گزارشی خواندنی از بقایای خطرناک داعش / در کمپ‌های داعش چه می‌گذرد؟

طی سال‌های گذشته شهروندان بیش از هشتاد کشور به داعش پیوسته اند. پس از گذشت پنج سال از جنگ، تعداد اندکی از آن‌ها به کشورهایشان بازگشتند.

کد خبر : 937414

به گزارش فردا طی سال‌های گذشته شهروندان بیش از هشتاد کشور به داعش پیوسته اند. پس از گذشت پنج سال از جنگ، تعداد اندکی از آن‌ها به کشورهایشان بازگشتند.

چند روز پیش از فروپاشی خلافت اسلامی داعش، از یکی از "زندان‌های حبابی" بازدید کردم که به طرز عجیبی به محل تجمع هزاران تن از جنگجویان داعش در سوریه شده بود.

اعداد به طرز چشمگیری از تمام انتظارات، از جمله برآورد‌های دقیق ایالات متحده، فراتر رفته است. دیدنی‌ترین منظره در ورودی زندان یک تپه از موی انسان بود که در کف بتنی ریخته شده بود. رنگ آن - بعضی قهوه ای، برخی زرد و بیشتر مشکی بود، بیشتر آن‌ها چرب بود - گویا این مو‌ها از صورت و سر جنگجویان قبل از اینکه دسته دسته به سلول‌ها برده شوند، تراشیده شده بودند.

نیویورکر در ادامه می نویسد: زندان Dashisha، در شرق استان دیرالزور، در واقع تأسیسات ذخیره سازی نفت بوده است. طی چهار روز؛ ساختمان‌های آجری از جنگجویان از کشور‌های چهار قاره، از جمله فرانسه، لیبی، روسیه، ترکیه، عربستان سعودی، مراکش، عراق و ایالات متحده پر شده بود.

ساختمان‌ها شامل اتاق‌های متوسط با درب‌های فلزی نصب شده بودند؛ هر سلول دارای پنجره‌ای کوچک بود که مجبور بودم روی نوک پا بایستم تا بتوانم از آن استفاده کنم. از یک دیوار به دیوار دیگر، ده‌ها تن از مردان نشسته روی زمین بودند. مبارزان داعش عینک و تی شرت، لباس‌های نظامی سبز رنگ، و هر آنچه که هنگام دستگیری به تن داشتند پوشیده بودند.

پس از پنج سال جنگ با خلافت اسلامی، بزرگترین مشکل برای برندگان، برخورد با بازماندگان داعش است. می‌توان گقت یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های حال حاضر جهان ده‌ها هزار عضومستقل داعش است که هیچ کشور و گروهی نمی‌خواهد مجبور شود، برای مدت طولانی از آن‌ها میزبانی کنند. بیش از پنج هزار عضو داعش تنها در ماه واپسین نبرد تسلیم شدند. هزاران نفر دیگر در درگیری‌ها حضور داستند. بسیاری از آن‌ها در بین زندان‌های حبابی ایجاد شدا در شمال شرقی سوریه پخش شده اند. چند صد نفر از زخمی‌های با حال وخیم در یک بیمارستان کوچک نگهداری می‌شوند، در حالی که بسیاری از جنگجویان خارجی که جان سالم به سر برده اند برای حفظ امنیت خود در مخفی گاه‌های زیرزمینی به سر می‌برند.

بوی نامطبوع بیمارستان حیرت زده ام کرده بود، حتی با وجود ماسک. بین ماه‌های دسامبر و مارس، بالغ بر شصت و سه هزار نفر از اعضای خانواده‌ی جنگجویان داعش، که زنان آن‌ها در برقه سیاه چهره هایشان را پوشش می‌دهند، و بچه‌های کوچک خردسال نیز از بغوز، یکی از آخرین پناهگاه‌های داعش در سوریه خارج شده و در چادر‌های جداگانه اسکان داده شده اند، در اردوگاه‌هایی با محیط مملو از گرد و غبار. زندان ها، بیمارستان‌ها و اردوگاه‌ها همه درگیر هستند.

یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه به من گفت: "هیچ قدرتی در جهان وجود ندارد که با این شرایط امنیتی بی سابقه‌ای که از لحاظ قانونی پیچیده و سیاسی است، مقابله کند. تا کنون، نیرو‌های محلی دموکراتیک سوریه (SDF)، ائتلاف بیش از هفتاد کشور و چندین سازمان بین المللی کمک رسانی کرده اند.

یک فرمانده ارشد ارتش ایالات متحده درگیر در سوریه، در خصوص هویت دستگیر شدگان به من گفت: بسیاری از آن‌ها از اسامی مستعار استفاده می‌کنند. تعداد کمی از آن‌ها اسناد هویت یا گذرنامه دارند. برخی نمی‌خواهند هویت خود - و یا ارتباط خود را با داعش نشان دهند.

من با سه زندانی خارجی زندان مصاحبه کردم: یکی از شیکاگو، که با تبلیغات داعش به سوریه جذب شده بود. یکی از مراکش که به عنوان " قاضی اخلاق" شناخته می‌شد و شاهد حداقل ده سنگسار زنان متهم به زنا و سوزاندن چهل زن ایزدی بود که در قفسی قرار داشتند که با سوخت احاطه شده بود؛ و ترک (اهل ترکیه) که با پای مصنوعی که سوغات او از حمله هوایی ایالات متحده بود، راه می‌رفت. شخص ترک، فاروک آسر، اصرار داشت که او در یک پیتزا فروشی در استانبول کار می‌کرده و پس از پیوستن به داعش، صرفا به عنوان یک آشپز و در یک ایستگاه پلیس محلی کار می‌کرد. هر چند، سرپرست زندان گفت: " او دروغگو است".

به گفته سرپرست، اصر یکی از داوطلبان دائمی داعش بود که به جنگجویان خارجی کمک کرد تا از مرز ترکیه به سوریه عبور کنند. یک دیپلمات آمریکایی و یک مقام نظامی به من گفتند زندان‌های حبابی به لحاظ سیاسی آسیب پذیر هستند. این زندان‌ها یادآور ابوغریب و کمپ بوکا، دو زندان بدنام در عراق هستند که توسط ایالات متحده بین سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۱ تاسیس شدند و همواره دولت‌های آمریکا برای تعطیلی آن‌ها تحت فشار سیاسی بوده اند.

در سال ۲۰۰۴ ابوبکر بغدادی شبکه‌ی محدودی را پایه گذاری کرد که سودای تشکیل یک خلافت اسلامی را در سر داشت. این گروه ریشه‌های اولیه‌ی داعش بود. جنبش به سرعت رشد کرد و پس از بغدادی، در سال ۲۰۱۲ گسترش چشمگیری یافت یافت و اولویت آن، "آزاد کردن زندانیان سیاسی مسلمان در همه جا، و تعقیب و از بین بردن قضات و بازپرسان و نگهبانان آن ها" بود.

در طول سال بعد، القاعده در عراق به هشت زندان حمله کرد. در ماه ژوئیه، ۲۰۱۳، بیش از پانصد زندانی از جمله رهبران ارشد القاعده محکوم به مرگ شدند که در نهایت به طور همزمان در حمله به دو زندان، از جمله ابو غریب آزاد شدند. بسیاری از زندانیان به سوریه فرار کردند، جایی که القاعده در عراق به دولت اسلامی عراق و سوریه تبدیل شد. حمله به زندان‌ها - که به اصطلاح عملیات "شکستن دیوار" نام گرفت - اولین شواهدی بود از اینکه مردان بغدادی "یک نیروی نظامی حرفه‌ای بودند که قادر به برنامه ریزی، آموزش، مدریت منابع و حملات همزمان و پیچیده بودند"، در این خصوص موسسه مطالعات جنگ هم گزارش‌هایی منتشر کرد.

تا سال ۲۰۱۴، داعش مردان کافی برای حمله به سوریه و عراق داشت. نیرو‌های نظامی ایالات متحده و نیرو‌های کرد در سوریه و عراق به من گفتند که سلول‌های زیرزمینی داعش همچنان توانایی‌های اولیه و گذشته خود را دارند. همه‌ی آن‌ها ایمان داشتند که داعش در صدد است تا مجددا احیا شود.

لیریم سلیجانی، یک زندانی آمریکایی از شیکاگو، گفت: «هدف من مبارزه نیست، این کار باعث ایجاد جنبشی عظیم شد» جنبشی شبیه به آن چه مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه ایجاد کرد

نخستین زندانی که با اون صحبت کردم دو هفته پیش تسلیم شده بود. او لاغر و استخوانی بود؛ می‌گفت: چهل و سه است. بازو‌های او به طرز ناخوشایندی پشت سر او با نوار‌های پلاستیکی نازک بسته شده بود. به نظر می‌رسید که هم جسمی و روحی ضربه خورده بود.

