آیا تجربه تجاری دونالدترامپ به او کمکی خواهد کرد؟
"دونالد ترامپ" در سمت ریاست جمهوری آمریکا هم مانند یک شرکت تجاری عمل کرد، البته در همان ابتدای کار با خوردن شکست، مجبور شد روش خود را اصلاح کند، ولی برخی اصول کاری وی در کاخ سفید هم موثر واقع شده است.
خبرگزاری تسنیم: "دونالد ترامپ" با این جمله مبارزات انتخاباتی خود را آغاز کرده بود: «آمریکا باید به گونه ای اداره شود، مانند اینکه یک شرکت بزرگ است.» او در جریان این مبارزات بعنوان یک تاجر بزرگ و موفق موضع گیری کرد که توانسته معاملات بسیار خوبی انجام دهد. ولی حضورش در کاخ سفید در همان هفته نخست نشان داد که راهکار برگزیده وی برای اداره امور آمریکا نیاز به اصلاح دارد. سایت خبری-تحلیلی «لنتا.رو» روسیه به بررسی تجارب ترامپ تاجر پرداخته است تا متوجه شود کدامیک از روشهای مرسوم این تاجر میلیاردر، در سمت جدید مناسب بوده و او باید از کدامیک از آنها صرفنظر کند. ترامپ؛ تاجری دیکتاتور-مآب "جورج راس" معاون اجرایی و مشاور ترامپ در سال 2004 در مصاحبه با «نیویورک دیلی نیوز» گفته بود: «سازمان ترامپ یک دیکتاتوری تمام عیار است و نه دموکراتیک. دونالد ترامپ انسان ساده ای نیست، بسیار خشن و تهاجمی برخورد کرده و اصلا دقت نمی کند که چه به زبان می آورد.» خود ترامپ در کتاب «هنر بازگشت» نوشته است: «افراد به گونه های متفاوتی مدیریت می کنند. شما می توانید طوری رفتار کنید که از شما بترسند و یا به شما احترام بگذارند. ولی چه دوستان و چه دشمنان شما باید این را درک کنند که نباید شما را تحت فشار قرار دهند. برای اینکه اگر در این کار موفق شوند، شما دیگر رئیس آنها نیستند، بلکه آنها رئیس شما هستند.» هم منتقدین و هم طرفداران ترامپ در یک نکته با هم اتفاق نظر دارند و آن این است که شخصیت وی، خودشیفتگی ذاتی وی و عدم تمایل برای بازی بر اساس قواعد مرسوم، به او کمک می کند که هم تاجر و هم سیاستمدار موفقی باشد. ترامپ در راه رسیدن به قله مالی، حتی یکبار هم دچار لغزش نشد. آنچه او را در مسیر موفقیت کمک کرده، همانطور که خود در کتاب «هنر بازگشت» گفته است، مذاکره با طلبکاران، سرسختی در رسیدن به منافع خود و همچنین وجود فرصتهای مناسب بوده است: او در ابتدای حرفه تجارت خود، به یک بانکدار با نفوذ بازی گلف یاد داد و بدین طریق توانست موقعیت خویش را تثبیت کند. «بلومبرگ» در سال 2015 نوشت: «ترامپ سعی می کند مانند یک پادشاه عمل کند، هرگز از موضع خود پایین نمی آید و مدیر توانایی است، ولی هیچیک از اینها در او تاثیر نمی گذارد.» به عقیده تحلیلگر این نشریه، ترامپ مدتهاست که دیگر یک تاجر معمولی نیست، او رانت خوار و یک کارآفرین موفق بشمار می رود. البته موافقت با این مسئله کمی دشوار است که اگر ترامپ تا این اندازه فردی خودساخته است، چگونه موفق شده تا به موقعیت یک میلیاردر رسیده و در عین حال به بالاترین سمت، یعنی ریاست جمهوری آمریکا نیز دست یابد؟ اصولی که ترامپ به آنها معتقد است هر چه که بوده، اعتبار و معروفیت یک غول سرمایه داری برای او سازنده بوده است. این میلیاردر به چند اصل مهم پایبند است که او را چه در دنیای تجارت و چه در عرصه سیاسی هدایت می کند. 1-نزدیکان خود را حفظ کن - ترامپ در مصاحبه با بلومبرگ گفته است: «من دوست دارم با افرادی کار کنم که آنها را به خوبی می شناسم. آنها مشکل اعتیاد به مواد مخدر یا الکل ندارند. آنها افرادی اهل خانواده هستند. من ترجیح می دهم با افرادی از میان کارکنان خود کار کنم تا شخصی را بیاورم که او را به خوبی نمی شناسم.» 2-توجه به جزییات - ترامپ بعنوان فردی که به جزییاتی علاقه دارد که هیچکس به آنها دقت نمیکند، معروف شده است. برای مثال زمانی که وی ریاست شرکت هواپیمایی را برعهده داشت، به گفته نزدیکانش، حتی به اندازه حرف «T» حک شده به روی دم هواپیما هم توجه داشت. 3-ایجاد رقابت مصنوعی - حتی در دهه هشتاد، او دارای سه کازینو در شهر آتلانتیک سیتی بود که هر یک جداگانه و بدون مدیریت وی فعالیت داشتند. وی گفته بود: «من می خواهم آنها در رقابت با یکدیگر کار کنند، برای اینکه بدین ترتیب قویتر خواهند شد.» 4-از افراد متقاضی به کار خواستار صداقت بود و از کارکنانی که برایش دیگر کار می کردند انتظار وفاداری بدون چون چرا داشت. افراد زیردست وی می دانستند که باید حاضر باشند بدون هیچ چون و چرایی از او حرف شنوی کامل داشته باشند. مجله «پولیتکو» در بیوگرافی ترامپ، شخصیت وی را اینگونه توصیف کرده است: دمدمی مزاج، بی دقت، تندخو و گستاخ، قاطع و کسی که افراد بسیار وفاداری را در اطراف خود جمع کرده است. به گفته نزدیکان ترامپ، او همیشه نظر دیگران را در مورد امور می پرسد ولی در نهایت خود تصمیم می گیرد. افراد زیر دستش را وادار می کند در شرایط عدم اطمینان کار کنند: مثلا کسی نمی داند چه کسی مسئول چیست، چه زمان ساعت کاری شروع شده یا کی تمام شده. بدین ترتیب آنها حداکثر تلاش خود را می کنند. ضمن اینکه او باید از کوچکترین جزییات کار کارمندانش نیز اطلاع داشته باشد. دوش آب سر برای رئیس جمهوری آمریکا این روش که یک رهبر در میان افرادی باشد که بدون چون چرا به او وفادار باشند و در شرایط هرج و مرج حکمرانی کند، در جهان تجارت به خوبی جوابگو است، ولی اوضاع در کاخ سفید بسیار متفاوت است. ترامپ در هفته نخست ورود خود به کاخ سفید، دقیقا مانند یک شرکت تجاری شروع به کار کرد. ولی آنچه او بدان عادت کرده بود، در اینجا کارآمد نبود: سیستم به گونه ای است که بسیاری از کارها به افراد دیگری بغیر از شخص رئیس جمهوری وابسته است. او در فاصله کوتاهی دو مهره خود را از دست داد: "اندرو پازدر" که ترامپ برای سمت وزارت کار برگزیده بود، می دانست که در مجلس سنا رای کافی بدست نخواهد آورد، بنابراین از نامزدی خود صرف نظر کرد. "مایکل فلین" مشاور امنیت ملی ترامپ نتوانست بیش از سه هفته در کاخ سفید دوام آورده و بعد از جنجال بر سر ارتباط با سفیر روسیه، برکنار شد. ارزیابیهای ترامپ در مورد نحوه اداره امور کاخ سفید، غلط از آب درآمد. با وجود تلاش بسیار وی، قانون محدود سازی ورود پناهجویان به آمریکا، با مخالفت حتی سیاستمداران آمریکایی مواجه شد. البته رئیس جمهوری آمریکا نشان داد که از اشتباهات خود درس گرفته است و در آینده قصد دارد از بوجود آمدن اوضاع مشابه خودداری کند. موثر واقع شدن قانون «تفرقه بیانداز و حکومت کن» برخی اصول اعتقادی ترامپ تاجر برای سمت ریاست جمهوری وی مناسب بودند - قبل از هر چیز برای اینکه آنها برای دهها سال در روابط داخلی سازمانهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته بودند. رئیس جمهور جدید توانست با موفقیت از مسئله رقابت در دولت خویش هم استفاده کند. برای مثال ترامپ مشاور خود در امور سیاسی و راهبردی را شخصی نسبتا راستگرا ، یعنی "استیون بنون" انتخاب کرد و رئیس کاخ سفید را فردی تندرو از حزب جمهوری خواه، یعنی "راینس پریبوس" برگزید. این دو فرد در زمان مبارزات انتخاباتی مواضع کاملا متناقض با یکدیگر داشتند و بعید است که اکنون هم بتوانند با یکدیگر کنار آیند، بدین طریق آنها در رقابت برای جذب نظر رئیس جمهور تلاش بیشتری خواهند نمود و درنهایت این اقدامات ترامپ است که نتیجه خوبی خواهد داشت. بسیاری از کارشناسان بلافاصله بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات پیش بینی کرده بودند که او در تلاش برای زیر کنترل درآوردن سیستم حکومتی در آمریکا، گردن خود را خواهد شکست یا زیر آن کمرش خرد خواهد شد. ولی هیچیک از این دو حالت رخ نداد: ترامپ توانست به خوی مهره های نزدیک خود را به گونه ای انتخاب کند تا بتواند با بیشترین تاثیر سیستم سیاسی را تغییر دهد و در عین حال اجازه ندهد که تندرویان حزب جمهوری خواه بتوانند بر خط مشی او اعمال نفوذ داشته باشند. اصل «تکیه بر خانواده» هم کارآمد بود ترامپ در کاخ سفید هم مانند عرصه تجارت، اصل را بر استفاده از افراد نزدیک و مورد اعتماد خویش گذاشته است. "ایوانکا" دخترش که بطور رسمی هیچ سمتی ندارد، نزدیکترین مشاور وی در تصمیم گیریهاست. او در تنظیم سخنرانیها به ترامپ کمک می کند. سخنرانی اخیر رئیس جمهور در کنگره، محتوای بسیار متفاوتی با اظهارات قبلی وی داشت: به گفته برخی منابع خبری در کاخ سفید، ایوانکا پدرش را متقاعد کرده بود که از برخی سخنان تند و شدیدالحن صرف نظر کند. "جرد کوشنر" شوهر ایوانکا، که خود تاجری موفق است، پیش از این اصلا به جهان سیاست علاقه ای نداشت، ولی در ستاد انتخاباتی ترامپ فعالانه کار کرده و بلافاصله بعد از مراسم تحلیف هم، به سمت مشاور ارشد رئیس جمهور منصوب شد. کوشنر در مسائل سیاست خارجی، بویژه در برخورد با رهبران کشورهای منطقه خاورمیانه، مورد اعتمادترین مشاور ترامپ است. البته "رکس تیلرسون" وزیر امور خارجه آمریکا، کوشنر را بعنوان مشاور قبول ندارد. بجای او "متیوس" و "جان کلی" هسته اصلی دفتر ریاست جمهوری آمریکا را تشکیل می دهند و کوشنر نقش میانجی بین رئیس جمهور و کابینه دولت را برعهده دارد و البته بطور غیررسمی وظیفه تماسها با رهبران خارجی را نیز برعهده دارد. بدین ترتیب مشخص می شود که ترامپ در مقام ریاست جمهوری آمریکا هم ساختار غیررسمی پیرامون خود بوجود آورده که می تواند بطور کامل به آنها اعتماد داشته باشد. این توانایی و تیزهوشی ترامپ حتی مخالفان او نیز را نیز به تعجب واداشته است.
دیدگاه تان را بنویسید