واکنش یک روزنامه نگار به فحاشی رائفی پور
سه رفیق نشستهاند دور هم دیزی را زدهاند و شکمشان پر شده است و سرشان سنگین. نوش جانشان. اما یک دیزی ساده که بدمستی ندارد.
سرویس سیاسی فردا: سه رفیق نشستهاند دور هم دیزی را زدهاند و شکمشان پر شده است و سرشان سنگین. نوش جانشان. اما یک دیزی ساده که بدمستی ندارد. چرا به جان مخالف و منتقد افتادهاند و فحشکش میکنند. یکی را خر و دیگری را سگ. حالا یکی بیاید بگوید عموجان من نه حزب اللهی هستم نه سکولار. فقط کمی به شما، حتی به شما هم نه به جایگاهی که شما را بر آن نشاندهاند نقد و نظری دارم. خب خدا را خوش نمیآید همه را با خر و سگ برابر کنید. بماند که همان لفظ خر را هم پیشتر از کلمه حزب الله روا نمیدانم. آن هم از زبان شما که شدهاید متفکر و استراتژیست و خطیب تراز تینِیجرهای انقلابی. سکولارها هم اگر مخالف شما هستند کمی سعهی صدر بد نیست. انصافا اطلاق سگ به جماعتی از مخالفان تئوریک هم دور از شأن اخلاق یک سلبریتی است. شما مثلا اگر زبانم لال جای بهشتی بود چه میکردید؟! حالا فکرش را بکنید این دیکتاتورهای کوچولو که ذوقزده از سفرهی دیزیشان عکس میگیرند پایشان برسد به مجلسی، وزارتخانهای، ادارهای جایی. دودمان مخالف و منتقد «هر که با ما نیست» را بر باد میدهند. راستش یاد مثَل ملا افتادم که برای تعمیر سقف خانه کاهگل سوار خرش کرده و برده بود پشت بام و خر دیگر پایین نمیآمد و آنقدر آن بالا جفتک انداخت تا سقف خانه را ویران کرد. این حکایت مردم ماست.