توصیه رهبری به مداح جوان زنجانی

کد خبر: 1012830

حاجیه خانم زهرا یوسفی می‌گوید: وقتی فرزندانم عاشق امام و رهبری و ائمه اطهار (ع) بودند و وقتی مقام معظم رهبری را در تلویزیون می‌دیدند، پدر صدایش می‌کردند،

توصیه رهبری به مداح جوان زنجانی

خبرگزاری فارس: به نام «حاج مهدی» می‌شناسندش، از جوانان حزب‌اللهی زنجان و از مداحان پرآوازه و صاحب سبک است، اما مداحی‌هایش محدود به این شهر نبوده و تهرانی‌ها هم او را با هیأت میثاق شهدای دانشگاه امام صادق(ع) و در کنار حاج میثم مطیعی می‌شناسند.

حاج مهدی رسولی در یک خانواده کاملاً مذهبی و انقلابی بزرگ شده و فرزند شهید است.

پدر حاج مهدی در زمان جنگ مسؤول ستاد تیپ ۳۶ انصار بود و در سال ۶۹ در کردستان به شهادت رسید.

وی درباره شهادت پدرش می‌گوید: «عصر روز شهادت پدر، برادر کوچکترم آقا محمد به دنیا آمد و همان روز دوباره یک خانواده سه نفره شدیم».

پس از اتمام دبیرستان در داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ و داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان پذیرفته شد اما ﺑﻪ ‌دﻟﯿﻞ ﺷﺮایط ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻣﺠﺒﻮر ﺷﺪ در داﻧﺸﮕﺎه زﻧﺠﺎن و در رﺷﺘﻪ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﻋﻤﺮان ادامه تحصیل دهد.

پس از اخذ مدرک کارشناسی در رشته عمران، در رشته ﻣﺪﯾریت اﻣﻮر ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ نیز ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی خود را در این رشته اخذ و سپس مدرک ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ خود را در رﺷﺘﻪ ﻋﻠﻮم ﻗﺮآن و ﺣﺪیث از دانشگاه دارالحدیث دریافت کرد.

روایت ورودش به مداحی، علاقه‌ای بوده که مادرش به این مجالس داشته است و مهدی نیز همراه او در این مراسمات شرکت می‌کرده است.

پس از ورود به مدرسه از همان دوران ابتدایی شروع به خواندن قرآن کرده و آرام آرام وارد حیطه مداحی شده و هم اکنون به سه زبان فارسی، عربی و ترکی مداحی می‌کند.

به خاطر عشق و علاقه‌ای که به امام حسین (ع) داشته است، در سال ۷۸ و دوران راهنمایی، با جمعی از فرزندان شهدا و ایثارگران هیئتی به اسم علی اصغر، وارثان شهدا را تشکیل داده و همین امر موجب ورود وی به عرصه مداحی و سپس فعالیت در هیأت رزمندگان شده است.

با حضور در جلسات حسینیه اعظم زنجان و بهره‌مندی از محضر اساتیدی همچون ولی‌الله کلامی از همان سنین نوجوانی وارد مداحی می‌شود تا امروز تبدیل به یکی از مداحان شهیر کشورمان شود.

استاد کلامی در مورد ماجرای دیدار خصوصی خود و حاج مهدی رسولی و مقام معظم رهبری می‌گوید: در این دیدار هم مثل همه دیدارها از فرمایشات مقام معظم رهبری بهره‌مند شدیم. اما نکته آنجا بود که در این دیدار از مقام معظم رهبری خواستم، حاج مهدی رسولی را نصیحت کنند که درسشان را ادامه دهند و کمتر به شهرستان برای مداحی برود.

مقام معظم رهبری نیز در پی خواسته من خطاب به حاج مهدی رسولی گفتند: « آقا مهدی آقای کلامی می‌گویند نرو خب نرو»، درست را بخوان.

اما گفت‌وگوی امروز ما با حاج مهدی نیست، بلکه با کسی است که پس از شهید جواد رسولی مسؤولیت فرزندانش را بر عهده گرفت و آنها در راه درست و با تربیت اسلامی به جامعه تحویل داد، فرزندانی که امروز در راه اسلام و ولایت زبانزده و شهره هستند.

بین همه کوچه پس‌کوچه‌های شهر، به سراغ خانه‌ای می‌رویم که گذرگاه تاریخی با انبوهی از خاطرات دوران باشکوه دفاع‌مقدس می‌ماند تا جایی برای عبور و مرورهای روزمره.

صدای صلوات و بوی اسفند و جوانانی که با پیشانی‌بندهای سرخ و سبز «یا‌حسین» و «یافاطمه» در صف اعزام به جبهه ایستاده‌اند و حجله‌هایی که بعد از شهادت آنها روشن می‌شد، آخرین تصاویری است که از سال‌های دوران دفاع‌مقدس در ذهن اهالی این خانه مانده است.

