جزئیات جالبی از جلسه رأی‌گیری درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای

"مسعود رضایی" پژوهشگر تاریخ معاصر به بررسی جزئیات و سؤالات مطرح شده در خصوص جلسه تاریخی روز ۱۴ خرداد سال ۶۸ و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نظام اسلامی پاسخ داد.

کد خبر : 997790
خبرگزاری تسنیم: نمایندگان مجلس خبرگان رهبری پس از شنیدن خبر تلخ رحلت امام خمینی (ره) از سراسر کشور راهی تهران شدند و در روز ۱۴ خرداد سال ۶۸ در صحن علنی مجلس دور هم جمع شدند تا در مورد آینده رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران پس از امام تصمیم بگیرند. در ابتدای جلسه، آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت وصیتنامه امام را قرائت کرد. پس از آن موضوع عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری مطرح شد. سپس در خصوص رهبری فردی و شورایی بحث و گفتگو شد و در نهایت رهبری فردی به رای گذاشته و تصویب شد. با تصویب رهبری فردی، آیت‌الله خامنه‌ای از سوی نمایندگان مجلس برای قبول مسئولیت رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران معرفی شد و در نهایت با رای اکثریت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، به عنوان رهبر موقت برگزیده شد. با تصویب تغییرات قانون اساسی از طریق مراجعه به آرای عمومی مردم، در روز ۱۵ مرداد سال ۶۸ بار دیگر جلسه خبرگان رهبری برگزار شد و در این جلسه آیت‌الله خامنه‌ای با رای اکثریت نمایندگان به عنوان دومین رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران به مردم معرفی شد. به همین منظور به سراغ "مسعود رضایی" پژوهشگر تاریخ معاصر که به دقت اسناد آن جلسه و اتفاقات پیرامون آن را بررسی کرده است، رفتیم و با او به گفتگو نشستیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفتگوی ما با رضایی است.

** ماجرای حذف شرط مرجعیت از رهبری

یکی از موضوعاتی که بدان پرداخته می‌شود موضوع "اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای" در زمان برگزاری جلسه روز 14 خرداد مجلس خبرگان رهبری است. در جلسه آن روز نیز سخنانی در باب اجتهاد ایشان مطرح شد. همچنین آیت‌الله خامنه‌ای در سخنانی در آن روز عنوان کردند: « من نه از لحاظ قانون اساسی، و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان، حرفم حجت حرف رهبر را ندارد. این چه رهبری خواهد بود؟»

نخست اینکه آیا ایشان در آن زمان اجتهاد داشتند؟ دوم اینکه سخنان مطرح شده از سوی نمایندگان مجلس خبرگان در این رابطه چه بود؟

رضایی : بسم الله الرحمن الرحیم. در قانون اساسی که در سال 58 به تصویب رسید، "مرجعیت" یکی از شرایط رهبری بود. اما امام خمینی (ره) پیشنهاد به حذف این شرط دادند. در جلسات شورای بازنگری قانون اساسی نیز بحث‌ها به این سمت پیش می‌رفت که این شرط حذف شود و شرط "اجتهاد" کافی است.

برگزاری جلسات شورای بازنگری قانون اساسی پیش از رحلت امام خمینی (ره) آغاز شده بود؟

رضایی : جلسات شورای بازنگری قانون اساسی از نهم اردیبهشت ماه سال 68 آغاز شد.

در آن جلسات موضوع حذف شرط "مرجعیت" مطرح شده بود؟

رضایی : بله مطرح شده بود. در ابتدای کار شورای بازنگری قانون اساسی، آیت‌الله مشکینی نامه‌ای خدمت امام خمینی (ره) نوشت و از ایشان درخواست رهنمود کرد. امام خمینی (ره) در پاسخ به این درخواست عنوان داشتند که بنده در کلیات امور دخالت نمی‌کنم، اما به نظر من در بحث رهبری، نمی‌توان مقید به شرط مرجعیت بود و شرط اجتهاد کافی است.

از دیدگاه امام خمینی (ره)، اگر شرط مرجعیت باقی می‌ماند، رهبری به چند نفر محدود می‌شد که مرجع تقلید هستند. مراجع اگرچه به لحاظ فقهی و عرفانی قابل احترام هستند، اما ممکن است در اداره امور کشور آن سطح از تخصص و کارآمدی را دارا نباشند.

