حمله به سوریه، نشانگر مشکل سیاست خارجی آمریکا

کد خبر: 802011

"اِما اشفورد" در تحلیلی با عنوان "حملات ترامپ به سوریه نشانگر مشکل سیاست خارجی آمریکا است" در نیویورک‌تایمز نوشت: دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا از زمان آغاز به کار خود تحت این سمت، این رویه را تغییر داده است. او مشخصا این فرضیه را که آمریکا باید در واکنش به خشونت‌های سوریه اقدامی صورت دهد، ترویج کرده و این حمایتی قلبی از تمایل واشنگتن برای اقدام علیه سوریه است.

حمله به سوریه، نشانگر مشکل سیاست خارجی آمریکا
خبرگزاری ایسنا: «اظهارات جمعه شب دونالد ترامپ درخصوص اعلام حملات هوایی آمریکا، انگلیس و فرانسه علیه سوریه در واکنش به حمله با سلاح‌های شیمیایی، احتمالا مردمی را که مخاطب کمپین انتخاباتی او در سال ۲۰۱۶ بودند غافلگیر کرد؛ کمپینی که طی آن مرتبا از مداخلات "احمقانه" در خاورمیانه انتقاد کرده بود.» "اِما اشفورد" در تحلیلی با عنوان "حملات ترامپ به سوریه نشانگر مشکل سیاست خارجی آمریکا است" در نیویورک‌تایمز نوشت: دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا از زمان آغاز به کار خود تحت این سمت، این رویه را تغییر داده است. او مشخصا این فرضیه را که آمریکا باید در واکنش به خشونت‌های سوریه اقدامی صورت دهد، ترویج کرده و این حمایتی قلبی از تمایل واشنگتن برای اقدام علیه سوریه است. ترامپ و همتای سابقش در این مورد با بکدیگر نقطه اشتراکی دارند. او و باراک اوباما، رییس جمهور سابق آمریکا هر دو با تعهد به تغییر سیاست خارجی آمریکا وارد دفتر ریاست جمهوری شدند، اما در هنگام رویارویی با بحران، هر دو به اعمال فشار برای مداخله روی آوردند. این تمایل به اقدام، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سیاست خارجی آمریکا است. این رویکرد، مداخلات گسترده و گاهی پیامد‌های طولانی مدت فاجعه‌باری را ایجاد می‌کند که در دولت دونالد ترامپ می‌توانند فجیع‌تر باشند. مفهوم "تمایل به اقدام" از جهان تجارت ریشه می‌گیرد، اما مطالعات روانشناسانه نشان داده‌اند که تمایل انسانی گسترده‌ای به اقدام در مقایسه با بی‌عملی وجود دارد. پژوهشگران دریافته‌اند که برای مثال، دروازه‌بانان جام جهانی طی ضربات پنالتی تمایل بیشتری به شیرجه زدن دارند، با این حال با ماندن در مرکز دروازه، شانس آنان برای گرفتن توپ بیشتر است. سیاست خارجی قطعا در قیاس با تجارت و فوتبال شرایط متفاوت‌تری دارد؛ اما مورخان و صاحبنظران سیاسی نیز از این مفهوم برای توضیح تصمیمات رهبرانی همچون جورج بوش پسر که تصمیم‌های تند و تیزش از جانب پژوهشگران به "بی صبری برای تاخیر غیرضروری" نسبت داده شده، استفاده کرده‌اند. سیستم سیاست‌گذاری آمریکا این تمایل را تشدید می‌کند. فشار سیاسی و انتقادات مخالفان، همراه با عادت رسانه‌های خبری برای بی‌اعتبار کردن "بی‌عملی" می‌تواند محتاط‌ترین رهبران را هم در برابر فشار آسب‌پذیر کند. قدرت نظامی غافلگیرکننده آمریکا و هزینه پایین حملات هوایی هم به این نظریه که عمل از بی‌عملی هزینه کمتری دارد، اضافه می‌شود. واکنش را به دو تصمیم مداخله‌جویانه اخیر در نظر بگیرید. اوباما در سال ۲۰۱۳ تصمیم گرفت که علیه سوریه حمله نظامی صورت ندهد. او به جای این اقدام برای نابودی اکثر سلاح‌های شیمیایی سوریه مذاکره کرد. این توافقی ناقص بود، اما چندین سال احتمال حمله شیمیایی به غیرنظامیان را کاهش داد. ترامپ، اما در تضاد با او، در سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفت که در واکنش به حمله شیمیایی دیگری علیه سوریه حمله موشکی صورت دهد. حملات آمریکا به چند باند فرودگاه آسیب رساندند، اما این اقدام برای متوقف کردن ادامه حملات علیه غیرنظامیان کافی نبود و دولت سوریه به استفاده از سلاح‌های شیمیایی ادامه داد. با این که رویکرد نخست، تاثیرات مثبت بیشتری داشت، اما اوباما بر سر "بی‌عملی" با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد. ترامپ به خاطر حمله بی‌اهمیتش مورد تقدیر قرار گرفت و حتی منتقدانی همچون فرید زکریا در این باره گفتند، "فکر می‌کنم دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا شد". عمل تحسین را بر می‌انگیزد و تمسخر نصیب بی‌عملی می‌شود. اقدام خیلی سریع به این معنا است که سیاست‌گذاران در هنگام اتخاذ تصمیمات کلیدی اطلاعات کاملی ندارند و همین مساله مانع در نظر گرفتن پیامد‌های طولانی مدت از جانب آنان می‌شود. در بهترین سناریو‌ها همچون حملات هوایی ترامپ علیه سوریه در سال ۲۰۱۷، آسیب ناشی از تعجیل در اقدام، جزئی است، اما در موارد دیگر می‌تواند فاجعه بار باشد. در این مورد می‌توانید تصمیم دولت اوباما را در سال ۲۰۱۱ برای مداخله در لیبی در نظر بگیرید. سرعت آن تصمیم‌گیری- که وابسته به اطلاعات محدود و فرضیه‌های سوال‌برانگیز درباره نسل‌کشی قریب‌الوقوع بود- به طرز موثری آمریکا را به سرنگونی معمر قذافی متعهد کرد. نتیجه این اقدام، بحران پناهجویان در اروپا و جنگی داخلی بود که به باور پژوهشگران، شمار کشته‌های غیرنظامی آن از تعداد نجات‌یافتگان مداخله اولیه بیشتر بود. دیدگاه اوباما درباره لیبی (همچون عراق) و انتقاد از تمایل به اقدام در میان سیاست‌گذاران خارجی آمریکا در نهایت جزو عواملی بود که بر تصمیمش برای مقاومت در برابر فشار برای حمله به سوریه در سال ۲۰۱۳ تاثیر گذاشت. اوباما متوجه شد که مداخلات گسترده نظامی می‌تواند به مراتب هزینه‌بر‌تر تمام شود. دونالد ترامپ، باراک اوباما نیست. اگر مقاومت در برابر "تمایل به اقدام" در سیاست خارجی برای اوباما چالش‌برانگیز بود، تصور کنید این کار برای رییس‌جمهوری با وابستگی به تحسین رسانه‌ها و سیاست خارجی با محوریت نظامی تا چه حد دشوار است. یک روز پس از حمله اخیر شیمیایی در سوریه توییت‌های ترامپ نشانگر تمایل وی برای حمله بدون هیچ هدف واضحی بجز انتقام و تلافی بود. گزارش شده است که مشاوران او باید او را متقاعد می‌کردند که چند روز صبر کند تا ائتلافی بین‌المللی تشکیل دهند و اهداف مناسب را تعیین کنند. مقاومت در برابر فشار سرسام‌آور برای "انجام کاری" در هنگام بروز بحران، رهبری مصمم می‌خواهد. ترامپ آن رهبر نیست.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت