سرویس اجتماعی فردا: حنیفا یک گروه جهادی است که چند دختر جوان آن را تشکیل داده اند و تلاش کرده اند تا ثابت کنند، خواستن توانستن است و انجام کارهای خیر، زن و مرد نمیشناسد. این دختران مدتهاست که آستین همت را بالا زده اند تا به نیازمندان کمک کنند و جالب این است که این گروه تمام کارهایش را از صفر تا صد خودش انجام میدهد. خبرنگار فردا با خانم نسترن دانه کار، مسئول گروه جهادی حنیفا به گفتگو نشسته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید: فردا: چه شد که تصمیم گرفتید گروه جهادی حنیفا را تشکیل دهید؟ پیش از اینکه فکر تشکیل گروه جهادی حنیفا به ذهن مان برسد، من در گروههای جهادی عضو بودم و در اردوهای آنها شرکت میکردم. وقتی که به مناطق محروم مثل کردستان میرفتیم، دلم میخواست تا به جای اینکه به صورت پراکنده و هر بار به یک منطقه محروم برویم به طور متمرکز یکجایی را کنیم و به مردم محروم آنجا خدمت کنیم. به علاوه اینکه در کنار من که به اردوها میرفتم، خانمهایی بودند که به اردوها میآمدند و وقتی که در این اردوها با هم صحبت کردیم، ایده تشکیل گروه جهادی در تهران به ذهن مان رسید.
اینکه میگفتند خانمها از پس این کار بر نمیآیند، انگیزهام را بیشتر کرد
البته این را هم بگویم که برخی از آقایان میگفتند که خانمها را چه به اردوهای جهادی؟ و این کارها مردانه است. ما دلمان میخواست ثابت کنیم که ما خانمها از صفر تا صد کارها را میتوانیم انجام دهیم و از پس کارمان بر میاییم. برای همین اراده ام بیشتر شد و تصمیم گرفتیم که در این گروه فقط خانمها بیایند و کار کنند. یک گروهی که مدیریتش خانم باشد و مخصوص خانمها باشد.
اولویت اصلی کارمان هم بچهها هستند
فردا: چند سال است که گروه حنیفا فعالیت میکند؟ دو سال میشود که به صورت جدی فعالیت میکنیم. اما از زمانی که کار را شروع کردیم، یعنی بهمن ۹۳، سه سال میگذرد. در این مدت تلاش کردیم تا به صورت متمرکز به مناطق محروم تهران برویم. در شمس آباد و خاوران نیز مشغول شدیم؛ و اولویت اصلی کارمان هم بچهها هستند؛ و به مناطقی میرویم که بچههای کار و محروم در آن ساکن هستند. فردا: در حال حاضر در گروه حنیفا چند خانم فعالیت میکنند؟ تعداد خانمهایی که ثابت در گروه جهادی حنیفا فعالیت میکنند ۵ الی ۱۰ نفر است. اما افرادی که در اردوها و به صورت متغیر همراه ما میشوند به ۵۰ نفر هم میرسد.
یکی چادری است و یکی مانتویی؛ عضویت در گروه جهادی حنیفا محدودیت خاصی ندارد فردا: خانمهایی که در گروه هستند از لحاظ تیپ فکری و تیپ ظاهری شبیه به هم هستند؟ و برای انتخاب کسانی که میخواهند بیایند قوانین خاصی دارید؟ عضویت در گروه جهادی حنیفا هیچ محدودیت خاصی ندارد، هر خانمی با هر تیپ فکری و با هر تیپ ظاهری میتواند در این گروه فعالیت کند. در حال حاضر نیز خانمها از همه قشری در گروه مان هستند، یکی دانشجو است و یکی خبرنگار، یکی چادری است و یکی مانتویی. حتی از لحاظ تیپ فکری و افکار سیاسی با هم بسیار متفاوت هستیم. فردا: از کارهایی که در این مدت انجام داده اید برایمان بگویید؟ در حال حاضر در مناطق ۱۵،۱۸ و ۱۹ فعالیت میکنیم در این مناطق متمرکز شده ایم. در شروع هم مانند سایر خیریهها که ارزاق به محرومان میدهند، کار میکردیم، اما به مرور زمان تصمیم گرفتیم که در بحث آموزش و فرهنگ کار کنیم.
