مجری نود: چیه این زندگی واقعا؟
عادل فردوسی پور جملاتی را درباره بهرام شفیع گزارشگر و مجری فقید و باسابقه تلویزیون بیان کرد.
به گزارش "ورزشسه"، عادل فردوسی پور که همواره خودش را شاگرد بهرام شفیع دانسته و بارها از حمایت های این مجری محبوب و فقید سخن گفت، بعد از درگذشت او صبح امروز گفت و گویی را با برنامه حالا خورشید با تهیه کنندگی و اجرای رضا رشیدپور انجام داد و از خصیصه های شفیع گفت.
فردوسی پور در این باره گفت: ما دهه پنجاهی ها در دوران نوجوانی تمام امیدمان این بود که یکشنبه شب ها پای تلویزیون بنشینیم و ورزش و مردم ببینیم. ما عاشق آن 10 دقیقه آخر برنامه بودم که فوتبال های خارجی را پخش می کرد و واقعا یک هفته برای تماشای این برنامه صبر می کردیم.
وی ادامه داد: گزارش های خاطره ساز آقای شفیع همیشه جذاب است؛ گزارش دربی فرانسه در سال 1986 که من آن زمان 12 ساله بودم را همیشه به یاد دارم و دربی های ماندگاری که او گزارش کرد هم از ذهنم پاک نمی شود.
مجری و تهیه کننده برنامه نود همچنین گفت: صدای گرم و گیرا و اطلاعات منحصر به فردی که آقای شفیع داشتند هرگز از ذهن پاک نمی شود. اصطلاح های خاص ایشان، از اسطقوس دار تا میریم که داشته باشیم همه اش برایمان خاطره است.
فردوسی پور با اشاره به حمایت های شفیع از خودش در عرصه گزارش و مجری گری بیان کرد: من سال 1374 که وارد تلویزیون شدم، گروه ورزش شبکه یک و دو باهم کار می کردند. در آن مقطع آقای شفیع به من به عنوان یک جوان 21 و 22 ساله اعتماد کردند و گزارش فوتبال های خارجی را به من سپردند.
وی افزود: از دیشب که این اتفاق افتاده واقعا نتوانستم به امیراقبال عزیز زنگ بزنم؛ از زمانی که امیراقبال 12، 13 ساله بود، ارتباط نزدیکی با او داشتم و همیشه آقای شفیع از اینکه او چقدر نسبت به من لطف دارد می گفت. ایشان واقعا عزیز و صمیمی بود و نمی دانم چه باید بگویم. در جام جهانی 98 که آقای شفیع مجری بودند و من بازی ها را گزارش می کردم روزهای خیلی خوبی داشتیم. همیشه به من اعتماد به نفس می داد و از کارم تعریف می کرد. واقعا حمایت هایشان را فراموش نمی کنم.
فردوسی پور در بخش دیگری از حرف هایش گفت: حمایتهای آقای شفیع از من از سال 1997 تا همین چند روز پیش که همراه با امیراقبال تماس گرفتند و تولدم را تبریک گفتند ادامه داشت و همیشه خودم را مدیون ایشان می دانم.
وی در پایان افزود: مگر میشود این اتفاق برای آقای شفیع رخ داده باشد؟ ببینید مرگ چقدر به ما نزدیک است، زندگی چقدر بی ارزش است، ما اصلا برای چه اینقدر خودمان را اذیت می کنیم؟ اصلا چیه زندگی واقعا؟!
دیدگاه تان را بنویسید