گپی با ارمنی‌های جلفای اصفهان: هیچ جا وطن نمی‌شود

کد خبر: 605475

«ارامنه اصفهان تنها ارمنی‌های دنیا هستند که توانستند 400 سال زبان و خط و فرهنگ خود را به صورت کامل حفظ کنند»

روزنامه ایران: «ارامنه اصفهان تنها ارمنی‌های دنیا هستند که توانستند 400 سال زبان و خط و فرهنگ خود را به صورت کامل حفظ کنند» این فقط نظر طوروسیان نیست. خیلی از زبانشناسان می‌گویند که ارمنی‌ها خیلی زود زبان خود را فراموش می‌کنند اما فرهنگ‌شان را نه. با این همه ارامنه اصفهان استثنا هستند. طوروسیان تکیه می‌دهد به تابلوی مسیح مصلوب و صدای موزیک را زیاد می‌کند. خواننده ارمنی با صدایی رسا در حال خواندن است. محله جلفای اصفهان بعد از گذشت چند صد سال هنوز جذاب و دیدنی است اما آن‌طوری که محلی‌ها می‌گویند با مهاجرت بسیاری از ارامنه به کشورهای خارجی، دیگر مثل گذشته نیست. طاده ظهرابیان در مغازه طوروسیان کار می‌کند. مغازه‌ای در ورودی کلیسای وانک پر از صلیب‌ و نمادهای مسیحیت و صنایع دستی اصفهان. طاده 27 ساله است و آنقدر عاشق ایران که تمام مدت گفت‌و‌گو از تنها ماندن و رفتن دوستانش به کشورهای دیگر می‌گوید، خودش حاضر نیست ایران را ترک کند: «می‌خواستم از ایران بروم. ویزا هم درست شد اما لحظات آخر پشیمان شدم. رفتن از ایران برایم سخت است ولی برای بیشتر دوستانم لابد راحت بود که رفتند. حالا در محل کسی را نمی‌شناسم. بیشتر همبازی‌های بچگی‌ام رفته‌اند.»
او و طوروسیان هر دو‌ زاده این محل هستند اما از دو نسل مختلف. یکی تقریباً پنجاه ساله و دیگری جوان 27 ساله. از طوروسیان می‌پرسم چرا اهالی محله‌ای شناسنامه‌دار مثل جلفا مهاجرت می‌کنند؟ می‌گوید: «جامعه اینجا کم کم در حال تغییر شکل است و تعداد ارامنه کمتر شده.» او هم دوست ندارد از ایران برود و زندگی در محل آبا و اجدادی‌اش را دوست دارد.
ارامنه جلفا از زمان شاه عباس صفوی به اصفهان مهاجرت کردند. زمانی که شاه عباس به جنگ پادشاه عثمانی رفته بود آنها را از جلفای تبریز به اصفهان آورد تا میدان عمل بیشتری در جنگ پیدا کند؛ دور کردن شهروندان از میدان جنگ و به دست آوردن زمین برای سامان دادن سپاهیان. از طرف دیگر ارامنه‌ای که از لحاظ مالی و کارهای فنی در سطح بالایی قرار داشتند می‌توانستند در اصفهان که پایتخت آن روزگار بود، خدمات بیشتری ارائه دهند. شاه عباس صفوی جنوب زاینده رود را محل سکنای ارامنه قرار داد و تا حدودی به آنها خودمختاری اعطا کرد. ارامنه جلفای تبریز هم به یاد موطن خود، نام محله جدیدشان را جلفا گذاشتند. اما جلفای اصفهان همچنان به‌عنوان محله‌ای شناسنامه‌دار باقی ماند. با این همه، جلفا در این سال‌ها دستخوش پدیده مهاجرت و تغییر بافت جمعیتی شده. آنهایی که می‌روند و آنهایی که مانده‌اند، به یک واژه حساسیت پیدا کرده‌اند؛ «اقلیت». آنها آنقدر ایرانی‌اند که «اقلیت» را فاصله‌ای میان خود و ایران‌شان می‌دانند. طوروسیان می‌گوید: «اگر یک عمر به شما بگویند اقلیت، چه احساسی پیدا می‌کنید؟»
سری می‌زنم به خیابان جلفا در حد فاصل کلیسای وانک و میدان جلفا. هوا رو به تاریکی است و خیابان سنگفرش شده پر از عابرهای جوان. دو طرف خیابان باریک پر از کافه‌های دنج است و بوی قهوه فضا را پر کرده. آن طور که پیداست ساختمان‌های قدیمی دو طرف خیابان یکی یکی تخریب می‌شوند و جای خود را به آپارتمان‌ها‌ی جدید می‌دهند. هرچند هنوز هم می‌شود بعضی از آنها را با زیبایی زوال یافته‌شان دید.پسران و دختران جوان این خیابان، حسابی شیک و به روز هستند. بعضی از آنها چند نفری گوشه‌ خیابان ایستاده‌اند و سرشان توی گوشی است. بعضی هم مشغول صحبت و قدم زدن. پسر موبور و قد کوتاهی تنها گوشه خیابان ایستاده. به نظرم ارمنی می‌آید. سراغش می‌روم و سر صحبت را باز می‌کنم. می‌پرسم ارمنی هستید؟ می‌گوید: «نه چطور؟» عذرخواهی می‌کنم و به راهم ادامه می‌دهم. اما انگار او از من نمی‌گذرد. با صدای بلندی داد می‌زند: «داداش همه چی هستا؟ کجا می‌ری؟ بیا هر چی بخوای دارما!»
نرسیده به میدان جلفا، شیرینی فروشی است. شیرینی‌ها مرتب در ویترین چیده شده‌اند. خانم خاچاتوریان مدیر شیرینی‌فروشی است. مغازه‌ای که از سال 57 شغل خاچاتوریان پدر بوده و حالا چند سالی است که دختر او دوباره آن راه‌اندازی کرده و با دختر و پسرش و چند کارگر، آن را اداره می‌کند. خاچاتوریان هنوز هم مثل گذشته این محل را دوست دارد اما حضور جوانان و نوجوانان در این محل برایش خیلی خوشایند نیست: «اینجا دیگر مثل گذشته نیست. محل بافت قدیمی خودش را از دست داده و بیشتر ارامنه از اینجا مهاجرت کرده‌اند.» این‌ها را طوری می‌گوید که انگار از جلفا تنها نامی باقی مانده و محله‌ای برای گردش جوانان و نوجوانان اصفهانی. خاچاتوریان از شیرینی‌های ارمنی که در مغازه درست می‌کنند، می‌گوید و از ویترین چندتایی می‌آورد تا تست کنم: «نازک ارمنی. کنگو و گاتا و...»
مهر خدابخشی پسرجوان خانواده خاچاتوریان است که در اداره مغازه به مادر کمک می‌کند. پسری خوشپوش و مهربان. از او که همسن عابرین خیابان جلفاست می‌پرسم این همه جوان اینجا چه می‌کنند؟ می‌خندد و می‌گوید: «اینجا خیابان شانزلیزه اصفهان است و بالاخره هر کس برای چیزی می‌آید.» او هم خیلی از این وضعیت خوشش نمی‌آید و این همه شلوغی را مانع کسب و کار می‌داند. او برایم توضیح می‌دهد که یکی از بهترین زمان‌ها برای سر زددن به جلفا کریسمس است: «جلوی مغازه‌ها بابانوئل‌ می‌گذاریم و تزئینات مخصوص عید. شیرینی‌های مخصوص مثل «پاسکا» و آب نبات‌های کریسمس درست می‌کنیم که حال و هوای دیگری به این خیابان می‌دهد.»جوانان دورتا دور میدان، روی سکوها نشسته‌اند و پیدا کردن جای خالی تقریباً کار سختی است. وسط میدان هم شلوغ است. همه یا سرشان توی گوشی تلفن همراه است یا در حال سلفی گرفتن. بیشتر شبیه یک میهمانی بزرگ است. ساندویچی‌ها و کافه‌های دور میدان خلوت است. زیر طاق تیمچه یا به قول اهالی «زیر بازارچه» چند مغازه میوه‌فروشی و خواروبار فروشی و چند کافه فضای دلچسبی را ساخته‌اند.طوان کمرزریان یکی از قدیمی‌های محل است. او با دوستش گوشه‌ای زیر طاقی نشسته و با هم گپ می‌زنند. طوان از گذشته‌های محل می‌گوید: «اینجا قدیم‌ها طاق، چوبی بود. یک بازارچه قدیمی هم روزهای شنبه برپا می‌شد که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا می‌شد. این پشت یک کاروانسرای قدیمی است که الان تبدیل به آشغالدانی شده. شنیده‌ام می‌خواهند هتل بسازند. این کافه‌ای هم که اینجا می‌بینی قبلاً حمام ارامنه بوده. مغازه‌ها هم همه در چوبی داشتند. بیشتر محل آپارتمان‌سازی شده بجز دور و بر کلیسا که اجازه ساخت و ساز نمی‌دهند.»طوان هم مانند پدر و پدربزرگش در جلفا به دنیا آمده و اطلاعات خوبی از گذشته این محل دارد. به نظر او هم دیگر این محل مانند گذشته نیست و معتقد است کسانی که به اینجا رفت وآمد می‌کنند هیچ‌کدام ارمنی نیستند. طوان مانند بقیه محلی‌های قدیم از مهاجرت زیاد ارامنه به کشورهای دیگر می‌گوید اما خودش هیچ علاقه‌ای به رفتن ندارد: «دو برادرم از ایران رفته‌اند و امریکا زندگی می‌کنند. خانم من هم 3 ماه برای دیدن خانواده رفت و برگشت اما بچه‌های من در ایران هستند و هر کدام مشغول کاری هستند. بیشتر کسانی که برای همیشه رفته‌اند دلیلش این بوده که یکی از اعضای خانواده رفته و بقیه را کشانده و برده. اما من علاقه‌ای به رفتن ندارم. هیچ جا ولایت خود آدم نمی‌شود.»

یکی از مکان‌های جالب محله جلفا کلوپ ارامنه سابق است. کلوپی که روزگاری ارامنه آنجا مراسم ازدواج و مراسم مذهبی خود را برگزار می‌کردند بعد از جنگ تحمیلی کلوپ مکانی امن برای جنگ زده‌های جنوب کشور شد. پدرام نکویی مسئول روابط عمومی مجموعه برای ما از تاریخچه مجموعه می‌گوید و قسمت‌های تاریخی آن را را به ما نشان می‌دهد. مکانی با تاریخی بیش از 600 سال و تغییرهای بسیار. از خانه شخصی تا بیمارستان و محل تدریس علوم مذهبی مسیحیت... اما حالا با تغییر کاربری و زیر نظر شورای خلیفه گری ارامنه تبدیل به رستوران و کافه شده.جلفای زیبا با بافتی متفاوت در دل اصفهان با همه تغییرات و فرسودگی‌هایی که به مرور زمان بر تنش نشسته، هنوز هم حال و هوای مسیحی‌اش را حفظ کرده است. در کوچه‌های باریک اطراف میدان جلفا قدم می‌زنم. ماشین‌های شخصی، بعضی کوچه‌های منتهی به میدان جلفا را بند آورده‌اند و صدای موزیک بلند و تندشان، سکوت تاریخی محل را بهم ریخته است. ریتم تندی که شاید نشانه‌ای از تغییرات پرسرعت این محل قدیمی باشد. ریتمی که هیچ شباهتی به صدای آرام بخش ارگ کلیسا ندارد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت