توپهای خالی یک ولیعهد تازه کار
تازهترین اظهارات ولیعهد سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران بیش از اینکه به زعم او نمایشی از قدرت عربستان در زمینه هستهای باشد، زبان گویای ناپختگی یک شاهزاده تازه کار و بی تجربه است.
خبرگزاری تسنیم:"محمد بن سلمان" ولیعهد ۳۲ ساله سعودی پنجشنبه هفته گذشته در مصاحبه با شبکه تلویزیونی "سی. بی. اس" آمریکا ضمن تکرار اتهامات علیه ایران، اظهار داشت چنانچه ایران بمب هستهای داشته باشد، عربستان نیز این کار را خواهد کرد.
وی همچنین با افتخار از قدرت اقتصادی و نظامی کشورش صحبت کرده و اظهار داشت، اقتصاد عربستان از ایران بزرگتر است و در بخش نظامی نیز ایران قابل مقایسه با عربستان نیست و در ردیف پنج ارتش بزرگ جهان اسلام نیز جا ندارد.
خام گوییهای ولیعهد بی تجربه
شواهد میدانی و ملموس زیادی وجود دارد که به روشنترین شکل خام گوییهای بن سلمان را به تصویر میکشد تا جایی که به برای اثبات بی اساس بودن اظهارات او نیازی نسیت که در سطح کارشناسی سیاسی و امنیتی صحت و سقم این اظهارات را محک زد.
نگاهی به تاریخ معاصر و بحرانهای دهههای اخیر منطقهای میتوان اصلیترین عامل شکست و پیروزی کشورها و ملتها را ارزیابی کرده و بر اساس آن به عرض اندام بن سلمان پاسخ داد.
برتری تسلیحاتی تنها عنصر تعیین کننده جنگها نیست
سرنوشت درگیریهای نظامی را چه چیزی رقم میزند؟ آیا فقط یک عامل در این خصوص دخیل است یا چینش مجموعهای از عوامل در کنار هم است که در نهایت پازل یک جنگ را کامل کرده و آن را نهایی میسازد؟
به عقیده کارشناسان نظامی علاوه بر برتری تسلیحاتی مجموعهای از عوامل دیگر در هر جنگی میتواند سرنوشت آن را تغییر داده و کفه ترازو را به نفع یکی از طرفین متخاصم سبک یا سنگین کند، به این معنی که روحیات ملی گرایی، میزان آمادگی برای جانفشانی، پهناوری یک سرزمین و موقعیت راهبردی آن به اضافه توان سازماندهی جنگ با در نظر گرفتن ویژگیهای میدانی و... تعیین کننده است.
تاریخ نمونههای زیادی از تاثیرگذاری هر یک از عوامل بالا بر سرنوشت نهایی جنگ دارد. به عنوان مثال پس از انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه حکومتهای محافظه کار اروپا احساس خطر کرده و در صدد حمله به این کشور برآمدند، اما چیزی که در برابر این حملات قد علم کرد، روحیه انقلابی فرانسویها بود وبه هر حال ناپلئون بناپارت پس از آن به پشتوانه همین روحیات توانست مساحت گستردهای از اروپا و شمال آفریقا را به فرانسه ملحق سازد.
شکست آمریکا در جنگ ویتنام نیز نمونه دیگری است که ثابت میکند قدرت نظامی به تنهایی نمیتواند عامل پیروزی در یک جنگ باشد.
همچنین نمونه کاملا ملموس از ناکافی بودن برتری نظامی در تعیین سرنوشت یک جنگ، دوران هشت سال دفاع مقدس ایرانیان در جنگ نابرابر با رژیم صدام بود که در آن عراق از حمایت مالی و تسلیحاتی بسیاری از کشورهای منطقه از جمله عربستان و نیز غرب برخوردار بود.
با در نظر گرفتن اینکه جنگ علیه ایران به فاصله کوتاهی از انقلاب اسلامی رخ داد و با توجه به اینکه هنوز بسیاری از بخشها از جمله ارتش از ثبات کافی نیافته و برای ورود به چنین جنگی آماده نبود باید پرسید چه چیزی جز جانفشانی رزمندگان ایران که تا پای جان مقاومت کردند، موجب تسلیم شدن عراق در این جنگ شد؟
جنگ با فقیرترین کشور عربی، عربستان را رسوا کرد
شاهزاده سعودی در حالی برتری تسلیحاتی عربستان را به رخ میکشد که بزرگترین خریدهای تسلیحاتی در سطح منطقه از غرب به ویژه آمریکا را به خود اختصاص داده است و با صرف چند صد میلیارد دلار برای خرید تازهترین و پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در جنگ با فقیرترین کشور عربی باخته است.