خانه نقلی و جمع‌ و جور مثل بسیاری از خانه‌های قدیمی این کوچه جای خودش را به آپارتمانی بلندمرتبه داده است، اهالی محل احترام زیادی برای ساکنین این خانه قائلند، چرا که این خانه علاوه بر اینکه منزل یک شهید است، حالا سال‌هاست که به یک حسینیه تبدیل شده است و گوشه گوشه خانه بوی ارادت به امام حسین (ع) را می‌دهد.

زنگ در خانه را می‌زنیم همسر شهید با رویی گشاده به استقبالمان می‌آید، با راهنمایی «زهرا یوسفی» همسر شهید حاج جواد و مادر بزرگوار حاج مهدی و محمد رسولی به داخل خانه می‎رویم، در گوشه‌ای از خانه عکس رهبر معظم انقلاب و در گوشه دیگر عکس شهید و فرزندانش روی دیوار جای گرفته است.

شهید جواد رسولی زمان جنگ مسؤول ستاد تیپ ۳۶ انصار بود و در سال ۶۹ در کردستان به شهادت رسید، درست روزی که فرزند دوم وی یعنی«محمد» متولد شده است، به گفته همسر وی از آن روز تاکنون یاد و خاطره شهید در خانه زنده است.

آشنایی در بحبوحه جنگ

من و شهید رسولی سال 62 باهم آشنا شدیم، سن زیادی هم نداشتیم من 18 ساله بودم و شهید 21 سال داشت. هم محله‌ای بودیم و خوب همدیگر را می‌شناختیم، به همین خاطر پس از مدت کوتاهی مراسم ساده‌ای برگزار کردیم و به خانه مشترک رفتیم.

پس از ازدواجمان شهید مسؤول بسیج ناحیه بودند و مرتب امور مربوط به اعزام را انجام می‌دادند، همزمان با این کار در آزمون تربیت معلم و سپاه شرکت کرده بودند که در نهایت، به خاطر علاقه‌ای که به پاسدار شدن داشتند در سپاه مشغول به فعالیت شدند.

پس از آن اعزام‌ها آغاز شد و مرتب در عملیات‌ها شرکت می‌کردند که عملیات والفجر و چند عملیات دیگر از جمله عملیات‌هایی بود که شهید در آن حضور داشت.

شهید با اینکه دلبستگی بسیاری به مهدی داشت اما جنگ را رها نکرد و مرتب به جبهه می‌رفت و هر بار حدود 40 روز در منطقه حضور داشت.

روزهای دور از خانه شهید

با توجه به اینکه خانواده ما فضایی داشت که همچون سایر خانواده‌های ایرانی چند عضو از خانواده در جبهه حضور داشتند و همسر خواهرم و چند تن دیگر از نزدیکانم در جبهه حضور داشتند، زندگی به همین روال ادامه داشت تا اینکه جنگ به پایان رسید.

همسرم همچنان در عملیات‌های حضور داشت تا اینکه در سال 1369 درست روزی که پسر دومم به دنیا آمد، شهید شدند.

فرزندانم پس از شهادت همسرم، بهانه پدر را می‌گرفتند اما با آرامش خدایی که در وجودشان بود و تربیتی که از ابتدا داشتند با صحبت‌های مادرانه آنها را راضی کردم که پدر برگشتنی نیست و قرار است، ما پیش او برویم.

داستان مداحی مهدی رسولی

حاج مهدی رسولی از همان کودکی به روضه‌خوانی و مداحی علاقه‌ داشت و حتی وقتی در سن مدرسه بود به اصرار از من می‌خواست تا او را به امامزاده ببرم.

همچنین هر هفته جمعه در دعای ندبه حضور پیدا می‌کرد و با توجه به اینکه در مدرسه شاهد مشغول تحصیل بود، همه مطالبی که آموزش دیده بود را برای اولیای مدارس و دانش‌آموزان اجرا می‌کرد و در اوقات فراغت برای آنها مداحی می‌‎کرد.

مهدی به همین شیوه تربیت شد تا اینکه امروز به این جایگاه رسیده است و در طول سالیان نه تنها از علاقه وی به مداحی کمتر نشده، بلکه هر روز عطش وی برای این کار بیشتر و بیشتر می‌شود.

به عقیده من برکت ائمه معصومین (ع) است که موجب شده فرزندانم مذهبی تربیت شده و در راه دین اسلام باشند و مایه سربلندی من شوند. انس با قرآن و تاکیدی که به این موضوع در تربیت فرزندانم داشتم و عشق و علاقه به رهبری موجب شد که فرزندانم در راه درست باشند و درست تربیت شوند.

چرا که پس از شهادت شهید، ما هیچگاه حس نکردیم که فرزندانمان پدر ندارند و هر زمان که رهبری را از قاب تلویزیون می‌دیدیم مهدی و پسر کوچکم او را بابا صدا می‌زدند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت