از دستگیری گوشی قاپان تا انهدام باند جاعلان سند خانه‌ها

سارقان دستگیر شده در طرح «کاشف ۲» را به صف کرده‌اند، از جاعلان سند‌های خانه‌های میلیاردی سعادت‌آباد گرفته تا فروشندگان کلاهبردار خودرو‌های لیزینگی و گوشی قاپان آیفونی؛ گرچه نوع و شیوه سرقت شان متفاوت است، اما همه آن‌ها در یک موضوع با هم مشترکند و آن هم بی خبری شان است؛ «اینجا دیوار حاشا بلندِبلند است»!

کد خبر : 999810

خبرگزاری فارس: هنوز جلسه استاندار تهران و رئیس پلیس پایتخت در کمیسیون پیشگیری و مقابله با سرقت در ستاد فرماندهی تهران بزرگ تمام نشده است که ماشین‌های حمل متهم که سارقان دستگیرشده در طرح کاشف ۲ را سوار کرده اند از راه می‌رسند؛ دسته دسته سارقان که هرکدام متعلق به یکی از پایگاه‌های پلیس آگاهی هستند از ماشین‌ها پیاده می‌شوند؛ تنوع رنگی لباس‌هایشان این‌بار زیاد است. بعضی‌ها بلوز و شلوار صورتی به تن دارند و دسته‌ای دیگر بلوز مشکی و شلوار زرشکی. آنطرف‌تر هم یکی از پایگاه‌ها متهمان‌شان را با لباس آبی راه‌راه آورده است.

متهمان که پیاده می‌شوند در اندک زمانی به صف شده و با رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی روی زمین در وسط محوطه H می‌نشینند؛ بر دست‌هایشان دستبند و بر پاهایشان پایبند جای گرفته است.

کمی آن طرف‌تر در زیر درختان در دور محوطه H میز‌هایی از کشفیات پلیس آگاهی قرار دارد؛ از میخ سه‌پایه و سایر ابزار الات مورد استفاده سارقان در فرار از دست پلیس گرفته تا شماره شاسی و پلاک جعلی و انواع سلاح و تیزی و چاقو و شمشیر.

این طرف‌تر هم انواع گوشی موبایل به چشم می‌خورد به همراه فرش، تعدادی عتیقه، رینگ و لاستیک خودرو، ضبط و سیستم پخش و... که از جمله کشفیات ماموران پلیس آگاهی پایتخت در طرح کاشف ۲ است.

***

روی میز چند مدل اسلحه را چیده‌اند از کمری برتا گرفته تا وینچستر و تفنگ شکاری تک لول.

سرهنگ علی، ولی پور گودرزی معاون مبارزه با جرائم جنایی آگاهی درباره سلاح‌های کشف شده و پرونده‌های مرتبط با آن‌ها به فارس می‌گوید: سلاح کمری برتا مربوط به پرونده سرقت مسلحانه و قتل راننده اسنپ در محدوده فدائیان اسلام است؛ اسلحه وینچستر هم در درگیری منجر به قتلی که در خوابگاه مجردی به وقوع پیوست از قاتل گرفتیم.

سرهنگ، ولی پور گودرزی ادامه می‌دهد: در آن پرونده فردی ۳۵ ساله در پی اختلاف با فرد ۲۱ ساله‌ای که همخوابگاهیش بوده درگیر شده و وی را با این اسلحه به قتل می‌رساند. دو اسلحه دیگر هم سلاح‌هایی بوده که در سرقت‌های مسلحانه منجر به قتل بکار رفته که عاملانش را شناسایی و دستگیر کردیم.

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در پاسخ به دیگر پرسش فارس درباره آخرین آمار و وضعیت سرقت‌های مسلحانه در تهران می‌گوید: با تلاش مأموران پلیس خوشبختانه بیش از ۹۰ درصد سرقت‌های مسلحانه کشف شده و عوامل دستگیر می‌شوند، اگرچه در سال‌های اخیر تعداد سرقت‌های مسلحانه رو به کاهش بوده است.

***

پایین محوطه H چهار نفر از افرادی را که بلوز و شلوار صورتی بر تن دارند از دیگران جدا کرده‌اند؛ دمپایی پوشیده اند و با دستبند و پایبند ایستاده‌اند.

افسر پرونده از کار دقیق و منظم این سارقان می‌گوید و از اینکه برای خودشان دفتر و دستکی داشته و آمار سرقت‌های شان را یادداشت می‌کردند.

کارآگاه محمد بیگدلی افسر پرونده به فارس می‌گوید:بر طبق آخرین یادداشت‌ها در دفتر سرقت روزانه این باند سرقت مشخص شده است که فقط در یک روز ۴۰ میلیون تومان کاسبی داشته‌اند. کیف‌قاپی و موبایل‌قاپی می‌کردند.

کارآگاه بیگدلی ادامه می‌دهد:متهمان چهار نفر هستند که در قالب یک باند اقدام به سرقت گوشی در حوزه شمیرانات می‌کردند، آن هم نه هر مدل گوشی و موبایلی، بلکه آخرین مدل‌های آیفون و سامسونگ را سرقت می‌کردند؛ سوژه‌ها را شناسایی کرده و در یک لحظه با توجه به غفلت افراد گوشی‌هایشان را سرقت می‌کردند.

ادامه می‌دهد: دونفره سوار بر موتور برای سرقت اقدام می‌کردند. موتور‌ها متفاوت بود. درنهایت بعد از بیست روز فعالیت در خانه مجردی‌شان دستگیرشان کردیم.

کارآگاه بیگدلی می‌گوید: وقتی برای دستگیری واردپاتوق و خانه مجردی‌شان شدیم، تازه با یک کارگاه تولید مشروبات الکلی دست‌ساز مواجه شدیم؛ ۲ هزار لیتر مشروب هم کشف کردیم.

از افسر پرونده می‌پرسم متهمان سابقه‌دارند؟ ارزش اموال مسروقه چقدر است؟

کارآگاه بیگدلی می‌گوید: یکی از متهمان سابقه‌دار است. اواخر بهمن‌ماه از زندان آزاد شده، اما بقیه سابقه دستگیری ندارند؛ طبق حساب دفتری که خودشان از فروش گوشی‌ها به مالخر یادداشت کرده‌اند، حدود ۵۰۰ میلیون گوشی فروخته‌اند، اما توجه کنید که گوشی‌ها را به مبلغ ناچیزی به مالخر می‌فروختند و قطعاً ارزش ریالی گوشی‌های سرقت شده بالاتر از این میزان است.

امین ۲۷ ساله یکی از اعضای این باند سرقت است؛ همان که سابقه سرقت دارد. می‌گوید حدود بیست ماه زندان بوده‌ام، آن هم با شکایت خانواده‌ام، چرا که قرص و مواد مصرف می‌کردم و آن‌ها از دستم شاکی بودند و به پلیس زنگ زدند و پلیس هم آمد و مرا برد.

امین روی پاهایش قرار ندارد، می‌گوید: از زندان که آمدم بیرون، رفتم خانه مجردی دوستانم، نه کار داشتم و نه پول، مواد هم می‌کشیدم، از هروئین و شیشه گرفته تا قرص. یکی از دوستانم گفت بیا با من کار کن تا خرج موادت را دربیاوری. ‌ می‌پرسم کدام یکی از اعضای باند است؛ اینجا حضور دارد؟ ‌ می‌گوید: نه او فرار کرد، اما من و او با این دو سه نفر زدیم در کار گوشی‌قاپی. ‌ می‌پرسم، سوژه‌ها را چگونه شناسایی می‌کردی؟ از زنان و پیرمرد‌ها و پیرزن‌ها هم سرقت می‌کردی؟

با همان حال خمارش سر را بالا می‌آورد و می‌گوید: نه آبجی، به زن‌ها و بچه‌ها و پیرمرد‌ها و پیرزن‌ها کاری نداشتیم. ‌ می‌پرسم سرقت‌تان با درگیری بود؟ اسلحه یا چاقو هم همراه داشتید؟ ‌ می‌گوید: نه، همان دوستم که گفتم سوژه‌ها را شناسایی می‌کرد. من هم ترک موتور می‌نشستم. وقتش که می‌رسید می‌گفت پیاده‌شو گوشی را بزن.

ادامه می‌دهد و می‌گوید: من فقط در پنج سرقت حضور داشتم. ۷ تا ۸ میلیون به من رسید. ‌ می‌پرسم: از پدر و مادرت چه خبر؟ فهمیدند که دستگیر شده ای؟

آهی می‌کشد و می‌گوید: بله، بابایم به دیدنم آمد همین چند روز پیش. قول داده‌ام که از زندان که بیرون بیایم، بروم ترک کنم و برگردم پیش خانواده‌ام.

آن‌طرف کنار امین، پیمان ایستاده، ۲۹ ساله است، می‌گوید: ۱۲ سال در قهوه‌خانه در محدوده شوش کار می‌کردم که کرونا آمد و تعطیل شد. چند ماه بیکار بودم. تصمیم گرفتم که «عَرق» درست کنم. باور کنید من در کار دزدی امین و دوستانش نبودم، فقط هم خانه بودیم. وقتی پلیس‌ها ریختند آن‌ها را بگیرند، من را هم گرفتند.

پیمان متأهل است، دو بچه دارد، می‌پرسم چقدر درآمد داشتی؟ ‌ می‌گوید: هنوز آنقدر نفروخته بودم که دستگیر شدم، اما الان که اینجا ایستاده‌ام می‌فهمم که اصلاً نمی‌ارزید... خانم! می‌دانید عرق‌فروشی چقدر زندان دارد؟

سرم را بالا می‌آورم و می‌گویم: نه. قاضی با توجه به پرونده ات حکم را تعیین می‌کند.

***

بلوز و شلوار طوسی بر تن دارند. دو نفری را می‌گویم که در پرونده سند مجعول دستگیر شده‌اند.

یکی از آن‌ها می‌گوید: سند ملک ۱۵۰ متری را برای فروش به بنگاه‌مان آوردند. هم از ثبت استعلام گرفتیم و هم صحت وکالت‌نامه را چک کردیم؛ استعلام‌ها نشان داد که سند مشکلی ندارد. ما هم ملک را برای فروش گذاشتیم تا اینکه پلیس آمد و یکی از دوستان ما را گرفت، بعد هم آمدند و ما دو نفر را گرفتند.

با قیافه‌ای حق به جانب می‌گوید: خانم بنویسید در جای دیگری کلاهبرداری کردند آن وقت آمدند سراغ ما، به ما چه ربطی دارد؟ کارمند فلان دفترخانه فاسد بود و جعل کرده، ما فقط سند را داشتیم، تازه ملک را که نفروخته بودیم، فقط به دو سه نفر نشان داده بودیم.

هنوز حرف‌های موسی تمام نشده که افسر پرونده از راه می‌رسد. چند و، چون و صحت و سقم اظهارات موسی را می‌پرسم.

سرهنگ جهانگیر تقی‌پور معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی به فارس می‌گوید: متهمان با جعل اسناد ملکی مردم اقدام به فروش املاک می‌کردند؛ در محدوده سعادت‌آباد خیابان شهید مدنی، املاکی را که ورثه نداشت یا مالکانشان در خارج از کشور بودند یا املاک خالی از سکنه را شناسایی کرده و با شیوه و روشی خاص جعل سند کرده و آن‌ها را در سایت‌های مجازی به فروش می‌گذاشتند.

سرهنگ تقی پور می‌گوید:جالب است وقتی استعلام هم می‌شد، جواب استعلام ثبت درست می‌آمد، چرا که اطلاعات ملک درست بود، اما آن برگه سند کاغذی جعلی بود. با آن برگه سند جعلی حتی وام هم می‌گرفتند. برای آزادی زندانی هم از آن استفاده می‌کردند. به چند نفر هم فروخته بودند. تا اینکه ۴ نفر به پلیس شکایت کردند که واحدشان را برای فروش نگذاشتند و چند نفر از ملک‌شان بازدید کرده‌اند!

موضوع که به اینجا رسید، مأموران وارد عمل شده و این باند ۱۵ نفره را که در پوشش دفتر مشارکت در ساخت و فروش چند سالی فعالیت می‌کردند شناسایی و دستگیر کردند.

معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی می‌گوید: یکی از سند‌هایی که جعل کرده بودند مربوط به پرونده پزشکی بود که سکته مغزی کرده بود. آن‌ها بچه نداشتند و پزشک هم چند سالی در گوشه خانه در بستر بیماری بود. این جاعلان ابتدا با ترفند سرقت به منزل پزشک رفته و اسنادش را سرقت کردند؛ درست است که بعد از دستگیری اسناد را تحویل دادند، اما از سند‌ها کپی گرفته بودند. بعد از دو سال سند را جعل کرده و فروختند. این یکی از ترفند‌های این جاعلان سند‌های خانه‌های سعادت‌آباد بود.

***

قد و بالای بلند دارد. دستبند به دست ایستاده و می‌گوید: من که کاره‌ای نبودم. در شرکت لیزینگ قرار بود خودرو‌ها را به مردم تحویل دهم. من سه ماهی بود که استخدام شده بودم. برجی ۳ میلیون حقوق می‌گرفتم، اما یک روز مأموران ریختند و من و دو نفر دیگر را دستگیر کردند.

دو نفر دیگر یکی مثل من کارمند بخش تحویل خودرو بود و دیگری هم یک خانم که قرارداد‌ها را تنظیم می‌کرد؛ حالا پلیس می‌گوید من رئیس شرکتی بودم که لیزینگ کرده و کلاهبرداری می‌کردم، اما مدیرعامل فرد دیگری و صاحب حساب هم یک نفر دیگر بود.

سرهنگ جهانگیر تقی‌پور معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی می‌گوید: این افراد در راستای رصد شرکت‌های لیزینگی شناسایی و دستگیر شدند.

وی با اشاره به دستگیر شدگان میوید: پلیس متوجه شد که شرکتی به نام ماهان خودرو در غرب تهران بدون مجوز بانک مرکزی و وزارت صنعت در حال فعالیت است. مدیران این شرکت از ۱۵۰ نفر به میزان ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان پول گرفته و هیچ خودرویی تحویل نداده‌اند. این افراد دستگیرشدگان این پرونده هستند و آن آقا که با او صحبت کردید مدیر شرکت!

حرف‌های ما با افسر پرونده و متهمان تمام نشده که استاندار و رئیس پلیس برای بازدید وارد محوطه H می‌شوند.

انوشیروان محسنی بندپی استاندار تهران بعد از بازدید از کشفیات پلیس و گفتگو با کارآگاهان پلیس آگاهی به جمع خبرنگاران آمده و از تلاش پلیس برای کاهش سرقت در سال‌های اخیر تشکر می‌کند و می‌گوید: در سال‌های اخیر سالانه بین ۲.۵ تا ۳ درصد وقوع سرقت در تهران کاهش داشته و این به واسطه تلاش پلیس است که اقدامات بسیار ارزشمندی را جهت ارتقا سلامت و آسایش و آرامش شهروندان انجام داده است.

سردار حسین رحیمی رئیس پلیس پایتخت نیز از تلاش پلیس در راستای برخورد با سارقان، کیف‌قاپان و گوشی‌قاپان و ... می‌گوید و ادامه می‌دهد: با تلاش همکارانم در مجموعه پلیس آگاهی، از ابتدای هفته جاری توانستیم ۲۵۱ سارق حرفه‌ای و سابقه‌دار را که در قالب ۱۵۴ باند فعالیت می‌کردند شناسایی و دستگیر کنیم؛ این دسته از افراد در اقداماتی همچون قتل، آدم‌ربایی، تجاوز، سرقت مسلحانه، سرقت خودرو، موتورسیکلت، لوازم خودرو، منزل و اماکن و همچنین زورگیری و گوشی‌قاپی فعالیت داشتند.

صحبت‌های سردار و استاندار که تمام می‌شود، ون‌های سفید حمل متهم از راه می‌رسند. متهمان را با همان دست‌ها و پا‌های بسته سوار بر ماشین کرده تا به پایگاه‌های پلیس آگاهی منتقل کنند.

سایر افسران و مأموران پلیس هم مشغول جمع‌آوری اموال مکشوفه از روی میز‌هایی می‌شوند که دور محوطه چیده شده بودند.

در اندک زمانی محوطه H ستاد فرماندهی پلیس تهران خالی می‌شود از سارقانی که هر آنچه را که به خاطرش دستگیر شده بودند انکار می‌کردند. به راستی اینجا در قلب تهران در وسط مرکز پلیس دیوار حاشا بلندِ بلند بود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: