزمونی هم کم نیستند؛ یک حمله تروریستی بزرگ، حمله‌ای سایبری که کشور را تضعیف کند، شیوع گسترده یک بیماری عفونی، حادثه‌ای با کره شمالی، ایران، چین یا روسیه که به درگیری گسترده‌تری تبدیل شود.

با این حال هیچ دولتی در حافظه تاریخی معاصر وجود نداشته که کمتر از دولت فعلی برای مقابله با بحرانی واقعی آماده باشد.

من حدود ۲۵ سال را در دولت گذراندم و تقریباً زمانی برابر را برای مطالعه آن صرف کرده‌ام. وقتی صحبت از نظارت بر امنیت ملی -به ویژه در هنگام رویارویی با بحران‌ها - به میان می‌آید، موفق‌ترین دولت‌ها در این زمینه در سه چیز مشترک هستند؛ مردم، فرایند و سیاست.

مردمی که با تجربه، خلق و خو و صداقت عقلانی خود به رئیس جمهور ایده‌های خوب ارائه و او را از پیروی از ایده‌های بد منصرف کنند.

فرایندی که مؤثر باشد و افراد کلیدی را که سهمی در آن مساله دارند، برای پرسش از یکدیگر درباره ذهنیات هم و در نظر گرفتن تأثیرات جانبی گرد هم آورد؛ و در نهایت همه این‌ها در خدمت تعیین سیاست روشنی خواهند بود که دستوراتی را برای اقدام هر یک از بخش‌های دولت مشخص کند و خیال متحدان را راحت کند و به دشمنان درباره مقاصد و سمت‌وسوی کشور هشدار دهد.

مدیریت دولت جورج بوش پدر در پایان جنگ سرد به خوبی نمایانگر این اصول است. جیمز بیکر، وزیر امور خارجه بوش، برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی وقت و تیم برجسته مقامات ارشد ثابت کردند که افراد درستی هستند که در زمان درست در جایگاه درست خود قرار گرفته‌اند.

فرایند بین اداری اسکوکرافت الگویی برای تمام دولت‌های پس از خود شد. سیاست‌هایی که آنان پیش گرفتند روشن، پایدار و جامع بود. کامیابی دولت باراک اوباما در اجرای عدالت درخصوص اسامه بن لادن، رهبر سابق القاعده و مدیریت بحران شیوع ابولا پیامد‌های همین رویه هستند.

وقتی حرف از مردم، فرایند و سیاست به میان می‌آید، دولت دونالد ترامپ از مرحله "بد" گذشته و به حالت "فاجعه‌بار" رسیده است.

به مدت دو سال افراد با تدبیرتری همچون جیمز ماتیس و هربرت ریموند مک‌مستر در سمت‌های وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی دولت ترامپ تقریباً بدترین تصمیمات ترامپ را کنترل کردند که حمله به ونزوئلا، خروج از ناتو، خارج کردن تمام آمریکایی‌ها از شبه‌جزیره کره از جمله آن‌ها بودند.

حالا جانشینان آنان یعنی مایک پامپئو، وزیر امور خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا به همان میزان که می‌توانند با تمایلات ترامپ مخالفت کنند، ممکن است آن‌ها را تشویق کنند.

سازمان "شراکت خدمات عمومی" در عین حال پی برده است که تقریباً ۴۰ درصد از پست‌های رهبری که به تأیید سنا نیازمند هستند (۲۷۵ جایگاه از ۷۰۵ پست)، در دولت ترامپ خالی مانده‌اند و تقریباً یک سوم از ۱۹۸ پست کلیدی وزارت امور خارجه خالی هستند. همچنین یک چهارم اداره‌های دولتی هم تحت سرپرستی رؤسای "موقت" هستند.

گزارش مؤسسه "بروکبنگز" نشان می‌دهد که در کاخ سفید نیز ۶۵ درصد از مقامات ارشد دفتر اجرایی رئیس جمهور آمریکا در دو سال نخست دوران ریاست جمهوری ترامپ از شغل خود کناره‌گیری کرده‌اند که رکورد تازه‌ای است.

در قیاس با این آمار باراک اوباما ۲۴ درصد و جرج بوش پسر، ۳۳ درصد از مشاوران ارشد خود را در دو سال نخست ریاست جمهوری‌شان از دست دادند.

مقامات ارشد کاخ سفید که در دولت ترامپ مسئول امنیت سایبری و امنیت ملی بوده‌اند، برکنار شده و دیگر جایگزینی پیدا نکرده‌اند.

بهترین و درخشان‌ترین کار خروج از تیم ترامپ نیست.

در شورای امنیت ملی‌ای که تحت ریاست رئیس جمهور قرار دارد، کمیته مسئولان توسط جان بولتون هدایت می‌شود و کمیته معاونان که من زمانی سرپرستی آن را برعهده داشتم و هماهنگی مشورت‌های سیاسی را بر عهده دارد، به خواب زمستانی عمیقی فرو رفته است.

کمیته‌های این شورا به طور مشترک عمدتاً چندین بار در روز نشست برگزار می‌کردند، اما حالا بر اساس گزارش‌هایی که منتشر شده، این کمیته‌ها در بهترین حالت ممکن یکی دو بار در هفته نشست برگزار می‌کنند و نتیجه آن تسلط بیشتر بولتون بر سیاست‌های شورای امنیت ملی و برگزاری نشست‌های شلوغ کمتری است که ممکن است کسی در آن‌ها تدبیر بولتون را به چالش بکشد. ماتیس که زمانی از عدم تشکیل این نشست‌های شاکی بود، در این باره به بولتون اعتراض کرد.

غیبت اصل فرایند پیامد‌هایی دارد. تلاش‌های اندکی برای آمادگی ترامپ در نشست با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی صورت گرفته بود. همچنین فرایندی هم برای خلاصی از تصمیم اخیر ترامپ برای خروج از سوریه وجود نداشت. به جای آن، کمیته‌های مربوطه پس از این اقدام تلاش کردند که به مقاصد ناگهانی ترامپ نظمی بدهند. حتی استقبال از پایان جنگ ۱۷ ساله افغانستان هم دست‌خوش اقدام خودسرانه ترامپ و اعلام خروج نیمی از نیرو‌های آمریکایی از این کشور قرار گرفت که اهرم فشار ما را برای نگه داشتن طالبان پای میز مذاکره کاهش می‌دهد.

سیاست هم یکی از عناصر حیاتی هر دولتی است. وزرا، مقامات ارشد، سفرا و نمایندگان همه باید بدانند سیاست چیست تا آن را برای دیگر اعضای دولت توضیح دهند و اقدامات خارجی کشور را قابل پیش‌بینی کنند. عدم موفقیت ترامپ در ایجاد سیاست و تمایل او به لغو آن با توئیت کردن، ابهام بزرگی را در سراسر جهان ایجاد کرده که باعث می‌شود ندانیم با بروز هر مسأله‌ای کجا ایستاده‌ایم.

در زمان بروز هر بحران، داشتن اصول سیاسی روشن بسیار مهم است. دولت آمریکا مسئول انزوای بین‌المللی نیکولاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا است، اما هیچ مدرکی دال بر اینکه این دولت استراتژی جامعی برای پیشبرد گذار مسالمت‌آمیز در ونزوئلا یا یک پلن B. در صورت سنگر گرفتن یا حمله مادورو در نظر دارد، وجود ندارد.

وبسایت خبری آکسیاس گزارش کرده است که ترامپ علاقه دارد بی‌ارزش بودن سیاست در دیدگاه خودش را با نقل قول از مایک تایسون، بوکسور معروف ابراز کند که گفته است "همه پیش از خوردن مشت در دهانشان برنامه‌ای دارند". درست است که هیچ سیاستی در نخستین ارتباط به طور کامل جواب نمی‌دهد، اما اگر برای پیش‌بینی ضربات احتمالی وقت نگذارید، با طوفانی از ضربات شدید مواجه می‌شوید؛ چیزی که خیلی شبیه به وضعیت ترامپ است.

در این دو سال، بیشتر شکست‌های ما در سیاست خارجی آنچنان شدید نبوده، اما مسبب اکثر آن‌ها خودِ ترامپ بوده است. ممکن است در دو سال پیش رو آنقدر خوش‌شانس نباشیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت