باهنر: اصلاحات اقتصادی جرات میخواهد که نه مجلس دارد نه دولت
من یک طنز تلخ میگویم، الان دولتهایی که روی کار میآیند دو وظیفه بیشتر ندارند، دوره اول به دنبال خنثی کردن کارهای دولت قبلی میروند و دوره دوم کارهایی میکنند که دولت بعدی بیاید و خنثی کند که نتیجهاش میشود این گرفتاریهای ما.
روزنامه دنیای اقتصاد: باهنر :تصور میکنم که اگر سه قوه در موضوعی به جمع بندی برسند رهبر انقلاب از قدرت فرا قوهشان هم استفاده خواهند کرد و حمایت میکنند که آن تصمیم اجرا شود و به نتیجه برسد. مثلا در حوزه حاملهای انرژی اگر شورای هماهنگی به جمعبندی برسد به نظر من رهبری نیز حمایت خواهند کرد.
بخشهایی از گفتگو با محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رئیس پیشین مجلس را بخوانید؛
*به اعتقاد من حرکتی که در عرصه سیاستگذاری اقتصادی آغاز شده یک مسیر ثابت و روشن نبوده است. در واقع در عرصه اقتصادی این سخن را میتوان با قطعیت گفت.
*همه ما از اول انقلاب شعار خصوصیسازی دادیم، ولی هنوز قسمت اعظم اقتصاد و عمده عرضه و تقاضا در دست دولت است و نواقصی، چون وابستگی اقتصادمان به نفت همچنان پابرجاست. اقتصادی که دولتی باشد ویژگیهای خاص خودش را دارد. بر این مبنا دولتهایی که بر سر کار میآیند خودشان برای خودشان ریلگذاری میکنند، نه اینکه یک ریل باشد و بگویند این قطار دارد میرود، حالا فقط راننده لکوموتیو عوض شده است، متاسفانه این نیست.
* آن بخشی که رهبری با توجه به قانون اساسی راسا اداره میکند مثل بخش دفاعی یا بخش امنیتی یا بخش اطلاعاتی یا حتی بعضا سیاست خارجی بخشهای خیلی افتخارآمیزی هستند با اینکه سختترین تحریمها را در همین بخشها داشتهایم، اما دستاوردها قابل تقدیر و افتخار است. اما بحث ما الان درخصوص بخشهایی است که رهبر معظم انقلاب ابلاغ میکنند و به کارگزاران کشور برای اجرا میسپارند. این زیگزاگها با تغییر دولتها و مجالس متاسفانه کشور را گاهی از مسیر کلی و ریل اصلی منحرف میکند.
*من یک طنز تلخ میگویم، الان دولتهایی که روی کار میآیند دو وظیفه بیشتر ندارند، دوره اول به دنبال خنثی کردن کارهای دولت قبلی میروند و دوره دوم کارهایی میکنند که دولت بعدی بیاید و خنثی کند که نتیجهاش میشود این گرفتاریهای ما.
*ما در کشورمان باید مثلا ۱۰ نظام داشته باشیم؛ شامل نظام بانکی، نظام بیمهای، نظام پولی، نظام رفاهی، نظام قضایی، نظام آموزشی و... که این ۱۰ نظام هم باید با یکدیگر بهعنوان یک منظومه کار کنند. در بعضی از بخشها یک نظام مستقر نداریم در بعضی جاها هم که نظام مستقر داریم این نظامها نمیتوانند هماهنگ با یکدیگر کارکنند، مثلا نظام آموزشی با نظام تولیدی ما هماهنگ است؟ خیر؛ بنابراین مملکت را به شدت گران اداره میکنیم و از این گران اداره کردن سهم خیلی کمی را صرف رفاه مردم میکنیم.
*بهعنوان مثال ما اگر پولی را خرج یک دانش آموز بکنیم از کلاس اول دبستان تا کلاس دوازدهم با توجه به خرجی که برایش میکنیم، وقتی که دیپلمش را بگیرید بهرهوری این کار چقدر است؟ آیا این منابع به بهترین شکل هزینه شده و بهترین خروجی را داشته است؟ کجا بررسی کردهایم؟ و اگر کل این پول را نقد به او بدهیم آیا بهتر نمیتواند زندگی اش را آباد بکند؟ هزینههایمان هزینههای زیادی است و بهرهوریمان کم است.
*تا قبل از تشکیل شورایعالی هماهنگی اقتصادی خود روسای قوا گاه در برخی موارد اختلافات عجیبی با هم داشتند. یعنی خود قوا به مزاحم همدیگر تبدیل شده بودند. یکی از مزیتهای تشکیل این شورا ایجاد همزبانی بین قوای سهگانه است. این شورا توانست قوا را به یکدیگر نزدیک و برخی ناهماهنگیها را رفع کند. اما توقع مقام معظم رهبری باز هم بیشتر است و از نظر من این شورا به آن اندازه توقع ایشان نتوانسته ظاهر شود.
*توجه داشته باشیداین جمله که مقام معظم رهبری فرمودهاند مهم است. ایشان تاکید کردهاند در این شورا اعضا روی هر مسالهای که به اجماع برسند من حمایت میکنم، به اعتقاد من این جمله بسیار جمله بزرگی است. من حتی تصور میکنم که اگر سه قوه در موضوعی به جمع بندی برسند رهبر انقلاب از قدرت فرا قوهشان هم استفاده خواهند کرد و حمایت میکنند که آن تصمیم اجرا شود و به نتیجه برسد. مثلا در حوزه حاملهای انرژی اگر شورای هماهنگی به جمعبندی برسد به نظر من رهبری نیز حمایت خواهند کرد. خب اکثریت اعتقاد دارند اصلاحات باید دراین حوزه انجام شود تا مصرف انرژی بهینه شود این امکان وجود داشت و حتی داشت انجام میشد، اما نمیدانم چه اتفاقی افتاد که به ثمر نرسید از این نظر من فکر میکنم با عرض تاسف شورای هماهنگی اقتصادی متاسفانه آنطور که باید، ظاهر نشد.
*{در پاسخ به این سوال که چرا جرات اجرای سیاستهای اصلاحی را نداریم. یعنی در مرحله تصویب و اجرا با ترسی روبهرو میشوند که ریشههای پوپولیستی دارد و مانع از انجام اصلاحات اقتصادی میشود. }: اگر الان قرار باشد اصلاحاتی در کشور طراحی و اجرا شود حتما باید تفاهم صد درصدی بین سه قوه باشد. یعنی اگر قرار باشد قوه مجریه اصلاحات را انجام دهد بعد قوهقضائیه متولیاش را دستگیر کند و مجلس هم بخواهد وزیر مربوطه را استیضاح کند شدنی نیست.
*{در پاسخ به این سوال که چرا نهادهای نظارتی با کارگزاران برخورد میکنند مثلا معاونت وقت بانک مرکزی در امور ارزی گفته است با دستور دولت و براساس تصمیم دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، برای تنظیم بازار با سیاستها و افراد مورد تایید نهادهای ذیربط به بازار ارز ورود کرده است. دولت میگوید ما برای تنظیم بازار این کار را کردهایم، ولی ظاهرا قوهقضائیه نمیپذیرد. }: مجریانی که سیاستهای بالادستی خود را اجرا میکردند مجرم نیستند؛ اما قوهقضائیه ادعای دیگری هم دارد که این افراد در اجرای همان سیاستها استفاده شخصی کردهاند. اگر سوءاستفاده بوده حتما باید برخورد شود و ربطی به اجرای سیاست ندارد، اما در موردی که شما اشاره کردید من هم فکر نمیکنم سوءاستفاده شخصی صورت گرفته باشد. در واقع تا جایی که تحقیق کردهام و اطلاعات دارم این افراد فقط سیاستها را اجرا کردهاند و سوءاستفادهای نبوده است. اما فارغ از مصداق مورد اشاره همه اشخاص در برابر قانون مساوی هستند و اگر خدای نکرده سوءاستفاده شخصی در این مسیر صورت بگیرد قانون با آنها برخورد میکند. ولی اگر فقط سیاستها را اجرا کنند و سوءاستفاده شخصی نداشته باشند دلیلی ندارد قانون آنها را محاکمه کند. این نکته را باید در برخورد و مبارزه با فساد لحاظ کنیم.
* اصلاحات همهجانبه و پایهای نیاز به یکسری تصمیمات خطیر دارد، باید برای اصلاحات ازخودگذشتگی و ایثارگری کرد، اما در اتخاذ این تصمیمات خطیر نهادهای متولی ریسک نمیکنند. این تصمیمات را نه مجلس جرات دارد بگیرد، نه دولت و نه قوهقضائیه. اصلاحات نیازمند درک مشترک و اجماع است اگر سه قوه با یکدیگر همدل و همراه شدند مقام معظم رهبری از آنها برای انجام و اجرای اصلاحات حمایت میکند. طبیعتا هر اصلاحاتی در کوتاهمدت عوارضی دارد وقتی قرار باشد از سوخت مالیات گرفته شود عدهای راضی نیستند، اما تجربه همه کشورها نشان داده این کار به نفع کشور و نسل کنونی و آتی است پس باید برای یک دوره نارضایتی بخشی از مردم را تحمل کرد و با اقناع اکثریت، آنها را با این اصلاحات ناگزیر همراه کرد تا نتیجه حاصل شود. کشورهای دیگری نیز که مثل ما بودهاند همین مسیر را رفتهاند.