این تصمیم امام مربوط به آن زمان و بر مبنای شرایط و اقتضائات آن برهه است یا اینکه ایشان از ابتدا معتقد بودند که شرط اجتهاد کافی است؟

رضایی : امام خمینی (ره) در پاسخ به نامه آیت‌الله مشکینی قید فرمودند که "من از ابتدا موافق با شرط مرجعیت نبودم." یعنی از سال 58 که نگارش و تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی انجام می‌گرفت، امام موافق شرط مرجعیت نبودند؛ اما چون نمی‌خواستند در کار خبرگان قانون اساسی دخالت کنند، آن موقع چیزی نگفتند. به هر حال نظر امام این بود که شرط "اجتهاد" کافی است.

شورای بازنگری قانون اساسی در حال بررسی این موضوع بود که امام خمینی (ره) رحلت کردند. البته این موضوع (حذف شرط مرجعیت از رهبری) در کمیسیون اول این شورا مطرح و به تصویب رسیده بود. در واقع این موضوع یک مرحله از تصویب را گذرانده بود.

** همه نمایندگان اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را قبول داشتند

اما در خصوص آن بخش از سوال شما که فرمودید "آیا آیت‌الله خامنه‌ای در آن زمان مجتهد بودند؟". سوابق تحصیلی و تدریسی آیت‌الله خامنه‌ای تا آن زمان مشخص است. از مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی نقل شده است که "سال‌ها پیش که من به مشهد سفر کردم، ایشان (آیت‌الله خامنه‌ای) مکاتب و رسائل تدریس می‌کرد." گفته می‌شود کسی که بتواند این درس‌ها را تدریس کند در حد اجتهاد قرار دارد.

من چون تخصص لازم در این زمینه ندارم، به این بحث ورود پیدا نمی‌کنم که سوابق تدریسی آیت‌الله خامنه‌ای چه بوده و آیا این سوابق می‌تواند نشانه اجتهاد ایشان باشد یا خیر؛ اما بنده از زاویه دیگری به این موضوع خواهم پرداخت.

شرط کاندیداتوری برای مجلس خبرگان رهبری، اجتهاد است. آیت‌الله خامنه‌ای که در سال 61 برای ورود به مجلس خبرگان کاندیدا شد و به عنوان منتخب اول مردم تهران وارد این مجلس شد، طبیعتاً دارای اجتهاد بود.

مسعود رضایی می‌گوید که در جلسه خبرگان رهبری، تمامی نمایندگان اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را قبول داشتند و کسی در رد آن سخن نگفت.

آن زمان نیز برای احراز صلاحیت داوطلبان مجلس خبرگان رهبری، امتحان اجتهاد برگزار می‌شد؟

رضایی : فقهای شورای نگهبان بر این موضوع نظارت داشتند. ضمن اینکه اگر سه نفر از علمای قم، اجتهاد یک نفر را تایید می‌کردند، آن فرد می‌توانست شرط اجتهاد برای کاندیداتوری مجلس را دارا باشد. احتمالاً این نوع تایید برای کسانی به کار می‌رفت که ممکن بود، شک و شبهه‌ای در مورد اجتهادشان وجود داشته باشد.

بنابراین به نظر می‌رسد کسانی که اجتهادشان محرز بود و یا اجازه اجتهاد از قبل داشتند، نیازی به این کار نداشت.

جزئیات ماجرا در آن زمان هرچه که بود، آیت‌الله خامنه‌ای با درجه اجتهاد اجازه کاندیداتوری در انتخابات مجلس خبرگان رهبری پیدا کرد و توانست با آرای مردم وارد این مجلس شود.

در جلسه روز 14 خرداد، قریب به 80 نفر از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با تاکید موکد اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را مورد تایید قرار دادند. نمایندگان حتی آن گمانی که در ذهن ایشان بود که ممکن است کسانی اجتهادش را قبول نداشته باشند، به شدت رد می‌کنند.

همچنین مجلس خبرگان رهبری در دوره اول، حدود 80 نماینده داشت که تمامی آنان مجتهد و برخی از آنان از جمله آیت‌الله فاضل لنکرانی در آستانه مرجعیت بودند. در این مجلس بحث زیادی در خصوص شرط اجتهاد انجام گرفت. تمامی این افراد، اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را تایید کردند و حتی یک نفر در اظهارنظرها نسبت به اجتهاد ایشان تردید نداشت.

