هخامنشیان در نبرد ماراتن از نیروی دریایی استفاده کردند

کد خبر: 982526

محمدامین حیات مقدم پژوهشگر سیاسی : حمله اسکندر به ایران در سال ۳۳۰ پیش از میلاد روی داده است.مهرداد که برخی او را سر سلسله شاهنشاهی پارتی دانسته اند دارای مهارت در امور نظامی و سپاهی گری بود.مهرداد در حدود...

هخامنشیان در نبرد ماراتن از نیروی دریایی استفاده کردند

احسن نیوز: محمدامین حیات مقدم پژوهشگر سیاسی : حمله اسکندر به ایران در سال ۳۳۰ پیش از میلاد روی داده است.مهرداد که برخی او را سر سلسله شاهنشاهی پارتی دانسته اند دارای مهارت در امور نظامی و سپاهی گری بود.مهرداد در حدود...

محمدامین حیات مقدم پژوهشگر سیاسی : حمله اسکندر به ایران در سال ۳۳۰ پیش از میلاد روی داده است.مهرداد که برخی او را سر سلسله شاهنشاهی پارتی دانسته اند دارای مهارت در امور نظامی و سپاهی گری بود.مهرداد در حدود ۱۳۸ پ.م در گذشت. نخستین سکه پارتی توسط مهرداد و یا به دستور مهرداد ضرب شده بود. در مقدونیه باستان شاه توسط مجمع ارتش منصوب میشد زیرا شخص شاه که نفر اول حکومت محسوب میشد باید فرماندهی ارتش یا فرماندهی کل قوا را انجام میداد.پادشاه باید مهارت های رزم و نظامی را فرا میگرفت و این مساله برای شخص شاه حسن بود که بتواند لشکر یا سپاه را در حین جنگ فرماندهی کند.مساله امنیت برای تمام کشورها اساسی بود و خود پادشاه باید در ابتدا به این مست میرفت که با توان نظامی و توان ارتش مرزها را حفظ نماید.

این مساله در ایران دوران هخامنشی نیز مطرح بود و پادشاهان وقت زیادی را معمولا برای اداره ارتش خود قرار میدادند و هخامنشیان حتی نیروی دریایی نیز داشتند.بین آتن و اسپارت جنگ های پلولپونز وجود داشت که از سال ۴۳۱ تا ۴۴۰ پیش از میلاد بوده است .به صورت تقریبی باید گفت در حدود هشت و یا نه سال پلوپونز به طول انجامیده است. به گفته برخی از مورخین پادشاهی هخامنشی در این دوران مداخلاتی انجام میداده زیرا یکی از خطرات پادشاهی ایران همین یونان بوده است.

داریوش با یونان در نبرد ماراتن وارد جنگ شده بود که نیروی دریایی هخامنشیان در این نبرد وجود داشته است. هخامنشیان از درگیری و جنگ بین اسپارت و یونان خشنود بود زیرا درگیری این دو باعث میشد که سراغ حمله به پادشاهی هخامنشی را نداشته باشند. در برخی از منابع آمده که اردشیر اول و داریوش دوم با ارسال پول در جنگ های پلوپونز مداخله میکردند که امروزه این مساله را جنگ های نیابتی میگوند.

پیمان وستفالیا بعد از جنگ های سی ساله در اروپا بود و این جنگ ها بین کاتولیک ها و یا پروتستان ها بود. مساله امنیت و اهمیت آن دردوران بعد از میلاد مسیح نیز بوده است که به آن توجه میکردند و کاملا ضروری و اساسی بوده است.و برای مثال توماس هابز انگلیسی نیز اعتقاد داشت که حکومت مطلقه میتواند امنیت را برقرار سازد. هیچ کشوری بدون داشتن امنیت توانایی حرکت تجارتی و یا فعالیت اقتصادی ندارد و سرمایه داران در کشور نا امن ورود پیدا نمیکنند.

پس بدیهی است که شخص شاه و یا رییس جمهور با مساله امنیت روبرو میشود و حفظ امنیت از جمله وظایف حکومت محسوب میشود. نفر اول حکومت حتما باید با مسایل نظامی آشنایی داشته باشد و اگر خودش نظامی نیست میتواند از مشاور استفاده کند. جنگ های نیابتی یکی از راهبردهای حاکمیت میتواند باشد چنانچه در دوران ایران باستان نیز وجود داشته است. نفر اول حکومت باید صالح باشد و این مساله توسط داریوش مطرح شده بود و او گفته بود که چون فرد صالح دارای نیتهای پاکی است پس فرد صالح باید حاکم باشد. اگر فردی بالاترین تخصص ها را داشته باشد و صالح نباشد چون نیت پاکی ندارد و نیت او شوم است در کار اجرایی فقط ظلم به وقوع خواهد پیوست.

۱

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت