اولین نهاد علنی انقلاب چگونه شکل گرفت؟
سوم بهمنماه چند روز بعد از انتشار خبر ورود قریبالوقوع امام خمینی به میهن اولین نهاد علنی انقلاب با نام "ستاد استقبال از امام" تشکیل شد.
خبرگزاری تسنیم: 30 دیماه 57 امام خمینی بنیانگذار کبیر انقلاب در پیام 4 محوری خطاب به ملت ایران خبر از بازگشت قریبالوقوع خود به میهن بعد از 14 سال تبعید داده و فرمودند "اینجانب انشاءاللّه تعالی بزودی به شما میپیوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشکلات کوشا بوده و با همصدا و همقدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه کنیم."
انتشار این خبر موجی از شادمانی در بین مردم پخش کرد و شخصیتهای انقلابی برای استقبال از امام خمینی که قریب 14 سال دور از وطن در تبعید به سر برده بود آماده میشدند. اولین گام برای این کار تشکیل کمیته استقبال از حضرت امام(ره) بود که به پیشنهاد شهید مطهری صورت میگرفت.
کمیته استقبال در واقع دومین نهاد انقلابی بود که قبل از 22 بهمن تشکیل میشد. اولین نهاد، شورای انقلاب بود که ایده طرح آن از سوی روحانیون معتمدِ حضرت امام پدید آمد و در سفر شهید مطهری به نوفل لوشاتو این طرح با امام در میان گذارده شد. با موافقت ایشان این شورا تشکیل و اعضای آن انتخاب شدند. پس از آن امام خمینی(ره) در اطلاعیهای، اعضای شورای انقلاب اسلامی را تعیین و وظایف آن را برای مردم تشریح کردند.
با اینحال تفاوت اساسی میان شورای انقلاب و کمیته استقبال آنجا بود که شورای انقلاب یک نهاد مخفی بود و کسی از اعضای آن و محل برگزاری جلسات اطلاع نداشت اما «کمیته استقبال از امام« که زیر نظر این شورا کار میکرد نهاد علنی انقلاب بود، اعضایآن مشخص شده بود و در مدرسه رفاه اسکان داشتند.
در جلسهای که در مدرسه رفاه برگزار شد، پس از رایگیری میان اعضاء شهید مطهری به عنوان رییس کمیته استقبال و رابط این ستاد با شورای انقلاب انتخاب شد.
سایر اعضای ستاد مرکزی کمیته استقبال از امام خمینی عبارت بودند شهید فضلالله محلاتی رابط جامعه روحانیت مبارز، هاشم صباغیان رابط نهضت آزادی ایران، اسدالله بادامچیان رابط هیأتهای مؤتلفه اسلامی، کاظم سامی رابط جنبش انقلابی مردم ایران(جاما)، حسین شاهحسینی رابط جبهه ملی ایران، تهرانچی رابط بازار و علی دانش منفرد رابط انجمن اسلامی معلمان ایران.
کمیته استقبال از نمایندگان احزاب و اقشار مختلف مردم تهران تشکیل شد تا مراسم استقبال را هرچه باشکوهتر برگزار کند و در این ستاد قریب 60 هزار نفر مسئولیت حفاظت از جان امام و انتظامات مراسم را در شرایطی برعهده گرفتند که هنوز ارتش و کابینه بختیار برقرار بود.
برای فعالیتهای انتظاماتی و نظم مراسم استقبال، شبکهای با بیش از 60000 نفر شناسایی شدند و بازوبند پارچهای که روی آن مهر عنوان انتظامات مراسم استقبال امام خورده بود به آنها داده شد. این نیروها مسیر فرودگاه تا دانشگاه تهران و از آنجا تا میدان شوش و تا بهشت زهرا را پوشش میدادند که کاروان امام خمینی مورد حمله ساواک، مخالفان و گارد شاهنشاهی قرار نگیرد. نیروهای دیگری نیز برای سرود و تبلیغات و تظاهرات تشکیل شد.
به گفته علی دانش منفرد از اعضای ستاد استقبال، با ورود امام خمینی به میهن فعالیت کمیته استقبال گسترش یافت و تا مدتی امور اجرایی انقلاب را انجام میداد:" کمیته استقبال در مدرسه رفاه، مرکز مدیریت انقلاب، تشکیل هیئت دولت و اسلحهخانه انقلاب شد. همین طور مردم کلانتریها را اشغال میکردند و اسلحهها را تحویل آنجا میدادند بهخصوص بعد از 22 بهمن. کمکم نهضت اوج گرفت و وقتی اینگونه شد در واقع شیرازه کار از دست شاه رفت و مردم بعد از چند روز نخست وزیری را هم گرفتند. بختیار فرار کرد و دولت به همان نخست وزیری رفت اما ستاد استقبال مدرسه رفاه بود. ما یک کلاس را گرفتیم و پشت آن با کاغذ A4 نوشتیم اتاق نخستوزیر! آقای مهندس بازرگان هم رفت و پشت یک صندلی شکسته نشست و رئیس دولت شد. بعد از دو سه روز چند وزیر توسط آقای بازرگان تعیین شد و یک کلاس دیگر گرفتیم و با کاغذ A4 زدیم اتاق وزیران که چند وزیر او هم همانجا نشستند.
عدهای میآمدند میگفتند "ما پادگان عباسآباد را گرفتیم."، میگفتیم "شما چهکسانی هستید؟"، میگفت "معلم هستم" و بعد کارتش را میدیدیم و به او حکم میدادیم از فلان پادگان مراقبت کند. این حکم کمیته استقبال سند بود و میرفت و اداره میکرد چون زمانی هم نبود و ما شبانهروز کار میکردیم. 400 تا 500 ساواکی گرفته بودند و ما اینها را کف حیاط برده بودیم و عدهای هم از اینها احراز هویت میکردند عدهای هم از سران رؤسای ساواک و ارتشیها را در زندان نگه داشتیم بنابراین کمیته استقبال، شد مرکز حکومت یعنی دولت در آنجا تشکیل شد اسلحهخانه انقلاب شد، زندان انقلاب شد و همه چیز آنجا در یک مدرسه کوچک شکل گرفت".
امام خمینی در تاریخ 14 بهمن 57 در دیدار با اعضای کمیته استقبال فرمودند "من از همه شما آقایان تشکر میکنم که در این موردها زحمت کشیدید لکن زحمتی بوده است که برای خادم خودتان کشیدید، زحمتی بوده است که برای خدمتگزار خودتان کشیدید. من خدمتگزار شما هستم. من میخواهم که شما عزیز باشید. من خدمتگزار ملت هستم."