کرونا؛ فرصتی برای بازسازی اعتماد
عباس عبدی معتقد است ماجرای کرونا در اواسط کار موجب بهبود اعتماد از دست رفته مردم به رسانهها و دولت شد اما مجدداً این اعتماد به جایگاه اولیه در حال بازگشت است.
به گفته آقای عبدی، 20 روز اول شیوع کرونا نقطه افول اعتماد به رسانههای داخل و 20 روز دوم که مصادف با مقایسه وضعیت این مشکل در غرب بود، بازسازی نسبی و احیای اعتماد از دست رفته و سپس از اواخر فروردین دوباره مسأله به جایگاه اولیه در حال بازگشت است.
متن یادداشت آقای عباس عبدی به شرح زیر است: شاید با اطمینان بتوان گفت که در چند دهه گذشته، بهجز جنگ کمتر مسألهای چون کرونا مورد توجه افکار عمومی بوده و مردم پیگیر مسائل آن بودند. چنین مقاطعی بهار رسانه است که از طریق اطلاعرسانی درست حداکثر اعتماد را جلب کند. همچنان که میتواند پاییز رسانه باشد که با از دست دادن اعتماد مخاطبان، جایگاه خود را ضعیفتر کند.
در خصوص کرونا طی دو ماه اسفند و فروردین و اوایل اردیبهشت با اوج خبررسانی مواجه بودیم. با توجه به ماهیت به نسبت غیرسیاسی این پدیده، امکان بازسازی و احیای اعتبار رسانهها بویژه صداوسیما وجود داشت، البته به شرطی که پس از کرونا نیز تداوم پیدا میکرد چرا که پس از قضایای آبان و سقوط هواپیما، اعتبار رسانههای داخلی از حیث اطلاعرسانی بیطرفانه با ابهام مواجه شده بود، بنابراین کرونا که در اصل موضوعی به نسبت غیر سیاسی بود میتوانست زمینه بازسازی این اعتماد از دست رفته باشد ولی متأسفانه این مسأله نیز در چنبره سیاست قرار گرفت و نه تنها فرصت لازم از دست رفت، بلکه از جهاتی نیز نظام رسانهای داخل کشور تضعیف هم شد.
تنها شانسی که در این میان آوردند، عملکرد به غایت بد برخی حکومتهای غربی و به طور مشخص بریتانیا و ایالات متحده بود که ماجرا را تغییر داد و نیز عملکرد یکسویه رسانههای فرامرزی فارسیزبان نیز موجب شد که بدبینییها به نظام رسانهای داخل کشور تا حدی متعادل شود.
به طور کلی میتوان 20 روز اول را نقطه افول اعتماد به رسانههای داخل دانست و 20 روز دوم که مصادف با مقایسه وضعیت این مشکل در غرب بود، بازسازی نسبی و احیای اعتماد از دست رفته دانست، و سپس از اواخر فروردین دوباره مسأله به جایگاه اولیه در حال بازگشت است.
سه نهاد معتبر که در این زمینه نظرسنجی کردهاند و نتایج خود را نیز در اختیار افکار عمومی قرار دادهاند، شامل معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران که چهار موج گوناگون را در مقاطع متفاوت فقط در شهر تهران انجام داده است. همچنین موسسه ایسپا که در اواخر فروردین در سطح ملی انجام داده و بالاخره دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که موج اول نظرسنجی ملی خود را در اواخر فروردین انجام داده است. نکته مهم این است که این نظرسنجیها به علل روشنی تلفنی انجام شده که نتایج آن با قدری اریبی محافظهکارانه همراه است.
نظرسنجی ارشاد نشان میدهد که منبع اصلی پیگیری اخبار حدود دو سوم افراد کشور در مورد کرونا صداوسیما است ولی هنگامی که به جزییات وارد میشویم، کیفیت و میزان استفاده مردان، جوانان و افراد تحصیلکرده به حدود نصف میرسند. البته این پرسش باید به گونه دو پاسخی طراحی میشد که پاسخها دقیقتر باشد.
میزان اعتماد به آمار و ارقام رسمی نیز کمتر از 50 درصد است. به عبارت دیگر کسانی که به میزان کم و خیلی کم اعتماد دارند، اندکی بیشتر از کسانی هستند که به میزان زیاد و خیلی زیاد اعتماد دارند. جالب اینکه هر دو نظرسنجی ایسپا و ارشاد نشان میدهد که میزان پیگیری آمار و اطلاعات از سوی مردم بیش از پیگیری برنامه و سیاستهای دولت بوده است و این تا حدی عجیب است چرا که این سیاستها تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم دارد. ولی احتمالاً به علت بیاعتمادی، حوصله پیگیری آنها را نداشتهاند.
اعتماد به عملکرد دولت و سایر نهادهای رسمی نیز زیر 50 درصد است، یعنی نسبت کسانی که کم و خیلیکم به این عملکرد اعتماد دارند، به کسانی که زیاد و خیلی زیاد اعتماد دارند، در نظرسنجی ایسپا حدود 1.4 و در نظرسنجی ارشاد حدود 1/1 است. هر چند میزان بیاعتمادی در نظرسنجیهای ملی تا حدی بیشتر از میزان اعتماد است، ولی اگر با میزان اعتماد نسبت به حوادثی چون هواپیما و اعتراضات خیابانی و دیگر موضوعات حساس مقایسه شود، نشاندهنده قدری بهبودی در میزان اعتماد است.
با این حال این بهبودی از روند ثابتی تبعیت نکرده است. این گزاره را از چهار نظرسنجی شهرداری که خاص مردم تهران بوده میتوان نتیجه گرفت. البته فراموش نکنیم به علل گوناگونی بیاعتمادی مردم تهران بیش از مردم سایر مناطق کشور است و این را در همه زمینهها میتوان دید. براساس این نظرسنجیها بیاعتمادی به آمار رسمی و نارضایتی از عملکرد دولت و نهادهای عمومی در چهار موج نظرسنجی به شرح زیر بوده است:
موج نظرسنجی بیاعتمادی به آمار رسمی نارضایتی از عملکرد 1ـ نیمه اسفند 69% 65% 2ـ پایان اسفند 55% 56% 3ـ نیمه فروردین 48% 46% 4ـ آخر فروردین 58% 53%
ملاحظه میشود که در آغاز ماجرا این بیاعتمادی بالا بود و تا نیمه فروردین به مرور کم شد، که بیشتر تحت تأثیر مقایسه عملکرد ایران و کشورهای غربی است. ولی دو باره روند صعودی پیدا کرده است که تخلیه اثرات مقایسه با کشورهای غربی است. در مجموع میتوان گفت نظام رسانهای رسمی و ساختار سیاسی در ایران نتوانست که از این فرصت برای بازسازی خود در حد مطلوب استفاده کند و احتمالاً در ادامه نیز مشکلات ناشی از بیاعتمادی بیشتر خواهد شد.