دیپلماسی ایرانی: سفر باراک اوباما به کوبا بدون شک حرکتی تاریخی محسوب می شود. طی 88 سال گذشته هیچ یک از دیگر روسای جمهور آمریکا به کوبا سفر نکرده بودند. با این حال، نگاه پراگماتیک به تاثیرات رویکرد جدید اوباما به کوبا می تواند از تحسین و تمجیدها مفیدتر باشد.
عملگرایی را می توان از ویژگی های بارز رویکرد اوباما به کوبا دانست. وی به خوبی درک کرده است که استفاده از ابزار تحریم های اقتصادی برای تحت فشار گذاشتن کوبا و وادار کردن آن به رعایت حقوق بشر ناکارآمد است. بنابراین، اوباما با رویکردی پراتیک تصمیم گرفته است که دست از اعمال فشار بر رهبران کوبا برای تغییر نظام سیاسی خود بردارد. اگر رعایت حداقلی از حقوق بشر یا آزادسازی سیاسی توسط حکومت مستقر در کوبا، پیش شرط های آمریکا برای عادی سازی روابط با کوبا باشد، باید گفت که هنوز چالش های زیادی پیش روی است.
اوباما در رویکرد جدید خود به کوبا عادی سازی غیرمشروط روابط را تحت عنوان «تعامل» مد نظر قرار داده و تضمین هرگونه تغییر واقعی در کوبا را در دستور کار نگذاشته است. اما واقعیت این است که تعامل صرفا یک شعار است.
افزون بر این، اگر فرض بر این باشد که تعامل می تواند منجر به تغییر سیاسی در کوبا شود، تعامل آمریکا با کوبا به احتمال زیاد محتوم به شکست است. تجارت و سرمایه گذاری در ویتنام نیز نتوانسته طی 20 سال گذشته منجر به اشاعه دموکراسی شود. 30 سال آزادسازی تجاری نتوانسته چین را به سمت دموکراسی متمایل کند. اما اگر تعامل را به معنای کنار گذاشتن موقت موضوعات مربوط به دموکراسی و حقوق بشر قلمداد کنیم، باز هم می توان این سیاست را معقول و قابل درک دانست.
با این وجود شرکت در مسابقه بیسبال با حضور اوباما و کاسترو نمی تواند جز قابل قبولی از این سیاست باشد. اقداماتی از این دست اشتباه است، چرا که می تواند به منزله توهینی به آن دسته از افرادی قلمداد شود که قربانیان نقض حقوق بشر در کوبا بوده اند.
رفع تحریم ها معقول به نظر می رسد، اما این به معنای رفتار دوستانه با یک دیکتاتور نیست. البته این انتقاد به معنای نادیده گرفتن مخالفان حکومت از سوی اوباما نیست، بلکه رئیس جمهور دیدار با مخالفان را نیز در دستور کار خود قرار داده است. موضوع حقوق بشر و دموکراسی در سخنان رئیس جمهور نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت.
در شرایطی که آمریکا نمی تواند اصول دموکراسی و موارد عدیده نقض حقوق بشر را در رابطه خود با کوبا نادیده بگیرد، باید پذیرفت که بین هنجارهای دموکراتیک و سیاست های اقتصادی تفاوت وجود دارد. در واقع، مهم ترین چالش پیش روی آمریکا در عادی سازی روابط خود با کوبا مربوط به موضوعات اقتصادی است.
طی 15 ماه گذشته که روابط دو کشور از سر گرفته شده و برخی از کارشناسان برای بررسی فرصت های سرمایه گذاری به جزیره کوبا سفر کرده اند، اتفاق خاصی در زمینه گسترش تجارت، توریسم و آغاز پروژه های مشترک صورت نگرفته است.
بخشی از مشکلات به تحریم های طولانی مدت باز می گردد. اگرچه جامعه آمریکا و کوبا از رفع تحریم ها حمایت می کنند و این موضوع در کنگره نیز مطرح شده، اما احتمال رفع آنها تا پایان 2016 بعید به نظر می رسد.
با اینکه برخی از محدودیت های موجود در زمینه نقل و انتقالات مالی و سفر به کوبا بر طرف شده، اما موانعی که بر سر راه بروز تغییری واقعی در اقتصاد کوبا وجود دارد، همچنان با قوت بر جای خود باقیست. حتی بدون تحریم ها هم کوبا به خاطر ضعف زیرساخت های خود ناتوان از پیشرفت است. قوانین سخت کار، محدودیت های اعمال شده بر سرمایه گذاری خارجی، نیروی کار تحصیلکرده اما بدون تجربه کوبا و ناآشنا به رویه های کاری غرب و نبود قراردادها و ابزارهای قانونی لازم برای عملی کردن این رویه ها از جمله ضعف های درونی کوبا است. همه اینها ثابت می کند که سیاست تعامل نمی تواند تاثیر چندانی بر زندگی مردم کوبا بگذارد.
بدون تاثیر اقتصادی جدی، برقراری روابط سیاسی با کوبا کوچکترین تاثیری بر آزادسازی سیاسی در این کشور نخواهد گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید