بحث انگیزترین خبرنگار این سالها
سایتهای غیررسمی و به ویژه وبلاگها مأموریت سه ساله او در غرب اروپا را بیتعارف پاداش و مزد گزارشهای او دانستند. گزارشهایی که نویسندگان، آن را طرفدارانه و سوگیرانه نامیدند.
این روزها کافی است یک نام را دراینترنت جستجو کنید: "کامران نجفزاده" به گزارش خبرنگار اجتماعی «فردا»، خیلی زود متوجه میشوید هیچ خبرنگاری تا این اندازه محبوب نبوده است و هیچ خبرنگاری تا این حد، مورد انتقاد برخی خواص قرار نگرفته است. بدون شک، کامران نجفزاده یکی از بحث انگیزترین خبرنگاران در چند سال اخیر است. اخبار تا همین ده سال قبل، چارچوب خشک و تعریف شدهای داشت، طوری که مهران مدیری در نوروز 77 با تقلید صدای گویندگان، لحن خشک و اجراهای کلیشهای را دستمایه طنز خود قرارداد و از این روش انتقاد کرد. شاید بتوان گفت در فضایی که به نوعی سنتشکنی نیاز داشت ورود کامران نجفزاده به اخبار تلویزیون، به سرعت بخشیدن به آن کمک شایانی کرد. فضایی جدید که نه فقط خبرنگاران واحد مرکزی خبر در تهران، بلکه خبرنگاران مراکز در شهرستانها هم آن را الگو قراردادند و به این ترتیب ادبیات خبر تا اندازه بسیار زیادی دگرگون شد و گزارشها حال و هوای دیگری گرفت. کامران نجفزاده که قبل از این روزنامهنگار بود، با قلم و ادبیاتی متفاوت و با اجرای تلویزیونی منحصر به فرد، در مدت کوتاهی توانست توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند و به خبرنگاری مطرح در حوزه رسانه تبدیل شود. او در همان حوزه خبر کارهای مستندی هم ساخت که اگرچه به اندازه یک گزارش خبری منعکس شد اما چون به مسائل اجتماعی میپرداخت مورد توجه قرار گرفت. مستندهایی مانند "کوچکترین مدرسه دنیا"، "بچههای مدرسه کالو"، "دار قالی"، "بچههای گلفروش"، "بچههای کورهپزخانه" از آن جمله است. در این بین، گزارشهای سیاسی نجفزاده جایگاهی دیگر داشت. برخی میگویند همین روش تهیه گزارش ایده اولیه راهاندازی بخش خبری 20:30 را در ذهن مدیران صداوسیما بوجود آورد. نجفزاده با حضور در این برنامه خبری تأثیری قابل توجه بر سطح مخاطبان آن داشت. این خبرنگار ـ مجری صداوسیما درباره بیست و سی و ادبیات متفاوت آن، تعبیر جالبی دارد: "بیست و سی اخباری است که کت و شلواری نیست." ساعت هشت و نیم شب شبکه دو سیما به زودی یکی از ساعات طلایی تلویزیون شد و انگار ـ برخلاف نظرات فنی مخالف و موافق ـ همه چیز خوب پیش میرفت. ولی با نزدیک شدن به پایان دوره دولت نهم و تند شدن شیب طرفداری رسانه از گروهی خاص نجفزاده و بعضی همکارانش به دردسر تازهای برخوردند و آن اتهام طرفداری صرف از دولت بود. علاوه بر اینها اغلب اشخاص سیاسی و یک نفر از همه بیشتر! و حتی دبیران جشنوارهها و همایشها ترجیح میدادند نجفزاده گزارش از آنها تهیه کند چون نگاه متفاوتی داشت. سفر این خبرنگار واحد مرکزی خبر از بیروت به نیویورک برای همراهی با محمود احمدینژاد، حضور در گفتگوی زنده تلویزیونی شبکه یک با رئیسجمهور و انفعال در برابر مسئول اجرایی کشور و پرسیدن سوالات کلیشهای و... شائبه طرفداری صرف از دولت را در ذهن مخاطب پدیدار کرد. با سیاسیتر شدن فضای حاکم بر جامعه بویژه نزدیک انتخابات ریاست جمهوری انتقادها از او بیشتر هم شد. او حالا خبرنگار صداوسیما در فرانسه است. جایی که بر اساس ضوابط اداری باید دو سال پیش و بعد از گذران مراحل آزمون و آموزش و... رهسپار آنجا میشد اما به دلایلی نامعلوم به تأخیر افتاد و اتفاقاً همزمانی آن با پایان انتخابات در ایران باعث شد تا دور جدید از حملات بر ضد او به راه بیفتد. سایتهای غیررسمی و بویژه وبلاگها مأموریت سه ساله او در غرب اروپا را بیتعارف پاداش و مزد گزارشهای او دانستند. گزارشهایی که نویسندگان، آن را طرفدارانه و سوگیرانه نامیدند. نجفزاده تاکنون دو گزارش از پاریس ارسال کرده که دومی یعنی گفتگو با رئیس سازمان میراث فرهنگی ـ حمید بقایی ـ مانند برخی مصاحبههای او گزنده و البته با کنایههای او به طرف مورد مصاحبه همراه بوده است. ولی او تنها خبرنگار مراکز صداوسیماست که پلاتو نمیخواند رسمی حرف نمیزند و باز نگاه متفاوت خود را به مسائل دارد. اما هنوز زود است و باید صبر کرد و دید آیا مثل مصاحبه با سیدحسن نصرالله، احمدینژاد او خواهد توانست با نیکلا سارکوزی هم مصاحبه کند؟ یا مثل خیلی از همکارانش تسلیم کلیشهها خواهد شد؟