تنها کسی هم که با آیت‌الله خامنه‌ای مخالفت کرد، خود ایشان بود. این هم بدان معنا نبود که اجتهاد خود را قبول نداشته باشند، بلکه اینگونه عنوان کردند که ممکن است کسی از میان شما اجتهاد من را قبول نداشته و ابراز مخالفت نکرده باشد. پس از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای هم نه تنها کسی با اجتهاد ایشان مخالفت نکرد و نگفت من نسبت به اجتهاد شما اشکال دارم، بلکه همگی تاکید کردند که ما اجتهاد شما را قبول داریم و به رسمیت می‌شناسیم.

بنابراین در جلسه روز 14 خرداد، قریب به 80 نفر از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با تاکید موکد اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را مورد تایید قرار دادند. نمایندگان حتی آن گمانی که در ذهن ایشان بود که ممکن است کسانی اجتهادش را قبول نداشته باشند، به شدت رد می‌کنند.

پس در جلسه روز 14 خرداد سال 68، کسی در مورد اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای تردید نداشت.

** چرا آیت‌الله خامنه‌ای مخالف انتخاب خود به رهبری بود؟

آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه آن روز فرمود: «اولاً واقعاً باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود...». برخی بیان این جمله را اعتراف آیت‌الله خامنه‌ای به عدم توانایی در رهبری و اداره جامعه تعبیر کرده‌اند. ایشان با چه هدفی و در چه شرایطی این سخن را بیان کردند؟

رضایی : رهبر انقلاب این سخن را از روی تواضع بیان کردند. ایشان فروتنی بسیار زیادی از خود نشان دادند و شکسته نفسی کردند؛ به این دلیل که قرار است مسئولیتی را برعهده بگیرند که امام خمینی (ره) عهده‌دار آن بود.

آیت‌الله خامنه‌ای از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا خرداد ماه سال 68، عضویت در شورای انقلاب و وزارت دفاع، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، امامت جمعه موقت تهران، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، ریاست کمیسیون دفاع مجلس، دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی و دو دوره ریاست جمهوری را در کارنامه خود دارد.

ایشان که یک دهه مسئولیت‌های مهم اجرایی، نظامی، فکری و فرهنگی داشت و به پیچ و خم‌های کشور آشنا بود و از شخصیت‌های کم‌‌نظیر جمهوری اسلامی ایران بود، این سخن را از روی تواضع نسبت به امام بیان کرد.

رهبر انقلاب وقتی خودشان را با امام خمینی مقایسه می‌کردند؛ امام را قله و اقیانوس و خود را در دامنه و کوچک می‌دیدند. این باور عمیق و قلبی او بود و شعار نبود. اکنون نیز در سخنان خود، امام را اینگونه تعبیر می‌کنند.

هاشمی رفسنجانی پس از رای نمایندگان به رهبری فردی و معرفی شدن آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان کاندیدای رهبری، عنوان کرد که کاندیدای ما هم آیت‌الله خامنه‌ای است.

** آیا نقل قول امام مبنای رای نمایندگان به آیت‌الله خامنه‌ای بود؟

آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه روز 14 خرداد، نقل قولی از امام خمینی (ره) بیان کردند که برخی این نقل قول را مبنای رای نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانند. نخست اینکه این نقل قول چه زمانی در جلسه خبرگان رهبری مطرح شد و دوم اینکه آیا این نقل قول مبنای رای نمایندگان بود؟

رضایی : جلسه روز 14 خرداد اینگونه پیش رفت که پس از مطرح شدن بحث‌ها در مورد رهبری فردی و شورایی، قرار شد رای‌گیری شود. ابتدا هم مقرر شد در مورد رهبری فردی رای‌گیری شود. اگر رهبری فردی رای نمی‌آورد، شورایی می‌شد.

در هنگام بحث در مورد رهبری فردی و شورایی، هیچ کدام از نمایندگان فرد مورد نظر برای رهبری فردی را مطرح نکردند، اما در بحث رهبری شورایی اعم از شورای سه نفره و پنج نفره، نام افراد پیشنهادی بیان می‌شد.