ما در قسمت اداری زندان نشسته بودیم که هیچ مبلمانی نداشت. او گفت، همسر و سه فرزندش در اردوگاه الحول بودند، اما او مطمئن نبود. او توسط وعده‌های داعش جذب این گروه شده بود. او به من گفت: "من می‌خواستم هجرت کنم. " "من می‌خواستم تحت لوای شریعت (قانون اسلامی) زندگی کنم". هجرت، به طور سنتی برای توصیف مهاجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه به منظور جلوگیری از آزار و اذیت، گفته می‌شود. او با این وعده به داعش گرایش پیدا کرده و ابزار این گروه شده است.

کشش قدرتمند، ایده "جهاد" است. پس از اعلام بغدادی دولت اسلامی در سال ۲۰۱۴، او از مسلمانان سراسر جهان برای هجرت دعوت کرد تا کشوری که در زمان پیامبر، چهارده قرن پیش، وجود داشته احیا شود.

بر اساس یک گزارش که در سال ۲۰۱۴ توسط برنامه جورج واشنگتن در مورد افراط گرایی، منتشر شد، در ابتدا تا سیصد آمریکایی تلاش کردند تا به جنبش جهادی در سوریه و عراق پیوسته یا موفق شوند. ده‌ها نفر قبل از ترک ایالات متحده دستگیر شدند. با توجه به اظهارات چاک هیگل، که در آن دوران وزیر دفاع بود، بیش از یک صد نفر در جنگ داعش شرکت کردند.

آمریکایی‌ها [یی که به داعش می‌پیوستند]تمایل داشتند به سه دسته تقسیم شوند: پیشگامان اولیه و ایدئولوگ‌هایی که مهارت‌هایی با خود به ارمغان آوردند. "مسافران شبکه ای" که ارتباط شخصی با داعش دارند؛ و افراد محروم جامعه که توسط تبلیغات گسترده راه خود را به سوی دولت اسلامی پیدا کردند.

البته زمانی که داعش آخرین جبهه‌های خود را، در ۲۳ مارس از دست داد، کمتر از ۲۰ آمریکایی و اعضای خانواده‌ی آن ها- در میان ده‌ها هزار نفر یافت شدند.

پنج نفر از آن‌ها از خانواده سولجانی بودند. احتمالا بسیاری از آمریکایی‌ها در اثر حملات هوایی ایالات متحده جان خود را از دست داده اند.

سولجانی داستان زندگی عجیب و غریب داشت. او در کوزوو متولد شده است، اما دو دهه پیش در جریان جنگ صربستان با مادر و خواهران و برادرانش فرار کرد و در نورت بروک درحومه شیکاگو، بزرگ شد. او دوره مدرسه‌ی محدودی داشت و به نظر می‌رسد که شغل‌های زیادی رو تجربه گرده بود.

او با یک زن لهستانی تبار ازدواج کرد. یکی از دخترانش وقتی خیلی جوان بود درگذشت. او بعد‌ها به دنبال کار در کانادا بود، جایی که همسرش ارتباطاتی داشت.

او بیش از سه سال پیش با وعده شغل مهندسی، مسکن و جامعه‌ای که در آن جا راحت است، جذب داعش شد. خانواده اش از طریق ترکیه به سوریه وارد شدند. او برای یک دوره‌ی آموزش نظامی و مذهبی کوتاه به عراق فرستاده شد. او یاد گرفت که یک اسلحه اتوماتیک AK-۴۷ را به کار گیرد، اما اکنون ادعا می‌کند که هرگز با نمی‌جنگیده است، هرچند که با داعش باقی ماند.

سلوجانی ادعا می‌کرد که "هنگام انجام تمرین در موصل، حدود بیست گلوله شلیک کردم. یک گلوله به طور تصادفی به یک خانه برخورد کرد. این تمام جنگ مسلحانه‌ای بود ک. من انجام دادم ". "از روز اول وقتی که من به دارالعلیه [خانه اسلام]آمدم تا زمانی که بغوز را ترک کردم، اسلحه را حمل کردم. انتهای آن زنگ زده بود، اما هدف من مبارزه نبود. هجرت بود.