نیروهای یمنی با تجهیزات نه چندان پیشرفته و موشکهای قدیمی توانستند در برابر تجاوزات عربستان ایستاده و حتی عمق خاک این کشور را هدف قرار دهند و از این فراتر به داخل مرزهای این کشور راه یابند.
با این توضیحات سوال این است: آیا باز بن سلمان میتواند برتری نظامی کشورش را به رخ بکشد؟
باخت ریاض در سوریه و عراق
برای اثبات خام گویی ولیعهد سعودی مثالهای دیگری نیز وجود دارد و آن جنگ در سوریه و عراق است، زیرا حضور مشاوران نظامی و حمایتهای حزب الله از سوریه موجب گرفتار شدن تروریسم تکفیری و داعش تحت حمایت عربستان و غرب شد.
تاریخ همواره بهترین تجارب و درسها را در دل خود جا داده است که مطالعه آن به افراد بی تجربهای مانند بن سلمان کمک بزرگی خواهد کرد و موجب میشود از بر زبان آوردن اظهاراتی که حاصلی جز رسوایی ندارد، خودداری کند.
پشتگرمی بن سلمان به حمایت هستهای پاکستان خطا است
بن سلمان مدعی شده است چنانچه ایران در مسیر توسعه هستهای و در اختیار داشتن تسلیحات اتمی پیش رود، ریاض نیز به سرعت این کار را خواهد کرد.
در همین ارتباط "شامی محمد الظاهری" از جهرههای سرشناس نظامی سعودی نیز در گفت: وگو با "اسپوتنیک" گفت: عربستان برای هستهای شدن از منابع مالی، انسانی و ارتباطات بین المللی برخوردار است.
این اظهارات به همان راحتی که بر زبان ولیعهد تازه کار سعودی یا هر مسئول دیگر این کشور آمده است، قابل رد کردن است، زیرا در مورد همکاری هستهای پاکستان با عربستان موانع متعددی وجود دارد از جمله اینکه تعداد قابل ملاحظهای از جمعیت پاکستان را شیعیان تشکیل میدهند و این کشور با ایران همسایه بوده و روابط راهبردی دارد بنابراین هرگونه اقدامی در راستای جانبداری هستهای از عربستان بر روابط اسلام آباد با تهران تاثیر منفی میگذارد.
از این گذشته تفاوت موضع پارلمان و دولت پاکستان در خصوص همکاری هستهای با عربستان است به این معنی که بر عکس دولت، پارلمان پاکستان به این موضوع دید مثبتی نداردو حتی سه سال پیش با آغاز جنگ در یمن و درخواست عربستان برای مشارکت پاکستان در این جنگ، پارلمان این کشور با اکثریت آراء درخواست عربستان را رد کرد.
نتانیاهو رو به در روی توسعه هستهای عربستان
در شرایطی که ریاض سنگ روابط با اسرائیلی و عادی سازی آن را به سینه میزند، اسرائیل با توسعه هستهای تمام کشورهای عربی از جمله عربستان مخالف است و آن را خطری برای خود میداند، زیرا بیم دارد این سلاح در اختیار رژیمهای به شدت محافظه کار قرار بگیرد و حتی "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم اسرائیل با وجود روابط قوی با عربستان سعودی وامارات متحده عربی در جریان سفر اخیر خود به واشنگتن از دوستش ترامپ خواست اجازه ندهد عربستان سلاح اتمی در اختیار داشته باشد.
با این توضیحات بن سلمان به عنوان ولیعهد سعودی در برابر یک سوال اصلی و کاملا منطقی قرار دارد: بر چه اساسی و به کدام پشتوانه مدعی است در صورت گام برداشتن ایران در مسیر توسعه تسلیحات هسته ای، عربستان نیز به سرعت همین کار را خواهد کرد؟
جالب اینکه عربستان تا این لحظه هیچ نیروگاه هستهای ندارد و اخیرا به تکاپو افتاده است برای ساخت نیروگاه از چین و روسیه کمک بگیرد و این یعنی خیلی دیر به فکر برخورداری از فناوری هستهای افتاده است.
انتهای پیام/
دیدگاه تان را بنویسید