تأیید روانیبودن زنی که گلوی خواهرزادهاش را برید
نسرین خاله این کودک با ابراز بیاطلاعی از اینکه چرا شاهرخ به قتل رسیده است، گفت: من میخواستم او را به دستشویی ببرم؛ در راه گفت: دستشویی ندارد و من او را رها کردم تا پیش پدرم برود و خودم به دستشویی زنانه رفتم، اما بعد که برگشتم، پدرم گفت: او نیست.
روزنامه شرق: تأیید بیماری روانی زنی که گلوی پسر سهساله خواهرش را بریده و او را به قتل رسانده است، باعث شد اولیای دم مقتول درخواست دریافت دیه از بیتالمال را مطرح کنند.
پرونده قتل این کودک سهساله فروردین سال گذشته تشکیل شد. در ابتدا مردی به مأموران خبر داد نوهاش گم شده است. او به پلیس بهشت زهرا گفت: نوه سهسالهام شاهرخ را با خود به بهشت زهرا آورده بودم؛ او با خالهاش نسرین به دستشویی رفته بود، اما در راه دستشویی گم شد.
تحقیقات مأموران برای پیداکردن این کودک آغاز شده بود که مأموران متوجه شدند جسد کودک سهسالهای در دستشویی مردانه بهشت زهرا پیدا شده است.
نسرین خاله این کودک با ابراز بیاطلاعی از اینکه چرا شاهرخ به قتل رسیده است، گفت: من میخواستم او را به دستشویی ببرم؛ در راه گفت: دستشویی ندارد و من او را رها کردم تا پیش پدرم برود و خودم به دستشویی زنانه رفتم، اما بعد که برگشتم، پدرم گفت: او نیست.
گفتههای این زن از نظر مأموران قانعکننده نبود؛ به همین دلیل این زن را بازداشت کردند. او چندین بار سعی کرد از بیان واقعیت طفره برود و ادعا کرد یک راننده آژانس خواهرزادهاش را کشته است. این زن گفت: راننده آژانس به من نظر داشت، اما، چون به او اعتنا نمیکردم خواهرزادهام را کشت.
بعد از این ادعاها سرانجام نسرین مجبور به اعتراف شد. زن ۳۴ ساله به مأموران گفت: بعد از مرگ مادرم حالم خیلی بد بود؛ وسواس شده بودم و همه چیز را مرتب میشستم. پدرم از دستم خسته شده بود و همیشه به من فحش ناموسی میداد. این کارش حالم را بدتر میکرد. یک بار هم شنیدم خواهرم به فردی دیگر گفت: نسرین بچه واقعی مادرم نیست. البته قیافه خواهرم با من خیلی فرق داشت. همه میگفتند او خوشگلتر از من است. ما با هم خیلی دوست بودیم، اما نمیدانم چرا همه میگفتند خواهرم از من خوشگلتر است. من از این حرف بدم میآمد.
متهم درباره روز حادثه گفت: پدرم میخواست سر خاک مادرم برود؛ او به خانه خواهرم رفت. به خواهرم گفت: اجازه بده شاهرخ بیاید؛ کمی بازی میکند. خواهرم هم اجازه داد. من که دیدم پدرم میرود همراهش به بهشت زهرا رفتم. شاهرخ میخواست بازی کند و شیطنت میکرد؛ هرچه میخواست پدرم برایش میخرید و من از این کار بدم میآمد. دلم میخواست با مادرم تنها باشم و با او حرف بزنم و درددل کنم و بگویم بعد از مرگش چه اتفاقاتی افتاده است، اما نتوانستم این کار را بکنم؛ شاهرخ مزاحمت ایجاد میکرد؛ بعد هم گفت: پوشکش را کثیف کرده و به من گفت: پوشکش را عوض کنم. وقتی به سمت دستشویی مردانه رفتیم، گفت: الکی گفته من هم ناراحت شدم. دستشویی مردانه خلوت بود؛ آنجا با چاقو گلویش را بریدم. بعد که بیرون آمدم، سر قبر مادرم گریه کردم.
با توجه به این اعترافات مأموران مادر شاهرخ را بازجویی کردند تا ریشه اختلاف این دو خواهر مشخص شود. این زن گفت: من و نسرین هیچ اختلافی با هم نداشتیم؛ بعد از مرگ مادرم حالش بد بود؛ افسرده بود؛ فکر میکردیم به خاطر مرگ مادرم مدتی غمگین است و بعد حالش خوب میشود. او در پاسخ به این سؤال که آیا نسرین فرزند خانواده نیست، گفت: اینطور نیست او خواهر واقعی من است.
با توجه به این اتفاقات به دستور بازپرس زن جوان به پزشکی قانونی انتقال یافت. پزشکی قانونی در بررسیهای خود اعلام کرد نسرین دچار بیماری شدید روانی است و بیماری به مرحله جنون رسیده و رافع مسئولیت کیفری است.
این نظریه در کمیسیون پزشکی قانونی نیز تأیید شد. بر اساس قانون با توجه به مجنونبودن متهم پرونده دیه مقتول باید از اموال او یا از سوی عاقله پرداخت شود، اما از آنجا که متهم هیچ اموالی نداشت و پدرش هم به عنوان عاقله و، ولی دم او هیچ پولی نداشت اعلام کرد توانایی پرداخت دیه ندارد. پدر نسرین گفت: من با پول یارانه زندگی میکنم و پولی برای پرداخت دیه ندارم. بعد از اینکه گفتههای این مرد از سوی دادگاه بررسی شد و مورد تأیید قرار گرفت، این بار اولیای دم شاهرخ درخواست دریافت دیه از بیتالمال کردند.
پدر و مادر شاهرخ گفتند: ما میدانیم پدربزرگ شاهرخ پولی ندارد؛ همگی ما فقیر هستیم و پول زیادی نداریم، اما از آنجایی که براساس قانون دیه فرد مجنون را بیتالمال باید بپردازد، ما درخواست داریم این قانون درباره ما هم اجرا شود.
با ارسال این درخواست به دادگاه شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برای رسیدگی به این درخواست تعیین شد و به زودی به این خواسته رسیدگی خواهد شد.
براساس آخرین اطلاعاتی که در پرونده ذکر شده نسرین به دلیل جنون از سوی مقامات مسئول در بیمارستان روانی بستری شده است.