این پیشنهاد که آیت‌الله گلپایگانی مرجع وقت تقلید، رهبر باشند و آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان قائم مقام امور اجرایی را برعهده بگیرند، در بحث رهبری شورایی مطرح شد؟

رضایی : این پیشنهاد در ابتدای جلسه مطرح شد.

رد شد؟

رضایی : رد شدن آن اینگونه نبود که با رای‌گیری از نمایندگان رد شود. ماجرا اینگونه است که آقای آذری قمی که سخنران اول یا دوم جلسه بود، در سخنانش عنوان کرد که او به همراه چند نفر دیگر پس از باخبر شدن از رحلت امام خمینی (ره)، خدمت آیت‌الله گلپایگانی می‌روند. آنان از ایشان می‌خواهند که پس از امام خمینی (ره) رهبر بشود. آیت‌الله گلپایگانی در پاسخ به این درخواست فرمودند که من مانند آقای خمینی نیستم و نمی‌توانم این کار را انجام بدهم. به نظر می‌رسد آنان به ایشان اصرار می‌کنند که شما از باب فقهی و شرعی رهبر باشید، آقای خامنه‌ای امور اجرایی را به عنوان قائم مقام انجام خواهند داد. به ظاهر آیت‌الله گلپایگانی با این شرط، رهبری را می‌پذیرند.

نفراتی که پس از آقای آذری‌قمی پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند، این نظر را نقد کردند. آنان ضمن احترام گذاشتن به جایگاه علمی، فقهی و حوزوی آیت‌الله گلپایگانی، ایشان را فردی مناسب برای به دست گرفتن رهبری نظام نمی‌دانند. در نتیجه این پیشنهاد مورد قبول نمایندگان قرار نگرفت و بحث‌ها از حول آیت‌الله گلپایگانی کنار رفت. آقای آذری قمی هم دیگر این بحث را ادامه نداد.

به هر حال، در بحث شورایی اسامی افرادی مطرح شد. در تمامی پیشنهاداتی که ارائه شد، نام آیت‌الله خامنه‌ای ثابت بود. پس از آیت‌الله خامنه‌ای، نام آقای هاشمی‌رفسنجانی بیشترین فراوانی را داشت که البته در میانه بحث، آقای هاشمی مطرح کرد که بنده در مسیر مسئولیت دیگری قرار دارم. از این رو آقایانی که اسم بنده را به عنوان شورای رهبری مطرح می‌کنند، بدانند که من نمی‌توانم عضو این شورا باشم. در واقع آقای هاشمی به نوعی از نمایندگان می‌خواهند که اسم ایشان را ذکر نکنند.

پیش از رای‌گیری در مورد رهبری فردی آیت‌الله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان کرد. ایشان فرمود، آقایانی که "قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا می‌کنند یا نمی‌کنند." رای‌گیری که صورت گرفت، رهبری فردی رای آورد؛ این بدان‌ معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.

پیش از رای‌گیری در مورد رهبری فردی یا به عبارت دیگر رهبری فردی و شورایی، آیت‌الله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان می‌کند. ایشان می‌فرماید، آقایانی که "قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا می‌کنند یا نمی‌کنند." رای‌گیری که صورت گرفت، رهبری فردی رای آورد؛ این بدان‌ معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.

بلافاصله پس از اینکه رهبری فردی رای آورد، تعدادی از نمایندگان از گوشه و کنار مجلس گفتند که کاندیدای ما آقای خامنه‌ای است. در فیلم‌هایی که از آن جلسه باقی مانده است، این صداها شنیده می‌شود. هاشمی رفسنجانی که در جایگاه هیات رئیسه نشسته بود، پس از شنیدن این صداها گفت: کاندیدای ما هم آقای خامنه‌ای است. در فیلمی که منتشر شده، مشخص نیست که چه کسانی این جمله را بیان می‌کنند، اما اسم فرد دیگری به عنوان کاندیدا به گوش نمی‌خورد.

در این هنگام که همهمه‌ای در مجلس به وجود آمده است، آقای مجتهد شبستری خطاب به هاشمی رفسنجانی می‌گوید که ما شنیده‌ایم امام خمینی (ره) در خصوص آقای خامنه‌ای نکته‌ای گفته‌اند و شما آن را می‌دانید. برای ما بیان کنید.

آقای هاشمی در آن همهمه، توجهش به این صدا جلب می‌شود و از آقای مجتهد شبستری می‌خواهد که خواسته خود را مجدد بیان کند. ایشان آن خواسته را دوباره بیان می‌کند. سپس آقای هاشمی خطاب به نمایندگان گفت: آقای مجتهدشبستری از طریق آقای طاهری خرم‌آبادی، شنیده‌اند که حضرت امام چیزی درباره آقای خامنه‌ای گفتند و من هم مطلع هستم. (نقل به مضمون)

در اینجا آقای هاشمی، هوشمندی خاصی به خرج می‌دهد و خطاب به نمایندگان می‌گوید، اگر شما اجازه می‌دهید، من این خاطره را بیان می‌کنم. او در واقع رای‌گیری می‌کند و به نوعی بیان می‌دارد آن چیزی که من می‌خواهم بگویم، آن چیزی نیست که امام در وصیتنامه خود قید فرمودند که یا باید در صدا و سیما باشد، یا مکتوب باشد و یا اینکه سندی از آنجا موجود باشد. هاشمی در حقیقت اینگونه می‌گوید که سند آن قول بنده هستم و اگر نمایندگان اجازه بدهند، من آن را بیان خواهم کرد که نمایندگان موافقت کردند.

سپس آقای هاشمی گفت من برای گفته خود شاهد هم دارم. شاهد او آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی قضایی کشور بود. آقای هاشمی خطاب به آقای موسوی اردبیلی می‌گوید که شما شاهدید و ایشان هم تایید می‌کند. در نتیجه آقای هاشمی آن خاطره و نقل قول معروف را بیان کردند.

بنابراین خاطره و یا آن نقل قول زمانی بیان شد که بیشتر نمایندگان با در نظر داشتن یک نفر در ذهن‌شان به رهبری فردی رای داده بودند و تعدادی از نمایندگان هم گفته بودند که آقای خامنه‌ای کاندیدای ماست. ضمن اینکه هیچ کس دیگری به عنوان کاندیدای نمایندگی از سوی نمایندگان مجلس مطرح نشد.

آن نقل قول و خاطره در تحکیم اطمینان‌خاطر نمایندگان مجلس خبرگان رهبری نقش موثری داشت، اما مبنا نبود. مبنا انتخابی بود که خود نمایندگان مجلس انجام داده بودند.

آیت‌الله امینی در جلسه خبرگان قانون اساسی مطرح کرد که در کمیسیون اول شورای بازنگری قانون اساسی، موضوع رهبری شورایی منتفی و رهبری فردی به تصویب رسیده است.

** نظر امام در مورد رهبری فردی و شورایی

به غیر از نقل قول و خاطره‌ای که آقای هاشمی رفسنجانی از امام خمینی (ره) در جلسه خبرگان رهبری مطرح کرد، با استناد به دیگر شواهد و قرائن نظر امام در مورد رهبری فردی و شورایی چه بود؟

رضایی : نظر امام نیز رهبری فردی بود. ایشان در همان نامه‌ای که در پاسخ به درخواست آیت‌الله مشکینی نوشتند، ادبیاتشان به گونه‌ای است که رهبری شورایی مورد توجه نیست. امام در آنجا قید می‌کنند که اگر مردم به "مجتهدی" رای دادند و "او" از طرف مردم انتخاب شد، قهراً رهبری نظام را برعهده دارد. (قریب به مضمون)

همچنین در سخنان مرحوم آیت‌الله امینی است که در کمیسیون اول شورای بازنگری قانون اساسی، باتوجه به دیدگاه‌ها و نظرات امام خمینی (ره)، "رهبری فردی" در حال تصویب بود.

در شورای بازنگری قانون اساسی بنا بر بندها و موضوعات قانون اساسی که قرار بود در خصوص آن بازنگری صورت بگیرد، چهار کمیسیون شکل گرفته بود. کمیسیون اول در رابطه با رهبری، کمیسیون دوم در رابطه با ریاست‌جمهوری و کمیسیون سوم در رابطه قوه مقننه بود.

در کمیسیون شماره یک، دو موضوع مهم مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت. موضوع نخست حذف شرط مرجعیت و اکتفا به شرط اجتهاد و موضوع دوم غیرمطلوب بودن رهبری شورایی و تاکید بر رهبری فردی بود. این دو موضوع بررسی و مورد تصویب اعضای کمیسیون قرار گرفته بود. به همین دلیل هم گفته می‌شد اگر رهبری شورایی انتخاب بشود، پس از رای‌آوری تغییرات قانون اساسی، رهبری باید فردی شود.

این موضوع توسط آیت‌الله امینی در جلسه روز 14 خرداد مجلس خبرگان رهبری و در بحث رهبری فردی و شورایی، بیان شد.

چرا جلسه آن روز علیرغم اینکه آیت‌الله مشکینی رئیس مجلس بود و در آن جلسه حضور داشت، توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی اداره شد؟

رضایی : توانایی مدیریت جلسات، استعداد ذاتی افراد است. این موضوع مربوط به این مجلس هم نیست. در مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس آیت‌الله منتظری بود، اما جلسات توسط آیت‌الله بهشتی اداره می‌شد. آیت‌الله منتظری از آیت‌الله بهشتی که نایب رئیس مجلس بود خواستند تا مدیریت جلسات را برعهده بگیرد.

در مجلس خبرگان رهبری نیز چنین اتفاقی روی داد. نمایندگان آیت‌الله مشکینی را به عنوان رئیس انتخاب کرده بودند، اما چون آقای هاشمی رفسنجانی تجربه و توانایی اداره اینگونه جلسات را داشت، اداره آن روز جلسه به ایشان سپرده شد. این موضوع تنها در آن روز هم صورت نگرفت، بلکه قبل و بعد از آن هم بارها آقای هاشمی رفسنجانی اداره جلسات را برعهده گرفت.

آقای هاشمی در اداره جلسات توانمند بود، چون تجربه ریاست سه دوره از مجلس شورای اسلامی را داشت. او نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی بود که تا زمان حیات امام خمینی (ره)، این مسئولیت را عهده‌دار بود.

بحث‌ها در مجلس خبرگان رهبری، کاملاً آزاد بود . اگر فیلم مذاکرات مجلس مشاهده شود، شما می‌بینید که هر کس، هرعقیده‌ای را که دارد بیان می‌کند.

به طور مثال در بحث پیشنهادی که آقای آذری قمی مطرح کرد و در این گفتگو بدان اشاره شد، برخی آن را نقد کردند و عده‌ای هم او را معترض کردند که شما چرا چنین درخواستی از آیت‌الله گلپایگانی داشتید؟

در جلسه روز 14 خرداد مجلس خبرگان رهبری، تعدادی از نمایندگان به این دلیل که هنوز شرط مرجعیت جزو شروط رهبری در قانون اساسی بود، به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای ندادند.

بحث‌ها به قدری آزاد بود که حتی یکی از نمایندگان خواستار ابقای منتظری در مقام رهبری شد. او پیشنهاد داد که آیت‌الله منتظری رهبر شود، اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که وجود داشته است، در بیت آیت‌الله مشکینی ساکن شود. البته بنده مطمئنم که این نماینده بدون مشورت با آیت‌الله منتظری این پیشنهاد را مطرح کرد؛ چرا که آیت‌الله منتظری اصلاً چنین پیشنهادی را نمی‌پذیرفت.

(این فردی هم که پیشنهاد رهبری آیت‌الله منتظری را مطرح کرد، بعدها و در جریان رای‌گیری برای رهبری فردی و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر، بر پیشنهاد خود اصرار نورزید. البته او به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد و بعدها گفت که دلیل رای ندادنش عدم تصویب قانون اساسی جدید بود.)

همانگونه که گفته شد، قبل از اینکه آقای هاشمی در مورد گزینه رهبری فردی صحبت کند، دیگران نام آیت‌الله خامنه‌ای را مطرح کردند. بنابراین هاشمی رفسنجانی نقشی در جا انداختن آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبری نداشت.

هاشمی رفسنجانی زمانی از آیت‌الله خامنه‌ای نام برد که دیگران نام ایشان را مطرح کردند و تقریباً مسلم است که اگر آقای هاشمی رفسنجانی آن خاطره را بیان نمی‌کردند نمایندگان آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان رهبر انتخاب می‌کردند. آن خاطره موجب تحکیم اطمینان خاطر از انتخاب نمایندگان شد.

بحث‌ها به قدری آزاد بود که حتی یکی از نمایندگان خواستار ابقای منتظری در مقام رهبری شد. او پیشنهاد داد که آیت‌الله منتظری رهبر شود، اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که وجود داشته است، در بیت آیت‌الله مشکینی ساکن شود.

در جلسه روز 14 خرداد، آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر موقت انتخاب شد. آیا پس از آن در اخبار و رسانه‌ها گفته نشد که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر موقت است؟

رضایی : بله؛ در آن جلسه آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر موقت نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد، به این دلیل که شورای بازنگری قانون اساسی نیمه کار بود و هنوز قانون اساسی جدید تصویب نشده بود. در قانون اساسی جدید قرار بود شرط مرجعیت حذف و به اجتهاد اکتفا شود.

بنابراین آیت‌الله خامنه‌ای بر مبنای نظر امام خمینی و آنچه در کمیسیون اول شورای بازنگری قانون اساسی به تصویب رسیده بود، به صورت موقت به رهبری انتخاب شد تا اینکه کار شورای بازنگری قانون اساسی به پایان برسد و قانون اساسی جدید یا به تعبیر دیگر تغییرات قانون اساسی به تصویب مردم از طریق مراجعه به آرای عمومی به تصویب برسد.

در آن جلسه مقرر شد پس از تصویب قانون اساسی جدید، در مورد غیرموقت بودن رهبری جدید مجدد رای‌گیری خواهد شد. فاصله بین انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبری موقت تا دائمی شدن رهبری ایشان دو ماه است.

در روز 15 مرداد سال 68 مجلس خبرگان رهبری مجدد تشکیل جلسه داد. در آن جلسه مطرح شد که با توجه به اینکه قانون اساسی جدید پس از به رای به مردم گذاشتن، تصویب شد و رسمیت پیدا کرد، بر مبنای قانون اساسی جدید در مورد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای تصمیم‌گیری می‌شود.

در روز 15 مرداد مجدد رای‌گیری شد و تمامی مسائل حقوقی و قانونی پیگیری شد. جالب اینجاست که در جلسه آن روز برخی عنوان کردند که نیاز به رای‌گیری مجدد نیست، اما هیات رئیسه تاکید می‌کند برای اینکه تمامی مسائل به صورت قانونی حل شده باشد، باید رای‌گیری شود.

رای‌گیری انجام شد و آیت‌الله خامنه‌ای با درصد بیشتری نسبت به رای‌گیری روز 14 خرداد، به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد.

در جلسه روز 15 مرداد برخی عنوان کردند که نیاز به رای‌گیری مجدد نیست، اما هیات رئیسه تاکید کرد برای اینکه تمامی مسائل به صورت قانونی حل شده باشد، باید رای‌گیری شود. رای‌گیری انجام شد و آیت‌الله خامنه‌ای با درصد بیشتری نسبت به رای‌گیری روز 14 خرداد، به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد.

** ماجرای مدت‌دار بودن دوره رهبری چه بود؟

گفته شده است که در شورای بازنگری قانون اساسی، موضوع مدت‌دار بودن رهبری مطرح شد و یا حتی به تصویب رسید. آیا چنین ادعایی درست است؟

رضایی : متن مذاکرات جلسات شورای بازنگری قانون اساسی موجود است. در این جلسات بحث‌ها و پیشنهادات مختلفی در خصوص اصول قانون اساسی انجام می‌گیرد.

یکی از آن پیشنهادات، مدت‌دار بودن دوره رهبری به مدت 10 سال بود. پیشنهاد این بود که رهبری مدت‌دار باشد و پس از ده سال، در مورد آن دوره تصمیم‌گیری شود. اگر مورد رضایت بود، برای دوره بعد نیز انتخاب شود. اتفاقاً در این مورد بحث‌های زیادی صورت می‌گیرد، اما در نهایت اعضا به این نتیجه می‌رسند که رهبری مدت‌دار مناسب نیست.