همانطور که عقب نشینی از رقه، سرمایه خلافت اسلامی، به شهر‌ها و روستا‌ها و در نهایت یک دهکده کشاورزی در رودخانه فرات باعث ضعف شدید این گروه شد، مقامات ایالات متحده به من گفتند، وفاداران به داعش در بغوض سخت‌ترین مبارزان هستند.

در میان مبارزان داعش، حقیقت اغلب کوتاه است. یک فرمانده ارشد ایالات متحده درگیر در سوریه به من گفت که بسیاری از آن‌ها به اسیران و یا خودشان دروغ می‌گویند.

از سلوجانی پرسیدم که آیا او هنوز از دولت بغدادی که در سال ۲۰۱۴ فقط یک بار برای اعلام تاسیس دولت اسلامی در ملع عام ظاهر شد، حمایت می‌کند؟ از آن زمان، خلیفه خود خوانده تنها چند صدای صوتی را منتشر کرده است. آخرین آن در ماه اوت بود، زمانی که اذعان کرد که داعش از بین رفته است. سلیجانی گفت: "در حال حاضر، با شما صادق هستم و شما مجبور نیستید این را بنویسید، زیرا من بیش از دو سال است که مرده ام. " مقامات ایالات متحده و SDF معتقدند که بغدادی ممکن است در منطقه بیابانی در سرتاسر مرز عراق و سوریه مخفی شده باشد.

ااز سلوجانی پرسیدم اگر فرصتی برای زندگی در خلافت اسلامی دیگری داده شود، آیا او دوباره این کار را انجام می‌دهد؟ او گفت: "من همین راه را خواهم رفت". "برای من، در این زمین، همه چیز مذهبی است. این دنیای دیر یا زود پایان خواهد یافت، مثل آن که برای همه پایان می‌یابد. اما برای من مهم پس از مرگ است و آنکه چه اتفاقی میافتد. من مادر داشتم - او فوت کرد. پدرم هم از دنیا رفت. همه ما میمیریم باور من این است که ما در این جهان قرار داده ایم تا خدا را عبادت کنیم. بنابراین، آن شالله [به خواست خدا]، جنت یا بهشت پس از آن خواهد بود. "پرسیدم، چرا او شهادت را مانند بسیاری از جهادیان بر نگزیده است؟ او گفت: "من زندگی را دوست دارم. " "من نیامدم اینجا بمیرم من آمدم زیر شریعت زندگی کنم. "

پرسیدم پس از تسلیم دسته جمعی جنگجویان و خانواده‌های داعش، آیا افرادی وجود دارند که معتقدند ایجاد خلافت جدید هنوز هم ارزشش را دارد؟ او پاسخ داد "من باور دارم، ".

اردوگاه‌های خانواده‌های داعش در الوهول یکی از جا‌هایی بود که بیش از چهل سال است نظیرش را در خاورمیانه دیده ام، پر هرج و مرج و ناپایدار. رطوبت همه جا بود. کامیون‌ها هنوز در حال خالی کردن مسافر بودند، در حالیکه سازمان ملل اردوگاه را "بسیار بالاتر از ظرفیت"اعلام کرد. بیش از هفتاد و سه هزار نفر در ناحیه کمتر از چهار کیلومتر مربع زندگی می‌کردند.

آن‌ها به دو گروه تقسیم شدند، که در پشت نرده‌های زنجیره‌ای قرار داشتند که با سیم خاردار بالا می‌رفتند. عراقی‌ها و مردم سوریه که بیش از هشتاد درصد از آن‌ها را تشکیل می‌دادند، در یک طرف قرار داشتند. من به طرف دیگر اردوگاه رفتم که بیش از ده هزار بیگانه از ده‌ها کشور در آن حضور داشتند. بیشتر اعضای خانواده‌های داعش مرد بودند، اما زنانی که به تازگی وارد شده بودند با بچه‌های سر تا پا کثیف کنار چادر‌ها دیده می‌شدند. مکان‌های کافی برای اسکان آن‌ها وجود نداشت. راحیا عثمان، یک زن اویغور کوچک با دو فرزند، بود که از وضعیت کمپ پرسیدم "او گفت:" ما در اینجا سه شب در سرما بودیم، بدون پتو، بدون چادر. " او سه سال پیش از استان شیم جیانگ در غرب چین به داعش پیوسته بود. در اواخر سال گذشته، شوهرش در یک حمله هوایی توسط ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در حجین کشته شده است. مانند هر زن دیگری که دیدم، صورتش کاملا با حجاب سیاه پوشانده شده بود. من پرسیدم آیا هنوز به خلافت اعتقاد دارد؟ "من، " او گفت. "من می‌خواهم نقابم را حفظ کنم. "

زنان خارجی اردوگاه شامل قربانیان و مجرمان بودند. زنان در میان نخستین اهداف داعش، برای بردگی و قاچاق جنسی بودند. به گفته صندوق جمعیت ایالات متحده، بسیاری از زنان که در الحول به سر می‌بردند، خشونت‌های جنسیتی را تجربه کرده بودند. "تعداد زیادی" دختران نوجوان در حال حاضر مادر یا باردار بودند؛ بعضی از بچه‌ها عروس شده بودند. بسیاری از زنان دو تا سه بچه داشتند و شوهرشان برای دولت اسلامی کشته شده بود.

با این حال، هزاران زن در الحول نیز "جنگجویان مظنون خارجی" بودند. زنان نقش‌های ارزشمندی را در داعش ایفا می‌کنند، از جمله بمب گذاران انتحاری، جاسوسی و پلیس اخلاقی. براساس گزارش مرکز بین المللی مطالعه تروریسم خشونت آمیز، آن‌ها در میان مقامات داعش "وحشی ترین" بودند. داعش دارای واحد‌های زنانه بود. گردان الخانسا عمدتا از زنان خارجی که از اروپا آماده بودند ایجاد شده بود؛ اکثر آن‌ها فرانسوی بودند. گردان عطا المعینین توسط زنان عراقی رهبری می‌شد. اما مرگبارترین واحد، گردان ویژه عملیاتی بود که به نام نخستین همسر حضرت محمد (خدیجه بنت خووائیلی) نامگذاری شد. مریم ناصر، بیست و سه ساله از مالدیو، دو فرزند داشت. شوهر اول کشته شد و دومی دستگیر شد.

او تصدیق کرد که آموزش نظامی دیده. او به من گفت: "هر مردی اسلحه حمل می‌کرد. "هر زن نیز. " سالومه آتلیایابا، اهل چچن بیست و دو ساله از روسیه، در یکی از کمپ‌های کوچک زندگی می‌کرد. آتلیلی به من گفت که چهار سال پیش وارد داعش شده است. او گفت: "ما و همه کسانی مثل من آمدند تا به خداوند کمک کنند. " شوهرش دو سال پیش در یک حمله هوایی ائتلاف کشته شد. او گفت: "هر روز ما شاهد مرگ و کشتار و ترس از حملات هوایی بودیم. " او در نهایت دو ماه پیش از بغوض با فرزندانش فرار کرد. "با این حال، " او گفت، "خلافت در قلب ما حضور دارد. "

سازمان‌های بین المللی در حال تلاش برای فراهم کردن پناهگاه و غذا برای خانواده‌های داعش هستند. با این وجود، بدون یک برنامه بلندمدت، مقامات ایالات متحده همواره ترس این را دارند که اردوگاه‌هایی از این دست مانند زندان‌های عراق تبدیل به یک اکوسیستم شود که ایدئولوژی خود را حفظ می‌کند، و فقط نسل دیگری را می‌سازد. شصت و پنج درصد از ساکنان الحول - چهل و هشت هزار نفر - زیر سن هجده سال هستند. تقریبا یک چهارم آن‌ها کمتر از ۵ سال سن دارند.

در روز‌های آخر، جنگجویان و خانواده‌های دولت اسلامی تسلیم شدند. ژنرال مظلوم کوبانی عبدی به من گفت که شبه نظامیان کرد‌ها و اعراب که توسط ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده حمایت شده اند، نیمی از درصد هزینه‌های تبدیل، کارکنان و حفاظت از زندان‌های موقت و تأمین زندانیان را جذب کرده اند. اما این یک دولت نیست و نه منابع و نه موسسات آن برای مقابله درازمدت با پیامد‌های دولت اسلامی را محیا نیستند. این ائتلاف که از سوی S.D.F برای مبارزه با داعش ایجاد شده بود، اکنون تنها مقدار کمی کمک مالی یا لجستیکی دریافت کرده است. مظلوم گفت: "ما هزینه‌های این کمپ‌ها را از کاهش دستمزد‌های سربازانمان تامین می‌کنیم. "، اما این وضعیت پایدار نخواهند ماند.

مظلوم می‌گوید برای مقابله با هزاران نفر از مردم سوریه که به عضویت داعش در آمدند، یک برنامه توانبخشی موقت را راه اندازی کرده اند. پروژه آزمایشی در الکرامه، شهری در نزدیکی رقه. من بسیاری از مردان را در خیابان‌ها دیدم که با ردا‌های کوتاه، که نشانه‌ای از مسلمانان مذهبی که تقلید از زمان حضرت محمد است راه می‌روند، یک شیخ در طایفه‌ی افادلا، یکی از بزرگترین محله‌های رقه، به من گفت: «این منطقه کشاورزی و قبیله‌ای و بسیار سنتی است. او برنامه توانبخشی محلی را رهبری می‌کند. "اکثر مردم ما با عصیان، رک و پوست کنده بودند. " حدود چهار صد نفر از الکرامه به جنبش جهادی پیوستند.

وعده توانبخشی، یک ساختار کلیدی در ضربه زدن به داعش بود. شبه نظامی‌های اصلی مظلوم کرد بودند. برای مبارزه با قلمرو داعش در سوریه، او مجبور شد بسیج پشتیبانی قبیله‌ای و هزاران نیروی عرب را به کار گبرد. مظلوم توضیح داد: "من قبل از هر گونه مبارزه برای آزادی مناطق از دست داعش، با همه قبایل دیدار کردم. " " از آن‌ها خواستم تا مردمشان را از قبیله‌ها بیرون کنند؛ و ما به آن‌ها وعده داده بودیم که هر کسی که از ایزیا بیرون می‌آید، ما او را خواهیم بخشید و او را مجازات و بد رفتار نخواهیم کرد. ثانیا، به دلیل اینکه ما رقه یا سرزمین قبیله را آزاد می‌کنیم، قبایل باید مردم را برای پیوستن به S.D.F. ترغیب کنند. این یک دلیل برای موفقیت ما است. ما حدود سه هزار نفر از رقه را استخدام کردیم.» در آخرین ماه‌های وحشیانه جنگ، قبایل در دیر الزور حدود ده هزار مبارز عرب را برای پیوستن به نیروی مظلوم به استخدام درآوردند.

از سال ۲۰۱۷، زمانی که الکرامه آزاد شد، صد عضو سابق داعش از طریق توانبخشی به قبائل خود بازگشتند. شیخ گفت که از صد‌ها مردی که برای داعش جنگیدند؛ بسیاری از آن‌ها بمب گذار انتحاری به کار گرفته شده بودند. شیخ گفت که بازماندگان بیشتر به مدت حداقل یک سال زندانی بودند. در این مدت آن‌ها از طریق بازآموزی در مورد اسلام، به اسلام واقعی نزدیک شدند.

شیخ چند روز پیش با تلفن همراه خود سی و هشت مرد، که در یک مراسم فارغ التحصیلی بودند را به من نشان داد. بیشتر جوان بودند همه در لباس‌های ورزشی لباس پوشیدند. سرشان تراشیده شده بودند.

یکی از بزرگان قبیله گفت: «این زندانیان به خانواده‌های خود بازگشته و برای بازسازی این منطقه کمک می‌کنند. "آن‌ها این کشور را خراب نخواهند کرد، زیرا آن‌ها متفاوت شده اند. آن‌ها زندانی بودند، اما مانند دیگران با بازداشت و تحقیر زندانی نشدند. ما آن‌ها را بالا بردیم و آن‌ها را، مردان و رهبران قبیله ای، در آغوش گرفتیم تا آن‌ها را به مسیر صحیح بازگردانیم.»

حمود احمد خلف، سی و شش ساله، در ماه سپتامبر به داعش پیوست. در آغاز ناآرامی‌ها در سوریه، به عنوان یک مرد جوان، مجبور شد در ارتش سوریه خدمت کند. او پس از تحولات موسوم به بهار عربی، در سال ۲۰۱۱، هنگامی که دولت به نیرو‌های نظامی دستور داد تا در برابر داعش بایستند و ارتش شکست خورد به الکرامه رفت و برای شهرداری کار کرد. هنگامی که داعش منطقه را در سال ۲۰۱۴ اشغال کرد، به او گفته شد که به داعش اعلام وفاداری کند یا کارش را از دست می‌دهد. به خاطر آموزش‌های نظامی‌ای که دیده بود نظامی، او برای پلیس داعش استخدام شد. او ادعا کرد، مانند بسیاری از مردم سوریه، مشغول کار خود بوده است که داعش به سراغش آمده. او گفت: "این خارجی‌ها در داعش بودند که تمام قدرت را در دست داشتند. " او در یک حمله هوایی توسط ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده مجروح شده بود و هنوز هم از زانو می‌لنگید و به کمک عصا حرکت می‌کرد.

ایمن حسین اصا، بیست و پنج ساله عضلانی و درشت هیکل بود. پنج روز پیش از این برنامه فارغ التحصیل شده بود. او در بازیابی بوده است - او یک سال و نیم به زندان رفته بود. ادعا می‌کرد که توبه کرده است. او می‌گفت: "ما هزینه را پرداخت کرده ایم، ". " اصا مدرسه را در کلاس پنجم ترک کرده بود.

رئیس جمهور ترامپ تقاضای متحدان اروپایی، به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان را برای تسلیم بیش از هشتصد مبارزان اروپایی در سوریه را نپذیرفت. "خلیقه آماده است تا سقوط کند. این گزینه‌ی خوبی نیست که ما آن‌ها را آزاد کنیم. شهروندان بیش از هشتاد کشور به داعش ملحق شده اند، اما تعداد کمی از آن‌ها به کشودهایشان بازگشتند. یکی از مقامات وزارت امور خارجه به من گفت: "ایالات متحده همچنان متعهد به بازگرداندن اتباع خود به کشور است و در صورت لزوم، شهروندان خود را محاکمه می‌کند، همانطور که در گذشته انجام داده ایم. " قزاقستان، مقدونیه و مراکش اعلام کردند که برخی از شهروندان خود را مجبور می‌کنند تا به کشور باز کردند. عراق وعده داده است که در نهایت شهروندان خود را که به داعش پیوسته اند محاکمه کند، اگرچه حداقل سی و یک هزار نفر عراقی در سوریه حضور دارند. سال گذشته، تایمز گزارش داد که یک زن ۴۵ ساله ترکیه که با شوهرش به دولت اسلامی سفر کرده بود، محاکمه شد. ده دقیقه طول کشید؛ او به مرگ از طریق طناب دار محکوم شد. طی دو ساعت بعد، ۱۳ زن دیگر هم محکوم به مرگ شدند.

اکثر کشور‌ها تمایل به این محاکمه شهروندان داعش خود دارند. وزیر خارجه آلمان، هایکو ماس، گفته که آلمانی‌های داعش تنها در صورتی مجاز هستند که به کشورشان بازگرداند که محاکمه شوند. جمع آوری شواهد کافی برای بازداشت، تجاوز یا زندانی کردن هر یک از بازجویان، یک چالش بزرگ است، مگر آنکه به طور مثال آن‌ها در فیلم‌های رسانه‌های اجتماعی، نشان داده شده باشند. انگلیس شهروندی برخی اعضای داعش را متوقف کرده است تا آن‌ها برگردند. بعضی از دولت‌ها تمایلی به بازگرداندن آن‌ها به خانه ندارند، زیرا ترس از این که ایدئولوژی آن‌ها در کشورشان فراگیر شود وجود دارد. ریچارد رید در سال ۲۰۰۱ در زندان بریتانیا به اسلام گروید و پس از آزادی، سعی کرد یک ماده منفجره را که در کفش پاشنه بلند او در پرواز هواپیمای آمریکایی از پاریس به میامی در پرواز شده بود، منفجر کند. وی اکنون در یک زندان حداکثر امنیت در کلرادو به سر می‌برد، جایی که از ارتباط با زندانیان دیگر منع شده است.

همزمان با تلاش دولت‌ها برای بازپس گیری زمین از داعش، S.D.F. ماه گذشته برای ایجاد یک دادگاه بین المللی، "برای اینکه عدالت را در مسیر خود قرار دهد". تلاش کرد. یک هفته قبل از این اقدام S.D.F. مظلوم در مورد پیامد‌های ناخواسته جنگ سخن می‌گفت. وی گفت: «همه این افراد پنج سال زندگی خود را در جنگ سپری کردند.» وی در پایگاه عملیاتی خود در نزدیکی مرز عراق به من گفت. "همه این افراد هنوز به ایدئولوژی داعشی اعتقاد دارند. ما مجبوریم این مشکل را با کشور‌هایی که به آن‌ها تعلق دارند، حل کنیم. اگر ما این کار را نکنیم، برای همه آینده ما خطرناک خواهد بود.»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: