هیس؛ اپوزیسیون حرف نمیزند!
صحبتهای اردشیر زاهدی در گفتگو با بیبیسی فارسی واکنشهای مختلفی را به دنبال داشته است، در این بین مدعیان آزادی بیان بیشترین انتقاد را به او وارد کردهاند. این رفتار البته مسوبق به سابقه هم هست.
خبرگزاری فارس: صحبتهای اردشیر زاهدی در مصاحبه با بیبیسی فارسی مسئلهای بود که روزنامههای امروز کشور به آن پرداختند.
صدای مدعیان آزادی بیان درآمد
روزنامه جام جم روایتی از واکنشهای مخالفین به اظهارات خارج از عرف یک شخصیت خارجنشین پرداخته و نوشته است: این اولینباری نیست که مخالفان جمهوری اسلامی به یکی از چهرههای خارجنشین حمله میکنند.
مصاحبه اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا پهلوی و وزیر خارجه این رژیم با بیبیسی فارسی، بار دیگر کمتحمل بودن مدعیان آزادی بیان را عیان کرد. البته این اولین مورد نیست و در سالهای گذشته، براندازان و اپوزیسیون که همواره خود را حامی آزادی بیان میدانند و معتقدند حکومت جمهوری اسلامی ایران، اجازه طرح آزاد افکار و سلایق را نمیدهد بارها نشان دادهاند که تحمل کوچکترین اظهارنظری که مغایر سیاستهایشان باشد را ندارند.
حمله به سبک زامبیها
آنها وقتی صدای مخالفی از حنجرهای که انتظارش را ندارند، میشنوند مثل زامبیها به او حمله میکنند تا یا از پا دربیاید و یا جرات تکرار چنین حرفهایی را نداشته باشد. شبکه بیبیسی فارسی هم که همواره تلاش میکند خود را شبکهای بیطرف جلوه دهد بارها مجبور شده هنگام حضور برخی مهمانها که در چارچوب سیاست این شبکه صحبت نکردهاند برنامه آنها را قطع کند یا اصلا به کلی برنامه را از یک مجری بگیرند. آمریکا نیز که مدعی حقوق بشر و آزادی بیان است، فصل جدیدی در حمایت از آزادی رسانهها باز کرده است. در تازهترین نمونه و پس از آنکه اردشیرزاهدی با انتشار یک آگهی در روزنامه نیویورکتایمز از آمریکا به خاطر تحریم ایران انتقاد کرد، بیبیسیفارسی با ا و گفتوگویی انجام داد تا روی آنتن زنده اعتراف بگیرد که زاهدی هوادار جمهوری اسلامی نیست. زاهدی در این گفتوگو که با واکنش منفی اپوزیسیون روبهرو شد از سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران دفاع و از آمریکا و اسرائیل بهشدت انتقاد کرد. مجری شبکه بیبیسی فارسی بارها سعی کرد در این برنامه حرفهای خودش را در دهان زاهدی بگذارد اما در این کار موفق نبود و در نهایت در صفحه توییتر به استفاده از تیتر «اردشیر زاهدی: مخالفت من با تحریمها به معنی حمایت از جمهوری اسلامی ایرانی نیست» بسنده کرد.
این اظهارات زاهدی با واکنش منفی اپوزیسیون در فضای مجازی همراه شده است. یکی از کاربران نوشته بود: از عوارض شایع زوال عقل این است که فرد متوجه نادرستی گفتار یا ناشایست بودن رفتار خود نیست و چون عموما از سوی اطرافیان تحمل میشوند (به سبب کهولت سن یا دلسوزی و مدارا...) رفتارها و گفتارهای نامعقول در آنها شدت میگیرد. توصیه شده فرد مبتلا به زوال عقل حتما تحت نظر پزشک قرار بگیرد. کاربر دیگری نوشتهاست: یکی از پستترین کارهای سیاسیکارها، پیچیدن عقاید شخصی در لحاف وطنپرستی و خوراندنش به مردم است. با توجه به سابقه پدرش و خودش، این مرد پر از تناقض است. قبل از این پرخوریها باید پاسخگوی تناقض زندگی خودش باشد. این واکنشها اما مخصوص زاهدی نیست.
سردارِ عارف؛ کلمهای که بهنود را بایگانی کرد مسعود بهنود، روزنامهنگار ایرانی است که سال 1381 از کشور خارج شد و به لندن مهاجرت کرد. او که از منتقدان سیاستهای جمهوری اسلامی ایران بود در بیبیسی فارسی تا مدتها در برنامه دیدهبان به تحلیل روزنامهها و نشریات ایرانی میپرداخت. بهنود اما چندی قبل کمی از خط قرمزهای تعیین شده اپوزیسیون پا را فراتر نهاد و به اظهارنظرهایی پرداخت که تنها اندکی با ادبیات حاکم بر جریان برانداز تفاوت داشت. همین مساله باعث شد که برای سرجا نشاندن این عنصر نافرمان اپوزیسیون، قشونکشیهای توییتری راه افتاد و بعد از این اتفاق بود که در خبرها آمد وی از تلویزیون بیبیسی فارسی خداحافظی کرده است و برنامهای که مدتها با حضور او روی آنتن میرفت از او گرفته شد. عصر جمعه 27 دی 98 آخرین قسمت این برنامه با حضور بهنود روی آنتن رفت. یکی از این اظهارنظرها این بود که بهنود بعد از شهادت سردار سلیمانی بهجای واژه کشتن که لفظ معمول بیبیسی برای این اتفاق بود از کلمه ترور استفاده کرد و او را سردار عارف نامید و از حضور انبوه مردم در مراسم تشییع سردار به نیکی یاد کرد. او همچنین در اظهارنظرهایی مواضع ترامپ را به تمسخر گرفت و در ماجرای شیوع کرونا، قوت نظام سلامت ایران را ستود. اما چنین موضعگیریهایی در نظام اپوزیسیونی و جبهه براندازان متوهم جایی ندارد. خداحافظی با منظرپور به خاطر شناسنامه ایرانی! محمد منظرپور روزنامهنگار، خبرنگار و مجری و سردبیر پیشین بخش فارسی صدای آمریکا و بیبیسی است و بعد از اخراج از صدای آمریکا به ایران اینترنشنال رفت و با این شبکه همکاری خود را شروع کرد؛ اما بعدها به خاطر مواضعش از این شبکه ماهوارهای اخراج شد. وی در توییتی در باره شهید قاسم سلیمانی نوشت: اطمینان دارم کاربرانی که به فارسی کشتهشدن یک سردار ایرانی را جشن گرفتهاند عمدتا ایرانی نیستند، فارسیزبان هستند، مثلا سپاه سایبری اسرائیل، عربستان سعودی، طایفه بارزانی و البته اسیران شستوشوی مغزی شده تیرانا. ایرانی هر قدر هم مخالف رژیم باشد تا این حد پست نمیشود. اما واکنش لشکر اپوزیسیون نسبت به این نوشته بسیار تند و عصبی بود. در همین زمینه یکی از کاربران نوشت: اتفاقا باید به ایرانی بودن تو شک کرد. یکی دیگر از کاربران هم نوشت: ما هم مطمئن هستیم منظرپور و سایر عزاداران سلیمانی، فقط شناسنامه ایرانی دارند و مزدور جمهوری اسلامی و سلیمانی بوده و هستند. پایان راه مهاجرانی
سید عطاءا... مهاجرانی، فعال سیاسی و عضو موثر کارگزاران سازندگی بود و در سوابق اجرایی و کاری خود نمایندگی مردم شیراز در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، معاون رئیسجمهور در دوره هاشمی رفسنجانی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره اصلاحات را دارد. او چند سال پیش از ایران خارج شد و اکنون مقیم لندن است. اما مواضع اعلام شده از سوی او در این برنامهها بهویژه در حوزه تحلیل سیاستهای تجاوزکارانه اسرائیل، حمایت از مقاومت، شهادت دادن به شفافیت مالی و پاکدستی رهبر انقلاب اسلامی ، قدرت منطقهای ایران و همچنین گوشه و کنایه زدن به عقبماندگیذهنی جریانهای برانداز و اپوزیسیون باعث خشم و عصبانیت عناصر ضد انقلاب خارج از کشور شده است. او در موضعی رسمی با انتشار توییتی نوشت: «اینجانب با افتخار، بدون لکنت و شرمندگی از مبانی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و رهبری آیتا... خامنهای دفاع میکنم. در موارد لزوم منتقد نیز هستم. نقد از درون». او در توییتی دیگر درباره اپوزیسیون نوشت که آنها دچار مرگ قسطی شدهاند. وزیر ارشاد دوران اصلاحات همچنین در مقطعی دیگر از سردار شهید سلیمانی به نیکی یاد کرد و در آخرین موضعگیری خود درباره شیوع کرونا به آنچه از آن به عنوان «نسخههای دلقکهای اپوزیسیون منحوس» یاد کرد، تاخت.
سلطنتطلبها سخنان زاهدی را دقیقتر بشنوند
روزنامه جوان اما در این باره نوشت: وطن فراتر از آنکه چه کسانی بر آن حکومت میکنند، معیار خوبی است برای آنکه مرز شرافت و انسانیت آدمها را عیان کند. اردشیر زاهدی غرب را گشته و دیده، سالها از مقامات عالیه خاندان پهلوی بوده و با ازدواج با دختر شاه، نسبت نزدیک با دربار پهلوی داشته است. او برای مخالفت با جمهوری اسلامی و وفاداری به پهلویها بهانه کم ندارد. اما وطن را میشناسد و دفاع از آن را محدود به حکومتها نکرده است. گرچه افتخارش به قاسم سلیمانی، سرداری که خروجی کاملی برای انقلاب اسلامی ۵۷ و جمهوری اسلامی است، نسبت زاهدی را با جمهوری اسلامی روشنتر میکند.
با این حال اگر ملاک فقط وطن هم باشد، سلطنتطلبها و براندازان امروز بهتر است سخنان او را دقیقتر بخوانند؛ برای ایران امروز که فرقی نمیکند، اما آنها شاید برای عاقبتبهخیری ۹۲ سال فرصت نداشته باشند.
حال زاهدی از افتخارش به ایران میگوید. ایران قدرتمندتر از همیشه ایستاده و طبیعی است که اگر کسی دلی دارد که فراتر حکومتها برای ایران میتپد، برای همراهی با ایران قدرتمند، معطل نکند. این اذعان به قدرت ایران، قدم اول است و برای این قدم اول به زاهدی جدید خوشامد میگوییم. اما آیا قرار است در همین نقطه متوقف شود؟
اردشیر زاهدی دست خالی از ایران نرفته است؛ تاریخ تلخی که حکومت متبوع و مطبوع او برای این ملت ساخته، همراه اوست. گفته میشود به لحاظ مالی که از ثروت ملت ایران خالی نبوده است. اذعان به ظلم تاریخی خاندان پهلوی و مقامات رژیم خائن گذشته، قدمهای بعدی او میتواند باشد. ۹۲ سالگی برای آنکه انسان برای عاقبت به خیر کردن خودش مردد باشد، سن بالایی است!
شکاف در صف مخالفان
روزنامه صبح نو هم اینگونه به سخنان زاهدی پرداخته است: هر چند تلویزیون بیبیسی فارسی با آگاهی از کاهش محبوبیت خود در میان مردم ایران و اطلاع از زیرسوال رفتن ادعای بیطرفی سیاسیاش، قصد داشت با روی آنتن آوردن شخصی مانند اردشیر زاهدی -که عقایدش متفاوت از دیگر مخالفان نظام است- قدری در ایماژ مخاطبان خود تغییر ایجاد کند، اما با این حال صحبتهای این عنصر وابسته به رژیم پهلوی، خود حدیث مفصلی از دژخیمی وابستگان به محافل اطلاعاتی ضدانقلاب بود. زاهدی در این مصاحبه از روش وطن فروشانه اپوزیسیون خارج نشین که نتیجه ای جز افزایش فشار تحریمی روی ملت ایران ندارد، انتقاد کرد و آنها را بی شرف خواند. این اظهارات به صراحت، وجود شکاف و انشقاق در صف مخالفان نظام جمهوری اسلامی و بدذاتی به اصطلاح طرفداران آزادی و هواداران مردم ایران که مزدبگیر سرویسهای اطلاعاتی غرب هستند را نشان داد.
واکنش کاربران فضای مجازی اظهارات زاهدی خیلی زود با واکنش گسترده کاربران فضای مجازی روبهرو شد. برخی با انتقاد از مشی وادادگی برخی عناصر در داخل ایران در برابر جبهه خصم، به استقبال از سخنان زاهدی رفتند.
مثلا سیدمحمود رضوی، تهیهکننده سینما در صفحه توییتر خود نوشت: «اردشیر زاهدی، وزیر خارجه شاه ملعون بوده اما در اظهار نظر در مورد ایران، مردم و حاج قاسم خیلی آزاده و باشرف سخن میگوید. کاش نصف شرافتش را برای تزریق به برخی از بیشرفهای داخلی و وادادهها بفرسته.» کاربری دیگر با انتقاد از دو چهره اصلاحطلب رادیکال که به اظهارات ساختارشکنانه معروف هستند، نوشت: «یعنی اردشیر زاهدی، داماد شاه هم فهمید، این تاجزاده و زیباکلام نفهمیدن. خدایی جفتشون رو با پونصد میلیون سر هم بدیم، زاهدی رو برگردونیم، بازم سود خالصه.» کاربری دیگر با انتقاد از روش اپوزیسیون برای هجمه علیه کشورمان، تصریح کرد: «تعریف شرافت از زبان اردشیر زاهدی، شرح حال دقیقی از اپوزیسیون خارجنشین است که برای پول و ویزا وطنفروشی میکنند.»
زاهدی از منظر شرق
روزنامه شرق اما اینگونه اردشیر زاهدی را معرفی میکند: شخصیتی که حاضر است برای انتشار ایدههایش پول هم بدهد درحالیکه میداند نه میان همسلکانش برایش اعتبار و کف و هورا میآورد و نه آغوشی در میان مخالفان سابق و حاضرش برایش باز میشود. از سوی دسته اول توهین و دشنام میشود و دسته دوم را متعجب و گیج کرده است. او کسی نیست جز اردشیر زاهدی. اردشیر زاهدی، متولد 24 مهر 1307 شمسی در تهران با 92 سال سن هماکنون در سوئیس زندگی میکند و احتمالا مکنون قلبیاش این است که در ایران بمیرد...
شرق در ادامه برای شرح دلیل حمایتهای زاهدی از ایران و انتقاداتش از آمریکا تاریخ کنشهای سیاسی او را بررسی میکند و مینویسد: کلید این نگاه زاهدی را باید در تاریخ جست. طبق یکی از اسناد ساواک در اردیبهشت 1356، کمک 120میلیوندلاری اردشیر زاهدی، سفیر شاه در آمریکا به جمهوریخواهان که برای جلوگیری از شکست آنان در انتخابات ارسال شده بود، خشم دموکراتهای پیروز آن کشور را برانگیخته است. در کتاب خاطرات علم هم آمده است که محمدرضا پهلوی بارها از طریق زاهدی سعی کرده است در انتخاباتهای مختلف به نفع جمهوریخواهان با هزینههای هنگفت دلاری اثر بگذارد. اینها نشان میدهد سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا در زمان شاه حاوی جزئیات و نکات ریزی بوده که در پشت یک کلیشه کلی در همه این سالها، از دید پنهان مانده است.
این سند نشان میدهد که ایران احتمالا آن زمان از درگیری بین دو جناح استفاده میکرده چون درست یا غلط از نگاه امروز، به دنبال منافع خود بوده است. اردشیر زاهدی در نوشتهها و گفتههایش هم امروز دقیقا از همین منظر به رابطه ایران و آمریکا نگاه میکند؛ حمایت از منافع ایران.
دیدگاه تان را بنویسید