اگر توجه کنید میبینید که خیریهها میخواهند پول و ارزاق به محرومان بدهند و کاملا نسبت به فرهنگ و آموزش محرومان بی توجهند. در صورتی که وقتی به نیازمندان پول و غذا میدهید آنها نیازمندتر میشوند و برای پیشرفت و نجات از این وضعیت شان تلاشی نمیکنند. زیرا که منتظرند پول و غذا برسد و حتی سرکار هم نمیروند که پول در بیاورند.
متاسفانه ما وضعیت بد برخی از خانوادهها را در این مدت دیده ایم. اینکه مرد خانه مینشیند و مواد میکشد و برای به دست آوردن پول تلاشی نمیکند. آن وقت زن خانه را به همراه بچه اش بر سر جاده میفرستد تا پول گدایی کند!
گاهی برخی از خانوادههای نیازمند به ما دروغ میگویند. مثلا لوازمی را که دارند میگویند نداریم. یخچال دارند، به دروغ میگویند نداریم تا برایشان تهیه کنیم؛ و در این مدت دیدیم که اگر با این روال ادامه دهیم بچه ها، تباه میشوند. به آنها غذا نمیرسد و لباس بد تنش میکنند، که خیری میآید آنها را ببیند، دلش بسوزد و کمک کند یا بچه از گشنگی به او هجوم ببرد و درخواست کمک کند. در واقع این خانواده ها، بچهها را ویترین کرده اند تا خودشان سود ببرند؛ بنابراین ما از نظر فرهنگی و آموزشی، کار را شروع کردیم. چیزی هم اگر میخریم، لباس فقط برای بچه هاست.
البته کار دیگری که انجام داده این این است که شبه خانه راه انداختیم. یعنی از محل زندگی خودشان یک خانه اجاره کردیم و روزهایی هم که من نیستم کلید دست خودشان است و بچهها در آنجا میروند و درسشان را میخوانند. در این خانه کتابخانهای از کتابهای کمک آموزشی گذاشته ام تا بچهها تلاششان برای درس خواندن را بیشتر کنند. فردا: یعنی شما در این سه منطقه که فعالیت میکنید مستقر هستید؟ و در هر منطقه یک خانه دارید؟ بله. در هر منطقه یک اتاق داریم و در واقع کلا یک جورایی دفتر کار ما محسوب میشود.
بچهها فهمیده اند که گدایی کار درستی نیست فردا: نتیجه فعالیت این دو سال گروه جهادی حنیفا چه بوده است؟ در این مدت تعداد زیادی از بچهها نمیآیند که گدایی کنند. بچهها فهمیده اند که این کارشان اشتباه است. برای همین وقتشان را در اتاقهایی که حالت کتابخانه دارد میگذارند. این بچهها دیگر روی درسشان خیلی حساس شدند و انگیزه درس خواندنشان خیلی زیاد شده است. خیلی منظم شده اند، برنامه ریزی شده سر کلاس میروند و میآیند، در صورتی که قبلا هر چند وقت یکبار سر کلاس هایشان نمیرفتند. حالا دیگر این بچهها به ظاهرشان میرسند.
از سوی دیگر برای نوجوانان که کمتر از ۱۸ سال سن دارند، اشتغالزایی کرده ایم. آنها دستبند و کارهای نمد درست میکنند ویک سری از خیرین و مردمی که برای کمک به اینها میآیند این لوازم را از آنها میخرند؛ و این اتفاق خیلی خوبی است، زیرا که خانوادهها دیگر کمتر ارزاق میگیرند و برای پولهایی که به دستشان میرسد کار میکنند. آنها دیگر به خودشان متکی شده اند و منتظر این نیستند که یکی، چیزی بیاورد.
البته این را هم باید بگویم که به هیچ وجه اجازه نمیدهیم که این بچهها حالت کودک کار داشته باشند. در اتاق یک فضایی را درست کردیم، مثل مغازه کسی میآید، در را برایش باز میکنند و وسایل را نشانش میدهند. مردم هم آنها را میخرند. البته خودم هم خیلی از این کارها را در اینستاگرام گذاشته بودم تا بهتر دیده شوند.
فردا: مردم چطور این مناطق را پیدا میکنند و برای خرید این اجناس میآیند؟ یک سری از افراد، خودشان اینجا را شناخته اند و برای کمک میآیند. یک سریها هم از طریق اینستاگرام و تلگرام آشنا شده اند و میآیند.
مثلا در عید از طریق اینستاگرام گروه جهادی حنیفا، تبلیغ کردیم و یک خانمی آمد و همه دستبندهای دخترها را خرید و آنها را در غرفه خودشان فروخت.
حتی بچههای کوچک هم میدانستند که کدام تریاک، جنس بهتری دارد! فردا: قرار است فعالیتهای گروه جهادی شما به کجا برسد؟ اوایل که به این مناطق آمده بودیم، بحث اعتیاد در شمس آباد واقعا ما را شوکه کرده بود. حتی بچههای کوچک هم میدانستند که شیشه چطور مصرف میشود، میدانستند که کدام تریاک جنس بهتری دارد. همگی قلیان را امتحان کرده بودند. یکی از تلاشهای ما هم همین است که بچهها را از این آسیبها دور کنیم و حداقل نسبت به خطراتی که از این بابت آنها را تهدید میکند آگاهشان کنیم.
همچنین موضوع اشتغال زایی برایمان خیلی مهم است. زمینهایی وجود دارد که میشود در آن همه چیز کاشت، خانوادهها کار کنند و پول در بیاورند، بچهها هم با درس خواندن و آموختن حرفه کم کم زندگیشان را از آنجا جدا کنند. فردا: شما چقدر از وقتتان را برای همین فعالیتهای جهادی میگذارید؟
اوایل اواخر هفته برای کارهای گروه جهادیمان وقت میگذاشتم الان کاملا برعکس شده، یعنی آخر هفته برای کارهای شخصی ام وقت میگذارم و در طول هفته مشغول انجام کارهای گروه هستم. فردا: بودجههای مورد نیاز برای فعالیتهای شما چطور تامین میشود؟ تمام بودجه ها، مردمی است. فراخوان میزنیم و هر کس هر مبلغی را دوست دارد کمک میکند.
بیایید تا آینده این کودکان را نجات دهیم فردا: موضوعی هست که دلتان بخواهد بگویید، اما من نپرسیده باشم؟
اول اینکه خیلی دوست دارم به دخترها بگویم که پای کار بیایند ونترسند، یک سری خانمها دوست داشتند بیایند و کنار ما فعالیت کنند، اما وقتی تلفنی به آنها میگوییم کارمان در منطقه محروم است ذهنیت وحشتناکی از این قضیه دارند. میخواهم به همه دختران جوان بگویم که بیایید و کار سختی نیست. بیایید تا آینده این کودکان را نجات دهیم.
این بچهها نیاز به آموزش و توجه دارند. نیازی هم نیست که کسی برای کمک به آنها تخصص خاصی داشته باشد. کافی است که با بچهها بازی کنند و کاردستی درست کردن را که همه مان بلد هستیم به آنها یاد بدهند تا درست کنند. یا مثلا بنشینند و برای این بچهها کتاب بخوانند. همه این کارها به بچهها کمک میکند.
دیدگاه تان را بنویسید