میراث غمانگیز اوباما برای دوران جدید آمریکا
ترس اوباما از مقابله کردن با بزهکاران وال استریت و ضعف شخصیتی او در تنظیم شعاع عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، منجر به شورش خانگی جریان راست افراطیِ پوپولیست (ظهور پدیده ترامپ) و طغیان فاشیم افراطی به اسم اسلام (داعش) در خاورمیانه شد.
این حادثه یک انحطاط افسردهکننده است که در بالاترین منصب در قویترین ابرقدرت تاریخ در جهان روی داده است. این محصول یک شکاکیت همهجانبه و پوچگرایی کشنده است. آیا در این زمانه که همه چیز رو به فساد میرود، امیدی برای صداقت و عدالت وجود دارد؟ آیا به راستی آمریکا میتواند با خودش صادق باشد و بپذیرد که دچار اعتیاد مخربی به پول پرستی و دیگر هراسی شده است؟ دوره ریاست جمهوری اوباما ممکن است آخرین شانس ما برای شکستن روح نئولیبرالیسم باشد. ما اکنون در برندهای بازار محور که از کمال پرهیز میکنند و در سیاستهای سودمحور کالاهای ترامپ ریشه گرفتهایم. جهان «پسا کمال گرا» و «پسا صداقت» ما با سرگرم شدن به برندها و فعالیتهای پولساز که هیچ کاری برای احیای صداقت، کمال یا حفظ و بقای طولانی مدت سیاره ما انجام نمیدهد، خفه شده است. ما در حال مشاهده مدل پست مدرنی از یک گانگستربازی تمام عیار در دنیا هستیم. این دوران حکمرانی اوباما نبود که کابوس ترامپ را پدید آورد بلکه در به وجود آمدن این کابوس همکاری کرد و مشوقان اوباما که او را مقصر نمیدانستند خودشان باید پاسخگوی این اتفاق باشند. ما از اوباما درخواست و التماس کردیم که اولویتهای وال استریت را کنار بگذارد و به بازسازی اوضاع (مردم) کوچه و خیابان بپردازد. در مارس 2009 اوباما با برخی از سران وال استریت دیدار کرد. او در این دیدار اعلام کرد: «من در دوراهی بین شما و پنجه منتقدان قرار گرفتهام. من طرف شما هستم و از شما حمایت میکنم.» او به آنها قول داد و بدین ترتیب هیچ مجرمی از وال استریت به زندان نرفت. ما برای پاسخگویی در برابر شکنجه گران آمریکایی مسلمانان بیگناه و شفافیت در برابر حملات هواپیماهای بدون سرنشین که شهروندان بیگناه را میکشند، از اوباما درخواست کردیم که ابتدا دولت اوباما به ما گفت که ما عیر نظامی را نشکتهایم. آنها سپس گفتند ما تعداد بسیلار کمی از غیرنظامیان را کشتهایم و بعد از اینها آنها اظهار کردند که شاید در حدود 65 انسان عیرنظامی را کشتهاند. با این حال وقتی که شهروند آمریکا مانند وارن وینستن (که توسط القاعده ربوده شد) در سال 2015 کشته میشود، برای او کنفرانس مطبوعاتی فوری به همراه عذرخواهی و قبول جبران خسارت مالی برگزار میشود. ولی امروز ما هنوز نمیدانیم که چه تعداد غیر نظامی را از حق حیات محروم کردهایم. ما در خیابان به رنگین پوستان آسیب میرسانیم و گروههای سفید و سیاه ما به خاطر اعتراض به کشتن جوان سیاهپوست توسط پلیس به زندان میافتند. ما همچنین به خاطر اینکه ارتش اسرائیل 2000 فلسطینی را که شامل 550 کودک بودهاند، تظاهرات میکنیم و در عوض این اعتراضات،بدون اینکه هیچ پلیس متخلفی به زندان بیفتد، اوباما جواب ما را در غالب کلماتی که از وضع اسفبار افسران و ادارههای تحقیقات پلیس حکایت دارد، میدهد. و بیش از 225 میلیون دلار به حمایت مالی دولت آمریکا از ارتش اسرائیل اضافه میکند. اوباما یک کلمه در حمایت از کودکان فلسطینی نگفت و جوان سیاهپوست بالتیموری را راذل و اوباش خطاب کرد. علاوه بر این مسائل سیاستهای آموزشی اوباما بیشتر نیروهای بازاری و تجاری را که صدها مدرسه دولتی را بستند، آزاد گذاشته است. 1% بالایی جامعه آمریکا نزدیک دو سوم رشد درآمد کشور را در هشت سال گذشته و در زمانی که آمار فقر کودکان، به خصوص کودکان سیاهپوست، به صورت نجومی بالا رفته است، به خود اختصاص دادهاند. اعتراضات سراسری کارگران در ویسکانسین، سیاتل و شیکاگو (که این تظاهرات پرشور و نشاط با مخالفت شدید رام امانوئل، شهردار شیکاگو و محرم اسرار اوباما روبرو شد) همگی با سکوت (رسانهای) سپری شدند. در حال حاضر رسانههای اصلی و دانشگاههای آمریکا در نشنان دادن این حقایق تلخ که به دوران ریاست جمهوری اوباما مرتبط بوده است، ناموفق بودهاند. در عوض به خوبی در تلویزیون و رادیو به برند اوباما به عنوان یک سلبریتی پرداخته میشود و سخنگوی سیاهپوستان با بیشرمی از سکوت اوباما در قبال جنایاتی که در غالب تبعیض نژادی بسیار زننده و شدید اعمال میشود دفاع کرد. پرونده کشتار بیشرمانه شهروندان آمریکایی بدون طی مراحل دادرسی با دستور مستقیم اوباما، به وسیله حامیان نئولیبرال رنگین پوست، کنار گذاشته شد. و پس از آن ادوارد اسنودن ، جفری استرلینگ و سایر پیشگویان حقیقت، فقط به خاطر افشا و اشاره به جنایتها، تحت عنوان افراد شرور و اهریمن لقب گرفتند. بزرگترین دستاورد قانونی اوباما، فراهم کردن طرح مراقبهای بهداشتی بود که بیش از 25 میلیون نفر ار تحت پوشش قرار میداد. در حالی که هنوز 20 میلیون نفر تحت پوشش هیچ قانونی نیستند. هرچند که همین طرح هم بر مبنای سیاستهای بازار و توسط بنیاد مالیِ محافظهکار «هریتیج» تهیه شده بود و برای اجرای آن اولین بار میت رامنیِ جمهوریخواه پیشقدم شده بود. ترس اوباما از مقابله کردن با بزهکاران وال استریت و ضعف شخصیتی او در تنظیم شعاع عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، منجر به شورش خانگی جریان راست افراطیِ پوپولیست (ظهور پدیده ترامپ) و طغیان فاشیم افراطی به اسم اسلام (داعش) در خاورمیانه شد. اخراج بیش از دو و نیم میلیون مهاجر در برنامههای وحشیانه ترامپ توسط سیاستهای اوباما از قبل قابل تصور بود. برنی سندرز شجاعاته قصد داشت که یک پوپولیسم چپ را تولید کند، که در رقابت ناعادلانه انتخابات درون حزبی دموکراتها زیر دست و پای هیلاری کلینتون و اوباما له شد. و اکنون ما باید خودمان را در عصر «فاشیسم جدید» بیابیم. اقتصاد نئولیبرال بر پایه استروئیدها، نگاه سرکوبکننده و ارتجاعی به بیگانگان، کابینه دولتیِ نظامی که بسیار به جنگ مشتاق است و موضوع گرم شدن سطح زمین را انکار میکند. ما شاهد خسوف صداقت و کمالگرایی در غالب فردی به نام ترامپ هستیم که توسط رسانههای گرسنه به سود کمک میشود. چه میراث غمانگیزی برای امیدهای ما در زندگی، در این جریان محو شدن صداقت و عدالت. *روزنامه گاردین
دیدگاه تان را بنویسید