زاکانی: مجلس ما یک نفره است! /اصلاحطلبان با پروتکل و دیکتاتور مآبانه به انتخابات می آیند
"باید در کشور قانون از کجا آورده ای را اجرا کرد. باید معلوم شود مسئولان کشور پول از کجا آورده اند. همچنین اموال نامشروع طبق اصل ۴۹ قانون اساسی باید برگردد."
علیرضا زاکانی، نماینده پیشین تهران به انتقاد از علی لاریجانی رئیس مجلس پرداخت و گفت معتقدم مجلس ما یک نفره است و آقای لاریجانی هر کاری خواست در مجلس میکند. او در بخش دیگری از سخنانش گفت به خاطر حرفهایش درباره لاریجانی، دادستان تهران از او شکایت کرده ولی بعد پرونده مختومه شده است.
به گزارش خبرآنلاین: علیرضا زاکانی نماینده پیشین تهران در برنامه اختیاریه به بیان برخی سخنان پرداخت.علیرضا زاکانی که در این برنامه مهمان مرتضی فاطمی از مسئولان پیشین مجله پنجره بود، سعی کرد فرصت را برای ادامه دعوای با علی لاریجانی با تریبونی که بی رقیب در اختیارش قرار گرفته استفاده کند.
برنامه اختیاریه که اجرایش بر عهده پسر علی فاطمی از مدیران ارشد رسانه ملی است، قبل تر هم تریبون در اختیار قاضیپور قرار داده بود تا به قاضیزاده هاشمی و عباس آخوندی را با ادبیاتی تند مورد انتقاد قرار دهد.
اهم سخنان او عبارتند از:
-در دوازده سالگی وارد فعالیت سیاسی شدم. الان خوب نیست که سن ورود به سیاست بالا رفته است و برخی جوانها دچار بی تفاوتی شده اند.
-در ۱۵ سالگی وارد جنگ شدم و آن موقع بحث ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی شهید چمران بود.
-در والفجر ۸ من اطلاعات عملیات بودم. بسیاری از همرزمان من بغل دست من شهید شدند.
- من در چهارم دبیرستان ترک تحصیل کردم. همه در این کشور مشکل دارند، ما هم مشکل داریم! من در سال ۶۱ عملیات مسلم بود که به سرپل ذهاب رفتم. ۲۳ اردیبهشت ۶۲ آمدم، خردادماه امتحان دادم.
- کل مشکلاتی که می گویند درباره من این است که می گویند چرا در دیپلم تجدیدی آوردی و یک ترم مشروط شدی. من تجدیدی آوردم چون اصلا نبودم و جنگ بودم.
-در دهه ۷۰ هم مشروط شدم. من ۱۱ سال با ماشین کار می کردم و هم مسئول تشکل دانشجویی بودم و یک ترم مشروط شدم چون مسافرکشی می کردم.
-مدرک پزشکی هسته ای دارم و اگر بخواهم درآمد داشته باشم عدد خوبی می شود. شاید چند ده میلیون به بالا بشود.
-این که گفتم خرج خانه من ماهی ۷۰۰ تومان می شود. وقتی وارد مجلس شدم زندگی ام را تغییر ندادم. نه ماشین گرفتم و نه خانه سازمانی.
-حقوق خودم را با حقوق معلمها تطبیق کردم. الان ماهی ۲ میلیون تومان خرج دارم. ممکن است مردم باور نکنند ولی من چه کنم.
-یقه دانشگاه آزاد را گرفتم و به نتیجه رسیدم. وقتی ما ماجرای دانشگاه آزاد را شروع کردم آقای جاسبی خود را حزب الهی و اصولگرا نشان داده بود.
-جاسبی جلسه گذاشت و گفت شما صد و شصت و هفتمین نماینده هستید که با او جلسه گذاشته ام. بگویید چه می خواهید؟ گفتم هیچ! فقط دنبال اصلاح هستم. شما درآمد و هزینه دانشگاه را بده.
-آقای جاسبی به من درآمد و هزینه را نداد. ۱۳ سئوال طرح کردم و از ایشان پرسیدم که سرهم بندی جواب داد.
-من نگفتم آقای جاسبی مفسد است. دانشگاه آزاد برخی مشکلات داشت که برخی حل شد بعضی حل نشد.
-درباره سعید مرتضوی ۱۲ جلسه گذاشتم. هرچه یافتم را اول به خودش دادم. مسایل دانشگاه آزاد را هم ۱۳ جلد درآوردم که اول به آقای جاسبی دادم.
-گزارشی درباره سعید مرتضوی به مرحوم آیت الله شاهروی دادم و گفتم ما هر چه به دفتر شما می دهیم گم میشود! گفت چه می خواهید؟ گفتم بین ما و سعید مرتضوی حکم بگذار که ۵ نفر تعیین شدند و از آنها ۳ نفر مجتهد بودند. حدود ۷.۵ ساعت با مرتضوی در حضور آنها مناظره کردیم و در آخربه نتیجه رسیدیم.
-باید در کشور قانون از کجا آورده ای را اجرا کرد. باید معلوم شود مسئولان کشور پول از کجا آورده اند. همچنین اموال نامشروع طبق اصل ۴۹ قانون اساسی باید برگردد.
-اصلاحطلبان با پروتکل و منضبط و دیکتاتور مآبانه به انتخابات می آیند. مردم الان دیدند چه کسانی شعار دادند و هیچ عملی نکردند.
-دو گروه سراغ برجام رفتند. یک گروه دنبال همراهی با نظام سلطه هستند. دنبال این هستند بهشان چیزهایی دیکته شود. در زمان آقای خاتمی هم صریح اعلام شد جز با همراهی با آمریکا و اسراییل مشکلات کار و تورم قابل حل نیست. برخی می گویند باید تابع نظر کدخدا باشیم تا مشکل حل شود.
-برخی از ندانستن همراه شدند. آقای لاریجانی در آن ۲۰ دقیقه ای که تصویب شد، تصمیم گرفت این برجام را تصویب کند. مجلس ما یک نفره است. اینطور نیست که ما ۲۹۰ نماینده داشته باشیم. ما از لحاظ دوستی به آقای لاریجانی علاقمندیم ولی منتقد جدی کار او هستیم.
-ایشان تعداد محدودی نماینده دارد و بین دو جناح با آنها بازی می کند. وقتی می خواهد خود را به اصلاحطلبها می چسباند و در مقابل اصولگراها رای می آورد، وقتی می خواهد مثلا سه وزیر رای بیاورد، خود را به اصولگراها می چسباند تا در مقابل اصلاحطلبان رای بیاورد.
-یک بار صحبت کردم و از من دادستانی شکایت کرد. یک بار درباره آقای لاریجانی صحبت کردم دیدم آقای دولت آبادی دادستان تهران از من شکایت کرد. گفتم حرفهای من حق است، من را بفرستید دادگاه تا آنجا بگویم، همین شد که پرونده مختومه شد.
-من همیشه حرف که می زنم سند دارم. آنها هم گردنشان کلفت است و با آنها برخورد نمی شود!