در اینجا این نکته را هم باید متذکر شد که رهبری انقلاب دائم‌العمر نیست. مجلس خبرگان رهبری قادر است فرد موردنظر را در هر زمان که تشخیص بدهد از این مسئولیت برکنار کند. اصلاً اینگونه نیست که اگر فردی به عنوان رهبر انتخاب شد، دیگر مجلس خبرگان حق اظهارنظر در مورد او را از دست داده باشد. بنابراین رهبری به هیچ وجه مادام‌العمر نیست.

دلیل اینکه آیت‌الله مومن به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد، این بود که می‌گفت هنوز قانون اساسی جدید که در آن شرط مرجعیت حذف شد، به تصویب نرسیده است.

** چرا آیت‌الله مومن به آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد؟

یکی از کسانی که به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد، مرحوم آیت‌الله مومن عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری بود. نخست اینکه دلیل عدم موافقت ایشان چه بود و دوم اینکه آیا در سال‌های بعد نظر ایشان تغییر کرد؟

رضایی : دلیل اینکه آیت‌الله مومن به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد این بود که می‌گفت هنوز قانون اساسی جدید که در آن شرط مرجعیت حذف شد، به تصویب نرسیده است. پس همچنان باید به قید مرجعیت پای‌بند بود. آیت‌الله خامنه‌ای نیز در آن زمان مجتهد بودند، اما مرجع نبودند. چند نفر دیگر هم به همین دلیل رای موافق ندادند. (آن کسانی که در روز 14 خرداد به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای ندادند، تاکنون نگفته‌اند که در آن زمان ما فرد دیگری به غیر از آیت‌الله خامنه‌ای در نظر داشتیم.)

آیت‌الله مومن در سال‌های پس از 14 خرداد سال 68، بارها و بارها در تایید رهبری آیت‌الله خامنه‌ای سخن گفتند که مستندات آن هم موجود است. او کسی نبود که دین خود را به دنیا بفروشد. اگر اعتقادی داشت، خیلی راسخ اعلام می‌کرد؛ بنابراین آنچه از ایشان به یادگار مانده است، در تحکیم و تایید آیت‌الله خامنه‌ای است.

آیت‌الله مومن هر چند در جلسه روز 14 خرداد سال 68 به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای نداد، اما بعدها در تایید و تحکیم رهبری بارها سخن گفت.

سوال پایانی بنده این است که آیت‌الله امامی‌کاشانی فرمودند که انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری، انتخاب "عدول المومنین" است. این سخن بدان معنا نیست که انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای بر مبنای ولایت فقیه نبوده است؟

رضایی : این بحث‌هایی که در جلسه خبرگان مطرح شد، فقهی است و از آنجایی آغاز شد که آیت‌الله خامنه‌ای به شدت و با روش‌های مختلف از جمله استدلال، شکسته نفسی، تواضع و... با انتخاب خود به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفت کردند.

نمایندگان مجلس به هر نحوی برای آیت‌الله خامنه‌ای استدلال کردند تا او را مجاب سازند که شرایط شرعی برای رهبر شدن دارد و بهترین فرد برای پذیرش این مسئولیت است.

موضوع "عدول المومنین" را هم آقای آذری قمی مطرح کرد. در یک جا از بحث که نمایندگان به آیت‌الله خامنه‌ای فشار آوردند که شما باید رهبری را بپذیرید، ایشان می‌گوید همین آقای آذری قمی که اولین بار اسم من را آورد، اگر حکم کنم، ایشان حکم بنده را می‌پذیرد؟ (نقل به مضمون)

آقای آذری قمی بلند می‌شود و می‌گوید: بله، از نظر من هرکسی که به عنوان ولی فقیه در این مجلس انتخاب بشود، حال چه از باب مرجعیت، چه از باب اجتهاد، چه از باب عدول المومنین و چه از هر باب دیگر باشد، من حکم شما را بر خودم واجب می‌دانم. او در واقع تمام درها را به روی آیت‌الله خامنه‌ای بست و او را در استدلال علیه خودش خلع سلاح کرد.

در نهایت هم آقای امامی کاشانی نکته‌ای را بیان می‌کنند که مجتهدان باید درباره آن سخن بگویند. آیت‌الله خامنه‌ای وقتی که دید هرچه استدلال می‌کند، در برابرش دلیل می‌آورند، با گفتن "به هر حال من مخالفم" نشست. پس از آن مجلس وارد رای‌گیری شد و آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انتخاب شد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: