خبرگزاری مهر: «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا از زمان روی کار آمدن اقدامات سوال برانگیز بسیاری انجام داده است. این اقدامات شامل اموری در داخل آمریکا از جمله تغییر مداوم اعضای کابینه، مشاوران و اخراج مدیران و نیز لغو قوانین مصوب دولت پیشین و یا امور مربوط به خارج از مرزهای آمریکا است که شامل خروج پی در پی از پیمانهای بین المللی و تنشهای اقتصادی و سیاسی با همپیمانان پیشین این کشور است. ترامپ علاقه وافری به خارج شدن از معاهدات و توافقات بین المللی دارد. در این جا میتوان فهرست بلندی از خروج آمریکا از پیمانهای بین المللی از زمان روی کار آمدن ترامپ ارائه کرد. رئیس جمهور آمریکا در روز یکم ژوئن ۲۰۱۷ اعلام کرد که کشورش از توافق پاریس در رابطه با تغییرات آب و هوایی موسوم به «توافقنامه پاریس» عقبنشینی میکند. سال گذشته در یکی دیگر از شاهکارهای سیاست خارجی ترامپ، آمریکا برای دومین بار به صورت خودخواسته از یونسکو کناره گیری کرد. در اقدام مشابه دیگری رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد کشورش از پیمان جهانی سازمان ملل برای بهبود مهاجران و پناهندگان خارج میشود. بدعهدی و بی مبالاتی سیاسی دولت ترامپ به اینجا ختم نمیشود.
دولت وی قصد دارد از تمام تعهداتی که این کشور تا کنون داشته شانه خالی کند. از جمله این تعهدات پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی است که بین آمریکا و روسیه به امضا رسیده است. ترامپ همچنین در نظر دارد در مفاد قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) با کانادا و مکزیک بازنگری کند. وی از برجام - توافق هستهای ایران با ۱+۵ - نیز خارج شد و بار دیگر بد عهدی خود را اثبات کرد. حال این سوال مطرح میشود که دلیل واقعی ترامپ جهت خروج از توافقات بین المللی چیست؟ در این راستا خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «تام لی» استاد علوم سیاسی دانشگاه پومانا امریکا انجام داده است که در ادامه میآید. *امروز ما شاهد شکاف و اختلافات بزرگ میان کشورهای عضو G. ۷ هستیم، در حالی که کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در حال حرکت به سوی همگرایی بیشتر هستند. بعضی معتقدند که ترتیبات و رژیمهایی که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شده، کاهش مییابد و به همین علت ایالات متحده قصد ندارد هزینههای رژیمهایی مانند ناتو، سازمان تجارت جهانی و معاهدات تجارت آزاد مانند نفتا را بپردازد. شما چه فکر میکنید؟ چرا ایالات متحده آمریکا حاضر نیست هزینههای رژیمها و
ترتیبات بین المللی را مانند قبل پرداخت کند؟ من فکر میکنم اجلاس G۷ بیشتر بین رئیس جمهور ترامپ و اعضای G۷ است تا فقط میان اعضای G۷. در هر صورت ترامپ آنها را به یکدیگر نزدیکتر کرده است. در سازمان شانگهای همیشه ابرقدرتها در کنار کشورهای کوچکتر عکس میگیرند، بنابراین من فکر نمیکنم این یک مقایسه خوب باشد، زیرا اندازه و دامنه آنها بسیار متفاوت است. با گفتن این واقعیت، من فکر نمیکنم نظم اقتصادی قدیمی لیبرال از بین برود، اما باید خاطر نشان کرد که نهادهای غیر غربی (به رهبری کشورهای آسیایی و آفریقایی) نیز تاثیرگذار خواهند بود. گرچه مدل نهادهای غیر غربی از مدل بسیاری از نهادهای غربی الهام گرفته شده است، اما این نهادها جهت جایگزینی آنها طراحی نشده اند. اینکه ایالات متحده امریکا حاضر نیست دیگر هزینه این نهادها را بپردازد به این علت است که ترامپ رئیس جمهور نرمالی نیست. من احساس میکنم زمانی که او برکنار شود یا مدت ریاست جمهوری اش تمام شود، همه چیز به حالت عادی برگردد. *دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده، در نشستهای ناتو و جی ۷ حضور یافت و با متحدان واشنگتن با رویکرد تهاجمی برخورد کرد. اما در عین حال
او تلاش میکند با رویکردی سازشی روابط خود را با کره شمالی و روسیه بهبود بخشد. چرا؟ رئیس جمهور ترامپ تاکتیکهای مرد قوی را دوست دارد، به طوری که به نظر میرسد رهبران اقتدارگرا بیشتر به طرف او جذب میشوند. او همچنین دوست دارد کاری انجام دهد که سیاستمداران فعلی را آشفته کند. روش ترامپ، روشی بسیار عجیب و غریب برای تنظیم و اجرای سیاست خارجی است. *جامعه بین المللی فضای جدیدی را تجربه میکند که در آن ایالات متحده از ترتیبات و رژیمهای قدیمی عقب نشینی نموده، چین سعی دارد نظم و رژیمهای خود را با بررسی مجدد طرح جاده ابریشم باستانی برقرار کند. تا چه حد تحولات خاورمیانه به ویژه در سوریه تحت تاثیر ساختار سیستمهای بین المللی که در حال تغییر میباشد است؟ من فکر میکنم سوریه یک فاجعه بزرگ است، زیرا دولتها قادر به همکاری برای حل این بحران نیستند. ابتکار یک جاده یک کمربند چین بیشتر یک طرح اقتصادی است که تاثیر بسیار کمی بر سوریه دارد. بهترین راه حل از نظر من این است که اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد باید با یکدیگر جهت حل بحران سوریه همکاری کنند، اما مسائل آن به فضای سیاسی فعلی منحصر نمیشود. شورای امنیت سازمان ملل
همواره سیاسی بوده است. *برخی از نظریه پردازان از جمله جان مرشایمر معتقدند که یکی از مهمترین عناصر سیاست خارجی ترامپ، حرکت به سوی «موازنه فراسرزمینی» (offshore balancing) و کاهش نیروها و افزایش خصومت با ایران است. آیا شما با این نظریه موافق هستید؟ آیا ایالات متحده تعداد نیروهای خود را در خاورمیانه کاهش خواهد داد؟ اگر ما قبول کنیم عناصر مذکور پایهای برای سیاست خارجی ترامپ است، چگونه واشنگتن با نفوذ منطقهای ایران مقابله خواهد کرد؟ مرشایمر و نظریات او بسیار وحشتناک هستند. من فکر میکنم پیشنهادهای سیاسی او همیشه فاقد عمومیت بوده و مشخص نیست چه زمانی یک کشور باید موازنه برون مرزی داشته باشد و چه زمانی یک کشور نباید بر اساس نظریه او عمل نماید. به نظر میرسد که ترامپ میخواهد به آرامی حضور نیروهای امریکایی در خاورمیانه را افزایش دهد، بنابراین من فکر نمیکنم که ترامپ به نظریات مرشایمر توجه کند. ترامپ نظریات اندیشمندان را نمیخواند. وی فقط بر اساس احساسات شخصی خود عمل میکند. *در واکنش به سخنان رئیس جمهور ترامپ که اتحادیه اروپا را به عنوان دشمن ایالات متحده مینامد، دونالد توسک، رییس شورای اروپا از ترامپ و
پوتین خواست تا نظم جهانی را مختل نکنند. آیا شما فکر میکنید که ترامپ و پوتین قصد دارند یک نظم جهانی جدید ایجاد کنند؟ اگر پاسخ شما بله است، قطب بندی جدید در نظم جدید چگونه خواهد بود؟ روسیه به ویژه از لحاظ اقتصادی ضعیفتر از آن چیزی است که تصور میشود. من فکر نمیکنم پوتین و ترامپ بتوانند نظم جهانی را بازسازی کنند. آنها هیچ ایدهای برای سیستم جایگزین ندارند. با این حال، آنها میتوانند نظم جهانی فعلی را تضعیف کنند و تلاش کنند دولتها در حل مسائل مهم جهان از جمله تغییرات اقلیمی، تجارت آزاد و بحرانهای انسانی کمتر اجتماعی باشند (در حل این مسائل با یکدیگر همکاری نکنند).
دیدگاه تان را بنویسید