سرویس بینالملل فردا؛ طاها ربانی: چند روز پیش در رسانهها خبری از وقوع فاجعهای انسانی در استان سرپل افغانستان منتشر شد. طبق اخبار منتشرشده، طالبان و داعش، در یک کار مشترک، بیش از پنجاه نفر، از جمله زنان و کودکان، را شبانه کشتند. حتی مختار وفایی، که سال 2015 خبرنگار سال افغانستان شده، نوشت: «با شاهدان فاجعهی میرزااولنگ صحبت کردم. آنچه اتفاق افتاده مصداق عینی جنایت علیه بشریت و نسلکشی تمامعیار یک گروه قومی است. کشتهها، زخمیها و اسیران همه از قوم هزاره هستند.» این خبرنگار سال از دستگیری افراد در حال فرار و اعدام و سلاخی آنها خبر داد. همچنین گفته شد که بیش از 150 نفر اسیر شدهاند و طالبان کسانی را هم که برای پادرمیانی به سوی آنها رفته بودند به رگبار بسته است.
این خبر از همان ابتدا مشکوک بود. در ادامه نکاتی شکبرانگیز دربارهی این حادثه را با هم دنبال میکنیم:
۱-داعش و طالبان از ابتدا با یکدیگر در تقابل بودهاند. طالبان از ابتدای حضور داعش در افغانستان با لحنی محترمانه از این گروه خواست که افغانستان را به آنها واگذار کند، اما بعد از مدتی این لحن محترمانه تغییر کرد و هر دو طرف بیانیههای شدیدالحنی علیه یکدیگر صادر کردند. خبرگزاری افغانستانی رشد در 4 تیرماه گزارش کرده است که داعش شاخهی خراسان در اعلامیهای گفته «طالبان واجبالقتل و مال و ناموسشان حلال و مباح است.» تابهحال، درگیریهای زیادی بین این دو گروه در افغانستان بهوقوع پیوسته است و تعداد زیادی از هر دو طرف کشته شدهاند.
۲-طالبان نحوهی اطلاعرسانی حادثهی میرزا اولنگ را نادرست خوانده است. در خبری که خبرگزاری تسنیم بعد از حادثهی میرزا اولنگ منتشر کرده، طالبان کشتن غیرنظامیان را تکذیب و آمار تلفات را 28 پلیس اعلام کرده است. سخنگوی طالبان گفته است «طالبان با شیعیان مناسبات خوبی دارند» و «ملت افغانستان از گروههای تکفیری حمایت نمیکنند.»
۳-آمریکا دوباره به افغانستان علاقهمند شده است. اخیراً روزنامهی نیویورک تایمز گزارش کرده که ترامپ به بهرهبرداری از معادن افغانستان ابراز علاقه کرده است. افغانستان کشوری سرشار از منابع زیرزمینی است، اما بسیاری از این منابع هماکنون در دست طالبان است و، طبق بعضی گزارشها، دومین منبع درآمد طالبان، بعد از مواد مخدر، فروش مواد معدنی است. به گزارش روزنامهی هشت صبح افغانستان، «طالبان برای فعلاً سهصد برابر بیشتر از حکومت افغانستان از استخراج معادن افغانستان عاید به دست میآورند.» تسلط طالبان بر معادن افغانستان میتواند طمع دیگران را برانگیزد تا این گروه را کنار بگذارند و گروههای مطیعتر را بر این معادن مسلط کنند.
۴-در هفتهی گذشته، عربستان طالبان را گروه تروریستی خواند. سرپرست سفارت عربستان در افغانستان این خبر را اعلام کرده است. دلیل این اتفاق وجود دفتر سیاسی طالبان در قطر است و همچنین ادعای عربستان مبنی بر ارتباط ایران با طالبان. طبق گفتهی مشاری بن مزعل الحربی، قطر به طالبان کمک میکند تا با کشورهای جهان ارتباط برقرار و با آنها معامله کند. فاصلهگرفتن عربستان از طالبان نشان میدهد عربستان برنامههای جدیدی برای این کشور در سر دارد.
۵-بنابر برخی گزارشها، برای داعش محمولههای ناشناس هوایی ارسال میشود. نمایندهی ویژهی رئیسجمهور روسیه در افغانستان، ضمیر کابلوف، اعلام کرده است که در بعضی مناطق بهوسیلهی هلیکوپتر برای داعش تجهیزات ارسال میشود. پیش از این نیز گزارشهای متعددی از ارسال کمکهای هوایی به داعش در عراق میشد و همیشه انگشت اتهام متوجه آمریکا بوده است.
۶-سال گذشته، نشستی سهجانبه میان روسیه، پاکستان و طالبان در مسکو برگزار شد. همچنین، خبرهایی از مذاکرهی چینیها با طالبان، برای تامین امنیت پروژهی راه ابریشم چین به گوش میرسد. طالبان، بهعنوان واقعیت موجود در افغانستان، که نفوذ و حضور زیادی در مناطق مختلف دارد و بعد از هفده سال جنگ همچنان نیمی از کشور را در اختیار دارد، از طرف روسیه و چین تلویحاً بهرسمیت شناخته میشود. در فروردینماه امسال نیز نشستی دیگر با حضور ایران و چندین کشور دیگر در مسکو برگزار شد، اما آمریکا، با وجود دعوت، از حضور در این نشست سر باز زد.
۷-اصلیترین دلیل منفوربودن طالبان در ایران حملهی این گروه به کنسولگری ایران در سال 1377 است که منجر به کشتهشدن اعضای سفارت ایران شد. اما این عملیات مشکوک بود و بعضی از افراد از عدم دخالت طالبان در این قضیه و دخیلبودن سرویس اطلاعات پاکستان در آن میگویند. این اتفاق دامی بود که انتظار میرفت ایران وارد آن شود و به افغانستان حمله کند و سالها در آن گرفتار بماند، اما با هوشیاری مقامات این اتفاق نیفتاد.
مناطق تحت سیطره طالبان در افغانستان
۸- طالبان ادعای خلافت جهانی و قصد صدور ایدئولوژی ندارد. این گروه کاملاً وابسته به قومیت پشتون است و از قومیتهای دیگر کمتر بهره میبرد. طالبان بعد از حوادث یازده سپتامبر، برای تاسیس دفتر سیاسی در قطر، از گروه القاعده، که عرب-افغان هستند، فاصله گرفته و قصد انجام عملیات در خارج از مرزهای افغانستان را ندارد. در مقابل، گروه یکشبهایجادشدهی داعش وابستگی بسیار کمی به قوم پشتون دارد و بیشتر اعضای آن عرب، چچنی و اروپایی هستند. آنها خود را به هیچ مرزی محدود نکردهاند و از لیبی تا فیلیپین به جنایت دست میزنند.
۹- داعش از دل زندانهای آمریکایی سربرآورده و بیشتر شبیه پروژهای امنیتی-نظامی از سوی قدرتهای جهانی است. بهنظر میرسد با پایانگرفتن ماموریت این گروه در عراق و سوریه، و با اهمیتیافتن دوبارهی افغانستان، ماموریت جدیدی به این گروه محول شده باشد. طالبان، که در خاک افغانستان ریشه دارد، بهخوبی از عهدهی پروژههای مجتمعهای نظامی-صنعتی برنمیآید. مجتمعهای نظامی-صنعتی به جایگزینهای مناسبتری نیاز دارند.
۱۰- یکی از راههای توجیه حمله به دیگر کشورها نامعقول جلوهدادن رهبران آن کشورها است. اگر بتوان، به کمک تبلیغات، گروه یا کشوری را مجنون جلوه داد، بهشکلی که هر کار شیطانصفتانهای از آنها ممکن باشد، نیازی نیست که شواهدی مستدل برای حمله به آنها اقامه کنید. با دیوانهها نیازی به مذاکره وجود نخواهد داشت، فقط باید شر آنها را کم کرد.
طالبان، بهعنوان قدرتی موجود و عقلانی، که داعیههای جهانی هم ندارد، برای ثبات منافع خودش هم که باشد مجبور است با قومیتهای مختلف کنار بیاید. بنابراین، احتمال کمی هست که وقتی نیمی از کشور را در اختیار دارد، با گروه رقیب خشنی مثل داعش همپیمان شود و دست به کشتاری بزند که تنها وجههی خودش را تخریب خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید