تطهیر شیطان با دوگانه اوباما‌ و ترامپ

کد خبر: 828664

رویکرد یک جریان داخلی این است که «ایالات متحده امریکا و سیاست‌های این کشور» باید در هر حال برای افکار عمومی داخلی «توجیه» و اینگونه وانمود شود که منشأ اصلی مشکلات فی‌مابین امریکا با ایران نه سیاست‌های خصمانه ایالات متحده با جامعه ایرانی بلکه نوع رویکرد و رویه‌هایی است که جمهوری اسلامی ایران در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده است!

تطهیر شیطان با دوگانه اوباما‌ و ترامپ

روزنامه جوان: رویکرد یک جریان داخلی این است که «ایالات متحده امریکا و سیاست‌های این کشور» باید در هر حال برای افکار عمومی داخلی «توجیه» و اینگونه وانمود شود که منشأ اصلی مشکلات فی‌مابین امریکا با ایران نه سیاست‌های خصمانه ایالات متحده با جامعه ایرانی بلکه نوع رویکرد و رویه‌هایی است که جمهوری اسلامی ایران در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده است!

معتقدان به «اوبامای خوب- ترامپ بد» برای حفظ اثرگذاری چنین تفکری در جامعه، در بهترین حالت تلاش می‌کنند برخی از دشمنی‌های صورت گرفته از سوی امریکایی‌ها با جامعه ایرانی را ناشی از «تصمیمات فردی» و نه «رویکردی محوری و ثابت» در عرصه سیاست خارجه ایالات متحده امریکا بازنمایی کنند و به همین دلیل حاضرند برخی از سیاستمداران امریکایی را تخریب و تخطئه کنند تا اصل تئوری که همان «سفیدنمایی سیاست‌های امریکا در مواجهه با ایران» است آسیبی نبیند. اگر شخص دونالد ترامپ امروز مورد هجمه گسترده طیف سیاسی نشانه دار در داخل کشور قرار می‌گیرد نباید به «ابراز برائت طیف غرب باور و غرب گرای داخلی از غرب» تعبیر شود چراکه دلیل اصلی چنین رویکردی، حیات بخشی مجدد به یک تئوری انتخاباتی‌- حزبی به نام «عامل تخاصم امریکا با جامعه ایرانی در داخل است نه در بیرون از مرزها» است.

به بیان بهتر تطهیر چهره امریکا از اهداف ثابت این جریان سیاسی در طول سال‌های گذشته بوده است، به طوری که طیف مورد اشاره تلاش کردند تا افکار عمومی را به این نتیجه برسانند که «امریکای اوباما» امریکای دیروز نیست که علیه ایران توطئه چینی کند و می‌توان با امریکای امروز کنار آمد، به شرط آنکه از اصول و مبانی انقلاب اسلامی چشم پوشی کنیم و از تکیه بر درون صرفنظر کنیم! این در حالی است که چشم پوشی از برخی از اصول انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجه و اعتماد به غرب در طول پنج سال اخیر نتیجه معکوس داد و دستاوردی جز تحریم‌های بیشتر و گستاخی‌های گسترده‌تر به همراه نداشته است.

باراک اوباما نیز نشان داد که با رؤسای جمهور سابق امریکا نه تنها تفاوتی ندارد بلکه ضربات وی بر پیکره انقلاب می‌توانست اثرگذارتر از سایر مقامات امریکا باشد؛ چراکه وی برخلاف اسلاف خود، با نقاب خوشرویی و لبخند به میدان منازعه با جمهوری اسلامی ایران گام گذاشته بود، به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) تعبیر «دست چدنی زیر پوشش مخملین» را برای رئیس‌جمهور سابق امریکا استفاده می‌کنند. جماعت مورد اشاره در داخل کشور اقدامات باراک اوباما نظیر آنکه جمهوری اسلامی ایران را به صورت متوالی، متهم به نقض صلح و امنیت بین‌الملل کرد، دائماً کشورمان را تهدید به حمله نظامی نمود و مهم‌تر آنکه توافق هسته‌ای با کشورمان را با تصویب و اجرایی کردن قوانینی مانند «قانون محدودیت ورود شهروندان ۳۸ کشور به ایران» و «آیسا» مورد نقض فاحش قرار داد، سانسور کردند تا تصویر جامعه ایرانی از رئیس‌جمهور سابق امریکا مخدوش نشود و جالب این است که پس از روی کارآمدن دونالد ترامپ تلاش می‌شود با تغییر زمین بازی، اوباما همچنان یک رئیس‌جمهور مؤدب و حتی حافظ منافع کشورمان جاگذاری شود!

تئوری اوبامای محبوب- ترامپ منفور!

تئوری «اوبامای خوب- ترامپ بد» در شرایطی به عنوان یک تاکتیک مهم برای باورمند‌سازی این طرح می‌باشد که «عامل تخاصم امریکا به جامعه ایرانی در داخل است نه در بیرون از مرزها» آن هم در حالی که سطح و گستره دشمنی باراک اوباما هیچ تفاوتی با سایر رؤسای جمهور امریکا و از جمله دونالد ترامپ ندارد. بعد از اولین پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ و پس از فتنه سال ۸۸ شورای عالی امنیت ملی امریکا به ریاست اوباما و وزارت خارجه امریکا با محوریت هیلاری کلینتون بسته‌های تحریمی جدید ضدایرانی در حوزه انرژی، مبادلات مالی و حمل و نقل صادر کردند.

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده با هدف گسترش تحریم‌های ضدایرانی از فرانسه، انگلستان، آلمان، ژاپن، کره جنوبی، عربستان سعودی و استرالیا میزبانی کرد و «استیو مال» مشاور معاون وزیر خارجه امریکا بیل برنز هماهنگ‌کننده جلسات اینچنینی بود. در اقدامی مشابه کارگروه دیگری به ریاست «ریچارد نفیو» برای رایزنی با کشور‌های عضو اتحادیه اروپا تشکیل شد تا تحریم‌های ضدایرانی پهنه بیشتری به خود بگیرد. اوباما در همان سال به «سوزان رایس» نماینده امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد امریکا و «کلینتون» وزیر امورخارجه امریکا مأموریت داد تا مقدمه و بستر تصویب مهم‌ترین و اساسی‌ترین قطعنامه ضدایرانی را در طول تاریخ انقلاب اسلامی علیه کشورمان فراهم کنند. پیرو تلاش‌های شبانه روزی باراک اوباما و تیم همفکر وی نهایتاً قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۹ ژوئن سال ۲۰۱۰ به تصویب رسید که به ادعای امریکا فلج کننده تحریم‌های تاریخ علیه کشورمان به شمار می‌آید. قطعنامه ۱۹۲۹ شدیدترین فشار‌ها بر ایران را در چهار حوزه توسعه بخش انرژی، جلوگیری از دسترسی ایران به منابع مالی برای توسعه برنامه‌های موشکی و هسته‌ای، ایجاد یک نظام بازرسی از کشتی‌ها و محموله‌های هوایی ایران و همچنین به وجود آوردن یک سیستم یکپارچه برای اعلام نقض تحریم‌های بین‌المللی شکل داد.

تحریم‌های متنوع اوبامایی

رئیس پیشین امریکا که قطعنامه ۱۹۲۹ در زمان وی علیه ایران عملیاتی و اجرایی شد در ادامه اقدامات خصمانه قانون «سیسادا» یا قانون تحریم‌های جامع ایران را امضا کرد؛ قانونی که تحریم‌های بسیار فراگیری را بر بخش‌های گوناگون در حوزه‌هایی حیاتی نظیر نفت و گاز شامل می‌شد که شاهد مثال آن ماده ۱۰۴ این قانون است آنجایی که به دولت این کشور اختیار داده می‌شد تا در صورت مبادله بانکی هر مؤسسه مالی در سطح بین‌المللی با یکی از شخصیت‌های حقوقی و حقیقی تحت تحریم در ایران ارتباط آن مؤسسه با نظام مالی امریکا قطع شود. باراک اوباما در سال ۲۰۱۲ نیز قانون «کاهش تهدیدات ایران (TRA) و قوانین حقوق بشری سوریه» را اجرایی کرد که طبق آن شرکت‌های خارجی فعالیت‌کننده در بخش انرژی ایران و شرکت‌های فروشنده یا بیمه کننده تانکر‌های نفتی ایران تحریم می‌شدند. موارد فوق تنها مشتی از خروار تحریم‌های گسترده‌ای است که باراک اوباما در طول هشت سال علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد و چنانچه بخواهیم همه قوانین رسمی و لازم الاتباعی که اوباما علیه ایران وضع کرده را ذکر کنیم باید چند ده سطر دیگر به مطلب فوق اضافه کنیم، به طوری که تنها در یک نمونه دیگر باراک اوباما چندین دستورالعمل اجرایی ضدایرانی را که لازم‌الاجرا نیز می‌باشد علیه ایران اجرایی کرد.

سر و ته یک کرباسند

دشمنی امریکا با جامعه ایرانی در هیچ دوره‌ای از دوران پسا انقلاب تنزل نکرده بلکه همواره در حال افزایش بوده است که دوران باراک اوباما یکی از مهم‌ترین مقاطع این دشمنی‌هاست؛ فعالیت‌های ضدایرانی دونالد ترامپ نیز استمرار اوجی است که از زمان اوباما آغاز شده است، منتها ترامپ اهداف اوباما را با روش‌های دلخواه خود دنبال می‌کند. تفکیک‌سازی میان دو رئیس‌جمهور پیشین امریکا با هدف حیات بخشی به تئوری «امریکا قابل اعتماد است و تعدیل مواضع در برابر این کشور منافع اقتصادی مردم را تأمین می‌کند» در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار‌های اخیر خود بار‌ها تأکید فرموده‌اند، سطح و حجم دشمنی امریکا به ملت ایران منافع مادی و معنوی آن را هدف قرار داد ه. است و صحت این گفته‌ها را می‌توان در متون تحریم‌های صادر شده علیه ایران و اهداف و خروجی این تحریم‌ها جست‌وجو کرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت