روایت فواد ایزدی از شکست دو هدف اصلی آمریکا علیه ایران/سفیر ایران در ترکیه: تیم «ب» به دنبال جنگ است
فواد ایزدی، تحلیلگر حوزه استراتژیک و استاد دانشگاه تهران معتقد است: دلیل اینکه آمریکاییها به ایران حمله نظامی نکردهاند، محدودیتهای اخلاقی نیست زیرا اساساً آنها به این موضوع اعتقادی ندارند بلکه هزینههای بالای جنگ علیه ایران مانع این کار شده است.
خبرگزاری ایسنا: فواد ایزدی با بیان اینکه هدف سیاستهای دو سال گذشته آمریکا سرنگونی حکومت ایران بوده، گفت: آنها قصد دارند همان اقدامی که در سال ۱۳۳۲ انجام دادند و حکومت مصدق را ساقط کردند، امروز نیز همان کار را انجام دهند اما حقیقت آن است که این سیاست شکست خورده است. «بولتون» پیش بینی کرده بود جمهوری اسلامی ایران چهلمین سالگرد خود را نمی بیند و برای این هدف بودجه گذاشته بودند و طراحی کرده بودند اما به نتیجه نرسید.
وی درباره هدف دیگر سیاستهای آمریکا و ترامپ اظهار کرد: آمریکاییها قصد داشتند و دارند اگر به هر دلیلی نتوانستند حکومت ایران را سرنگون کنند، حداقل ایران ۱۲ پیش شرطی را که پمپئو سال قبل لیست کرده بود، اجرایی کند. آن پیش شرطها برای این بود که در صورت اجرایی شدن، مذاکره بین ایران و آمریکا اتفاق بیفتد که آن هم رخ نداد و بنابراین سیاستهای دولت آمریکا هم در هدف نخست و هم در هدف دوم شکست خورده است.
این تحلیلگر حوزه استراتژیک در گفتگو با "رادیو گفتگو" با اشاره به حضور ناو هواپیمابر آمریکایی در منطقه و احتمال اجرای سناریوی جنگ علیه ایران خاطرنشان کرد: جنگ گستردهای که آمریکاییها علیه عراق و افغانستان انجام دادند در ایران به هیچ وجه مطرح نیست اما اینکه جنگ محدودی وجود دارد یا خیر، حرف دیگری است. البته وقتی مشاهده کنیم تعداد نیروهای آمریکایی در منطقه خلیج فارس افزایش پیدا کرد، نشان دهنده آن است که جنگی اتفاق نمیافتد اما زمانی که نیروهای آمریکایی از منطقه خارج شدند، میتواند نشانه جنگ باشد.
وی ادامه داد: وقتی نیروهای آمریکایی در منطقه زیاد هستند، در تیررس نیروهای ایرانی قرار دارند و اگر بخواهند وارد جنگ شوند، سعی خواهند کرد نیروهای خود را از تیررس این نیروها دور کنند. آمریکاییها برای جنگ نیاز نیست یک ناو در خلیج فارس داشته باشند، بلکه میتوانند از پایگاههای دیگر از موشک استفاده کنند و نیازی به حضور در مرزهای ایران ندارند.
این کارشناس مسائل بین الملل همچنین با بیان اینکه رخ دادن جنگ به ایران نیز بستگی دارد، عنوان کرد: یکی از دلایلی که به ایران حمله نظامی نکردند، آن است که ایران نفوذ منطقهای بالایی دارد و نیروهای ایرانی و همچنین نیروهای هم پیمان با ایران در منطقه حضور چشمگیری دارند و نیروهای آمریکا در تیر رس نیروهای ایرانی قرار دارند؛ از این جهت هزینه حمله به ایران زیاد خواهد بود. اگر نفوذ منطقهای ایران کاهش پیدا کند و حضور خودمان را ۱۰ درصد کم کنیم، احتمال جنگ ۲۰ درصد افزایش پیدا میکند یا اگر قدرت موشکی کشور را کم کنیم، قدرت ایران کاهش پیدا کند.
وی تصریح کرد: دلیل اینکه آمریکاییها به ایران حمله نظامی نکردهاند، محدودیتهای اخلاقی نیست زیرا اساساً آنها به این موضوع اعتقادی ندارند بلکه هزینههای بالای جنگ علیه ایران مانع این کار است و برای جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به کشورمان باید در حوزه نظامی همچنان قدرتمند باقی بمانیم.
سفیر ایران در ترکیه: تیم "ب" به دنبال جنگ است/ ظریف حامل پیام خاصی از دمشق برای آنکارا نبود
سفیر ایران در ترکیه تصریح کرد: گروهی در آمریکا که وزیر امورخارجه ایران از آنها تحت عنوان تیم "ب" نام میبرد برای رویارویی با ایران و حتی ایجاد جنگ با تهران تلاش میکند.
محمد فرازمند در مصاحبه با «سنا آلکان»،خبرنگار شبکه خبری سی ان ان ترک به سوالات این شبکه خبری در مورد برخی از مسائل مرتبط با سیاست خارجی ایران و تحولات منطقه و عرصه بین الملل پاسخ گفت.
متن این مصاحبه که به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است، به شرح زیر است:
نظر ایران در رابطه با تحریمهای آمریکا و افزایش فشارهای دولت واشنگتن علیه ایران چیست؟
-ابتدا مراتب تأثر و تأسف خود به دلیل حمله اخیر اسرائیل به دفتر خبرگزاری آناتولی در غزه را اعلام میدارم.
- در رابطه با تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز باید بگویم که این تحریمها و لغو معافیتها نه تنها ایران بلکه در عین حال کشورهایی که در منطقه خواهان تجارت و توسعه روابط دو جانبه خود با ایران هستند را نیز مجازات میکند. ما با ترکیه از روابط دوجانبه و تجاری گستردهای برخوردار بوده و ترکیه از ایران نفت و گاز خریداری میکند. این تحریمها به کشورهای همسایه ما نیز آسیب وارد میکند. ایالات متحده آمریکا نمیتواند به کشورها در خصوص معاملات آنها با کشورهای دیگر دستور دهد. مقامات ترکیهای که با آنها گفتگو کردهایم نیز تأکید میکنند که به بخشی از تحریمهای علیه ایران تبدیل نخواهند شد. ارتباطات زیادی در سطوح مختلف داریم و بدنبال روشی برای ادامه تجارت هستیم. وزیر امورخارجه ما نیز چند هفته پیش به آنکارا آمدند. ایشان در آنکارا با اردوغان، رئیس جمهور و مولود چاوش اوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه دیدار و گفتگو کرده و در چارچوب این دیدارها برای فعالیت در ۵ سطح به منظور حفظ روابط دو جانبه در مقابل تحریمهای غیر قانونی و یک جانبه آمریکا علیه ایران تصمیم گرفتیم.
همانگونه که میدانید مهلت معافیت ترکیه از تحریمهای نفتی ایران در تاریخ ۲ می به پایان رسید. آیا در حال حاضر واردات نفت ترکیه از ایران ادامه داشته و یا متوقف شده است؟
- تا ماه می، خرید نفت از ایران به طور عادی ادامه داشت. برای دستیابی به راه حلی جهت ادامه این روند پس از ماه می نیز همراه با ترکیه تلاش میکنیم. در اینجا مهم تمایل ترکیه برای حفظ این تجارت و منافع ملی خود میباشد. ضمناً برای ترکیه جایگزین کردن یک نفت دیگر به جای نفت ایران مشکل است، زیرا پالایشگاههای این کشور از لحاظ فنی مناسب با نفت ایران میباشد.
مولود چاوش اوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه اخیراً طی ارائه توضیحاتی گفته بود: "برخی از شرکتها درخصوص تجارت با ایران دچار نگرانی هستند". در اتحادیه اروپا نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. آیا در دیدار با مقامات ایرانی و شرکتهای ترک این نگرانی را مشاهده میکنید؟
- همانگونه که میدانید ما با بسیاری از شرکتهای ترک قراردادهای متفاوتی داریم. این شرکتها تا تاریخ ۲ می از تحریمهای نفتی ایران معاف بودند. در حال حاضر نیز وزارت نفت ایران و وزارت انرژی ترکیه فعالیت میکنند. از سوی دیگر مذاکرات مقامات ترکیه با کشورهای غربی برای ادامه این معافیتها نیز همچنان ادامه دارد.
ایران اخیراً اعلام کرد: "در صورت لزوم تنگه هرمز را خواهیم بست". در چنین دوران حساسی از لحاظ تنگه هرمز، احتمال بستن این تنگه تا چه اندازه جدی است؟
- ما نفت خود را از طریق تنگه هرمز صادر میکنیم. لذا تأمین امنیت این تنگه و باز نگه داشتن آن از لحاظ ما نیز بسیار حائز اهمیت است. تنگه هرمز از لحاظ تجارت و انتقال نفت بسیار مهم بوده و ما خواستار حفظ امنیت آن هستیم. این تنگه و این مسیر دریایی باید برای کلیه کسانی که از این تنگه استفاده میکنند و کشورهای منطقه کارآمد باشد. ایران کشور مهمی در منطقه بوده و باید از ظرفیت منطقه استفاده کند.
در ادلب شاهد تشدید تنش و اقدامات روسیه و (رژیم) سوریه هستیم. ایران اخیراً طی ارائه توضیحاتی بر لزوم پاکسازی ادلب از لوث تروریستها تأکید کرد. رویکرد فعلی ایران در این زمینه چیست؟
- در چارچوب روند آستانه هر سه کشور نیز برخی اصول را پذیرفتند. یکی از این اصول نیز عدم وجود راه حل نظامی برای مسئله سوریه بود. ما همراه با ترکیه و روسیه برای کاهش تنش در سوریه اقدامات بسیاری انجام دادیم. اینک وضعیت نسبت به ۶ سال پیش بسیار بهتر است. در ادلب نیز باید بدنبال یک راه حل سیاسی و صلح آمیز باشیم. ما در سراسر سوریه از جمله ادلب راه حل نظامی را رد میکنیم. هر سه کشور از فعالیتهای تروریستی در سوریه ناراحت هستند. هیچ کس خواستار کنترل سوریه توسط تروریسم نیست. همه ما برای یک راه حل صلح آمیز، تأمین تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه و مبارزه با تروریسم تلاش میکنیم.
روند آستانه همچنان ادامه دارد، اما گفته میشود در این روند نیز مشکلاتی وجود دارد. این ادعاها را چطور ارزیابی میکنید؟
- ما در روند آستانه پیشرفت بسیار مثبتی حاصل نمودیم. در صورت مقایسه بحران سوریه با بحرانهای دیگر، ما در روند آستانه اقدامات بسیار موفقیت آمیزی انجام دادیم. در حال حاضر تنها در ادلب نگرانی وجود داشته و من مطمئنم که سه کشور با کمک یکدیگر و همچنین به کمک پلتفرم بین المللی این مشکل را نیز حل خواهند کرد. نباید فراموش کرد که در روند آستانه موضوع کمیته قانون اساسی سوریه نیز در دستور کار میباشد. در این راستا تنها چند موضوع باقی مانده و با کمک جامعه بین المللی به زودی این کمیته به نتیجه خواهد رسید و در رابطه با نحوه تشکیل یک کمیته مشترک توضیحاتی ارائه خواهد شد. در پی تشکیل کمیته مذکور و نگارش قانون اساسی سوریه، در این کشور یک روند سیاسی جدید آغاز خواهد شد.
ترکیه و آمریکا در خصوص طرح تشکیل منطقه امن در مرز سوریه درحال مذاکره هستند. پیشتر ایران (روسیه) نیز تفاهم نامه آدانا را یادآور شده بود. آمریکا نیز اعلام کرد که در مقابل تهدید ایران بخشی از نیروهای خود را در سوریه نگه خواهد داشت. یعنی اینطور متوجه میشویم که آمریکا نیروهای خود را کاملاً از سوریه خارج نخواهد کرد. شما این روند را چطور ارزیابی میکنید؟
- ما خواستار مداخله در روابط ترکیه با بازیگران دیگر نیستیم. این تصمیم به آنها ارتباط دارد. ولی ما معتقدیم که ابتدا باید تمامیت ارضی سوریه حفظ شده و دولت قوی دمشق کلیه مناطق سوریه را کنترل نماید. این امر از لحاظ ما حائز اهمیت است. باید یک استاندار وجود داشته باشد. ما هر آنچه که برای ایران میخواهیم را برای عراق و سوریه نیز میخواهیم. از نظر ما تجزیه کشور بسیار خطرناک است. یک دولت مرکزی و ساختارهای متفاوت دیگر وضعیت را در منطقه پیچیدهتر خواهد کرد. طبق معمول هر وقت که قدرتهای خارجی از جمله آمریکا در یک جا حضور داشته باشند در آنجا دستیابی به راه حل صلح آمیز دشوار میشود. تاریخ به ما نشان داده است که برای حل مسائل نمیتوان به قدرتهای خارجی اعتماد کرد. قدرتهای خارجی که از ماورای اقیانوسها به منطقه ما آمدند، تجربیات خوبی را با خود به همراه نیاوردند. وضعیت عراق را ببینید…، وضعیت لیبی را ببینید… ما به عنوان کشورهای منطقه در کلیه اقدامات خود موفق واقع شدیم، اما آمریکاییها و نیروهای غربی موفق نشدند. آنها نه منافع ما بلکه به دنبال منافع خود هستند.
جواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران در هفتههای گذشته به ترکیه آمد و با همتای ترک خود دیدار کرد. ظریف (با اشاره به سفر وی به دمشق) ابراز داشت که یک پیام به همراه آورده است. آیا ظریف پیام ویژه ای را به همراه آورد؟
- پیامی که جناب آقای ظریف از دمشق به همراه آورد یک میانجیگری و یا پیام خاصی نبود. با مقامات سوریهای و مقامات ترک پیرامون نگرانیهای مشترکمان گفتگوهایی انجام دادیم. میتوانیم از این گفتگو ها به عنوان مشاوره در بین سه کشور ایران، سوریه و ترکیه نام ببریم. (ظریف) گفتگوهای خود در دمشق را با مقامات ترکیه مطرح کرد، اما پیام ویژه ای وجود نداشت. جناب آقای ظریف نیز چنین وظیفه خاصی برای میانجیگری عهده دار نمیباشد. ما به عنوان یک کشور منطقه و کشور دوست سوریه و ترکیه خواستار کمک برای کاهش تنش هستیم.
آمریکا اخیراً سپاه پاسداران ایران را در فهرست گروههای تروریستی قرارداد و ایران به این اقدام آمریکا پاسخ داد. آیا احتمال یک رو یارویی خطرناک وجود دارد؟
- این تنش جدید با آمریکا را ما آغاز نکردیم. تصمیم آمریکا برای قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی نیز اولین اشتباه آمریکا نیست. آنها پیش تر نیز در منطقه اشتباهات زیادی را مرتکب شده و ما اینک شاهد نتایج این اشتباهات آنها هستیم. خروج یکجانبه از قرارداد هستهای نیز یکی از این اشتباهات بود. این قرارداد یک قرارداد بین المللی و مورد حمایت سازمان ملل متحد است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بدون هیچ دلیلی برای خروج از این قرارداد تصمیم گرفت. این قرارداد از لحاظ جامعه بین المللی یک موفقیت بود. آنها اشتباهات دیگری نظیر تصمیم مربوط به قدس و بلندیهای جولان را نیز مرتکب شده و مسئول عواقب این تصمیمات نیز آنها هستند. کلیه این تصمیمات منطقه را به خطر میاندازد.
آمریکا هرگونه گزینه از جمله بمباران ایران را بر روی میز گذاشته است. ایران چگونه پاسخ خواهد داد؟ موضع شما در مقابل رجزخوانیهای آمریکا چیست؟
- این چیز جدیدی نیست و آمریکا ظرف ۴۰ سال گذشته همواره برای تغییر نظام در ایران تلاش کرده است. ایران یک کشور مهم منطقه بوده و از اهمیت ژئوپلتیک برخوردار است. این بسیار سخت است و مشاهده خارج شدن ایران از کنترل آمریکا این کشور (آمریکا) را خوشحال نمیکند. این درحالی است که کلیه تلاشهای آمریکا برای ایجاد تحول در ایران بیهوده ماند. اینک در آمریکا یک گروهی که وزیر امورخارجه ما از آنها تحت عنوان تیم "ب" نام میبرد وجود داشته و این گروه برای رودررویی با ایران و حتی جنگ با این کشور تلاش میکند. اما میتوانم بگویم که ترامپ کمی محتاطتر است. مخالفت ترامپ با جنگ در منطقه در واقع بخشی از کمپین انتخاباتی او را نیز تشکیل میداد. ایران کشور ضعیفی نبوده و قادر به دفاع از خود میباشد. ما نه خواستار جنگ بلکه خواستار دیپلماسی هستیم. در بسیاری از موارد از جمله در عراق و افغانستان نیز دیپلماسی را بکار بردیم. ما هنوز هم از دیپلماسی حمایت میکنیم.
با توجه به اشاره جنابعالی به دیپلماسی این سوال مطرح میشود که آیا هنوز احتمال دیپلماسی وجود دارد؟
ما همچنان بر سر میز بودیم ولی طرف آمریکایی میز را ترک کرد. ما برای موضوعات بسیار مهمی نیز بر سر میز بودیم. اما آنها تحریمهای غیرقانونی اعمال کردند. طرف آمریکایی باید قابل اعتماد بودن خود را نشان میداد ولی متأسفانه غیر قابل اعتماد بودن خود را نشان دادند. آمریکا باید پایبندی خود به موضوعاتی که مذاکره کردهایم و پیشتر درخصوص آن به توافق رسیدهایم را نشان دهد. در غیر اینصورت انجام مذاکرات جدید مفهومی نخواهد داشت.
خبرگزاری مهر: «ند پرایس» مشاور «باراک اوباما» در زمان ریاست جمهوری وی پاسخی را در توئیتر در واکنش به اقدام «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا، در خصوص اعلام خبر اعزام ناو و بمبافکن به خاورمیانه، منتشر کرده است.
در این پیام با اشاره به اینکه جان بولتون گفته «در واکنش به تحرکات و هشدارهای فزاینده و نگرانکننده از طرف ایران، ناو لینکلن را به منطقه میفرستند.» ند پرایس، میگوید: تحرکات و هشدارهای نگرانکننده و فزاینده واضح است و مشکل میتوان آنها را نادیده گرفت. اما آنها را دولت ترامپ شروع و تشدید کرده است.
به گزارش مهر، در واکنش به اقدامات ضد ایرانی بولتون افراد دیگری نیز اظهار نظر کردهاند برای مثال، در مورد جنگ طلبی بولتون، «پل پیلار» افسر بازنشسته سازمان سیا میگوید: جان بولتون با کمک رفیقش مایک پمپئو دارد همه اقدامات ممکن را انجام میدهد تا با ایران جنگ راه بیندازد.
«وندی شرمن» معاون وزیر خارجه اسبق آمریکا و نماینده این کشور در مذاکرات هستهای منجر به برجام، نیز در توئیتی نوشت: حقیقت دارد، جان بولتون ما را به جنگ با ایران و ونزوئلا سوق میدهد؟ هیچگاه جنگی را ندیدهام که وی خواستار آغاز آن نباشد. دونالد ترامپ کجاست؟
ترامپ در تقابل با ایران به دنبال چیست؟
نظریهپرداز و کارشناس برجسته روابط بینالملل در آمریکا در یادداشتی با بررسی اهداف احتمالی سیاست "فشار حداکثری" آمریکا علیه ایران، تاکید کرد که سرانجام این رویکرد مشخص نیست و خواستههای واشنگتن را نیز محقق نمیکند.
استفان والت، استاد دانشگاه هاروارد و نظریهپرداز آمریکایی در حوزه روابط بینالملل در یادداشت خود که نشریه فارین پالیسی منتشر کرده است، به ارائه پنج سناریوی احتمالی درباره سیاست دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در قبال کشورمان پرداخته و تصریح میکند: اولویت اول سیاست خارجی دولت ترامپ جمهوری اسلامی ایران است اما مشخص نیست که پایان آن چیست.
استفان والت در ادامه یادداشت خود با طرح این سوال که "هدف دولت ترامپ درخصوص ایران چیست؟ " نوشت: ماههاست که تلاشهای دولت را -شامل بیانیه جدید جان بولتون، مشاور امنیت ملی مبنی بر اینکه واشنگتن در پاسخ به یک سری "تحرکات دردسر ساز و اقدامات تشدید کننده" از سوی تهران یک ناو هواپیمابر را در خاورمیانه مستقر خواهد کرد- از نظر میگذرانیم اما من هنوز نمیتوانم تعیین کنم که دولت به دنبال چیست. این، تا حدی به این دلیل است که رئیس جمهور ترامپ غیر قابل پیشبینی بودن را دوست دارد و دولت او که به بینظمی اداره میشود حتی قادر نیست یا نمیخواهد توضیحات شفاف و جامع درباره بسیاری از تصمیمات سیاسیاش ارائه دهد. اگر شما هرگز به کسی نگویید که چه کاری میخواهید انجام دهید، برای افراد بیرونی سخت خواهد بود که بعد از آن شما را پاسخگو بدانند.
این کارشناس آمریکایی در یادداشت خود پنج سناریو را که از نظر او میتواند اهداف سیاستهای دولت ترامپ درخصوص ایران باشد، مطرح کرد و نوشت:
* تنها یک نمایش برای خوشایند دیگران است؛ این احتمال وجود دارد که تمام این اقدامات نمایش و ژستی است برای خرسند نگه داشتن سعودیها، اسرائیلیها، کشورهای حاشیه خلیج (فارس) و جمهوریخواهان ثروتمندی همچون شلدون آدلسون. شاید ترامپ، مایک پمپئو وزیر امور خارجهاش و جان بولتون مشاور امنیت ملی او عمیقاً باور دارند که نظام ایران سقوط نمیکند و قرار نیست برای توافقی بهتر از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مذاکره کند اما ترامپ، پمپئو و بولتون برای انتقاد کردن از نحوه برخورد باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا با ایران و تحت فشارهای متحدان و لابیهای داخلی چارهای جز این نداشتند که به سیاست فشار شدید بر ایران روی بیاورند، هرچند که این سیاست هرگز در گذشته به نتیجه نرسیده است.
البته من خود نیز باور ندارم که واقعیت ماجرا چنین باشد، چراکه اگر صحت داشت ارزش آن را ندارد که روابط تضعیف شده با برخی متحدان قدیمی را هدف این تهدید قرار دهد که اگر به خرید نفت از ایران ادامه دهند، آنها را مجازات خواهد کرد. این گزینهای است که شما وقتی از حصول منافعی به مراتب بزرگتر اطمینان دارید، آن را انتخاب میکنید.
* فشار بر ایران برای حصول توافقی جدید؛ طبق این دیدگاه، هدف از اعمال فشار حداکثری این است که تهران به میز مذاکره بازگردد و ۱۲ شرطی که پمپئو سال گذشته برای ایران مطرح کرد را بپذیرد که شامل پایان حمایت از حزبالله، دولت اسد در سوریه و حوثیها در یمن و همچنین پذیرش محدودیتهای بیشتر بر ظرفیت هستهای ایران (و حتی توقف کامل آن) میشود.
به نظر فوقالعاده میآید، اینطور نیست؟ اما مشکل چنین چشمانداز دلفریبی این است که عملیاتی نیست. تحریمهای بیشتر علیه ایران این کشور را متقاعد نخواهد کرد که خواستههای آمریکا را بپذیرد، بهویژه اینکه آمریکا دیگر از آن حمایت چند ملیتی دوران برجام برخوردار نیست. حتی کشورهای به مراتب ضعیفتر (از ایران) هم مایل نیستند در برابر باجخواهی تسلیم شوند زیرا چنین کاری به معنی درخواستهای جدید است. تحریمها، سخت و دردناک هستند اما اغلب دولتها را قویتر میکنند. بیش از یک دهه تحریمهای سخت علیه ایران این کشور را پیش از این مجبور به دست کشیدن از ظرفیت غنیسازیاش نکرد و بعید است که اکنون نیز چنین کاری کند.
یک مشکل دیگر هم در این سناریو وجود دارد. چرا ایران باید با رئیس جمهوری توافق کند که برجام را پاره کرد و بارها تعهدات آمریکا به شرکای تجاری را زیر پا گذاشته و درباره دروغگویی به متحدان نزدیکش فخر فروخته است؟ اگر این سناریو چیزی است که دولت روی آن برنامهریزی کرده، بسیار نا امید کننده است.
* تغییر نظام؛ ترامپ، پمپئو و بولتون به جای یک توافق جدید و "بهتر"، ممکن است مایل به براندازی نظام ایران باشند و خود را متقاعد کرده باشند که اعمال فشار بیشتر بر مردم ایران موجب برانگیختن آنها و برانداختن حکومت خواهد شد. بولتون و پمپئو بارها این مسئله را عنوان کردهاند و ارتباط نزدیک بولتون با مجاهدین خلق (منافقین) با این هدف مطابقت دارد.
والت در ادامه به نمونههای مشابه و شکست خورده از فشارهای آمریکا در کوبا و لیبی اشاره و تصریح کرد: اغلب جمعیت ایران احساسات میهن پرستانه دارند و حتی ممکن است خشم بیشتری نسبت به قدرتی پیدا کنند که به شدت برای نابود کردن اقتصادشان تلاش میکند. خروج ترامپ از برجام نیز به نفع تندروها در تهران بود.
همچنین هیچ تضمینی وجود ندارد که تغییر نظام در ایران به روی کار آمدن نیروهای طرفدار آمریکا بینجامد. صداهای حامی آمریکا در ایران با بیشتر شدن سختیهای ناشی از سیاست واشنگتن کاهش یافته است. اگر از عراق، افغانستان، لیبی، سومالی، سودان، یمن، و سوریه درسی گرفته باشیم باید بدانیم که تغییر نظام اوضاع را بدتر میکند.
* ایجاد زمینه برای جنگ؛ احتمال دیگر این است که دولت از فشار حداکثری استفاده کند تا ایران را مجبور به بازگشت به برنامه هستهایاش کند. اگر این اتفاق بیفتد سپس توجیه لازم به وجود میآید و اروپا، روسیه و چین از آمریکا برای حمله به تأسیسات هستهای ایران حمایت خواهند کرد. اگر ایران برنامه هستهایاش را از سر بگیرد، از معاهده انپیتی خارج شود و چند اقدام تلافی جویانه انجام دهد، مسیر به سمت یک جنگ پیشگیرانه پیش خواهد رفت که افرادی همچون بولتون مدتهاست خواهان آن هستند.
اما اشتباه نکنید. بمباران تأسیسات هستهای ایران دانش ساخت آن را از بین نخواهد برد و یک درس قوی و عینی به ایران و دیگران درباره تبعات غیر هستهای بودن خواهد داد. قذافی پس از آن سرنگون و کشته شد که دست از تمام سلاحهای کشتار جمعی خود کشید؛ ایران ممکن است بهخاطر اینکه هنوز فاقد سلاح هستهای است بمباران شود اما کسی همچون کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی میتواند دیدارهای دوجانبه مکرر با ترامپ داشته باشد که ادعا میکند، آنها به یکدیگر علاقه پیدا کردهاند. اگر شما یک استراتژیست ارشد ایرانی بودید، از چنین الگوی رفتاری چه نتیجهای میگرفتید؟
و فراموش نکنید اگر ایران آنطور که دولت ترامپ و آنهایی که درباره ایران هشدار میدهند، ادعا میکنند دارای یک شبکه گسترده از نیروهای نیابتی گوش به فرمان در منطقه بود، چرا باید تصور کنیم که در صورت حمله به تهران آنها ساکت مینشینند؟ این دقیقاً همان چیزی است که خاورمیانه واقعاً به آن نیاز دارد! یک جنگ گسترده، تلخ، پر هزینه و بی نتیجه دیگر. خب از همان استراتژیستهای نخبهای که فکر میکردند حمله به صدام تمام مشکلات آمریکا در خاورمیانه را حل میکند، چه انتظاری دارید؟
* توانایی مهار؛ آخرین گزینه که محتملترین آنها هم هست. هدف فشار حداکثری بر تهران احتمالاً این است که ایران تضعیف شود و نفوذش در منطقه کاهش یابد. در این سناریو، تمامی صحبتها درباره تغییر نظام و روی میز بودن گزینهها تنها، جار و جنجال یا بلوفهایی هستند که به نظر میآید پمپئو به آنها علاقهمند است. در این سناریو پذیرفته شده است که سیاست اعمال فشار به تغییر سیاستهای کلان ایران، تغییر نظام، حصول توافقی بهتر نمیانجامد و حتی موجب نمیشود که تهران از انپیتی خارج شود و راه را برای یک جنگ پیشگیرانه هموار نمیکند. تمام نتیجهای که این فشارها حاصل میکند این است که ایران حمایتش از برخی شرکای منطقهایاش را کم کند و نفوذ تهران کاهش یابد.
این بهترین توجیهی است که من میتوانم در خصوص آنچه دولت آمریکا انجام میدهد متصور باشم و بسیار غیر محتمل است که آنچه دولت در ذهن دارد واقعاً همین باشد. در اینجا تنها دو مشکل وجود دارد: احتمال جنگ را بالا میبرد و بهعلاوه، هیچگونه راهحل بلندمدتی برای بیثباتی منطقه ارائه نمیکند. این ادعا، بر مبنای این فرضیه استوار است که ایران و آمریکا دشمنانی قطعی بدون هیچ منافع مشترکی هستند و آمریکا را در پیوند محکم با برخی متحدان منطقهایاش مانند عربستان سعودی، اسرائیل و مصر نگه میدارد که به گرفتن حمایت و کمک از آمریکا و گوش ندادن به حرف این کشور عادت کردهاند. این سناریو همچنین تضمین میکند که آمریکا با ایران، کشوری با جمعیت بسیار و تحصیلکرده که بازیگری کلیدی در منطقه است، دشمن باقی میماند و تهران را هرچه بیشتر به چین و روسیه نزدیک میکند. از منظر ژئو پولتیک، این یک حرکت بی معنی و احمقانه است.
وی در بخش پایان یادداشت خود با اشاره به اینکه وضعیت کنونی خاورمیانه هیچ تأثیر مستقیمی بر امنیت آمریکاییها در این کشور ندارد، خاطر نشان کرد: اگر برقراری صلح در منطقه هدف حقیقی آمریکا بود، میبایست برجام را مبنا قرار میداد و خود را به عنوان یک واسطه راستگو و با حسن نیت در منطقه معرفی میکرد. اگر منافع آمریکا در حفظ ثبات و توازن قدرت در منطقه باشد، باز هم نیاز به یک سیاست منصفانهتر و بیطرفانه است.