اسرائیل متهم اصلی ترور هاشمی رفسنجانی
فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا نامهای به صداوسیما نوشته و اعتراض کرده که چرا سخنان رییسجمهور دربارهی پدرش سانسور شده است؟
عصر اسلام: فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا نامهای به صداوسیما نوشته و اعتراض کرده که چرا سخنان رییسجمهور دربارهی پدرش سانسور شده است؟ قرار نبود جسم هاشمی تا ابد در دنیا باشد اما آیا سانسور او نشانهی اضمحلال نهضت امام خمینی نیست؟ دختران هاشمی ادعا میکنند که مرگ پدرشان مشکوک است. به نظر من اگر کسی هاشمی را ترور کرده باشد احتمالا همان کسی است که بیشترین ضرر و تهدید را از بقای جمهوری اسلامی ایران میبرده است. بیگمان در لیست بلندبالای تشنگان به خون جمهوری اسلامی، اسرائیل با اختلاف اول است.
آخرین خدمتی که هاشمی به جمهوری اسلامی کرد شطرنج پیچیدهای بود که در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان بازی کرد و آنها را با حضور حداکثری مردم مشروعیت بخشید. قبل از آن پیچیدهترین سیاست عمرش را بازی کرد که به پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 92 و امضای برجام منتهی شد. همان برجامی که بعد از امضایش اگر کارد به شکم نتانیاهو میزدی خونش درنمیآمد!
اکنون اما ترامپ، سپاه را سازمانی تروریستی اعلام کرده است. یعنی رکن دیگر بقای کشور از نظر امام خمینی. گمان میکنم سپاه ناچار است راه هاشمی را برود. یعنی ببیند چه اشتباهاتی کرده و آنها را تا چه حد میتواند جبران نماید در اینصورت همانطور که خیلی از منتقدین یا حتی مخالفین هاشمی به او بازگشتند به سپاه هم بازخواهند گشت.
جملهی معروف امام خمینی این بود: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» طبیعی است بعد ازینکه خاطر اسرائیل از هاشمی رفسنجانی جمع شد اکنون به رکن دیگر یعنی سپاه پاسداران حمله کرده و آنرا به دم تیغ قدرتمندین نیروی نظامی جهان داده است. اسرائیل در واقع بعد از تضعیف هاشمی و تضعیف سپاه نقشهی اصلی را بازی خواهد کرد تا حکومتی را ساقط کند که عواملش روی موشک بالستیک به زبان عبری مینویسند ما اسرائیل را نابود میکنیم.
همانطور که هاشمی مخالفین سرسختی در داخل داشت سپاه هم دارد. کسانی بودند که در طول چهل سال از دست سیاستهای هاشمی زخم خورده و آسیب دیده بودند، کسان دیگری هم هستند که از دست سپاه زخم خورده و آسیب دیدهاند. اینها همان رخنههایی است که میتواند پایههای حکومت را متزلزل کند.
من در این نوشته نمیخواهم راهبرد یا رهنمودی ارائه دهم فقط میخواهم بازی دشمن را بخوانم و نقاط آسیب را گوشزد کنم. هاشمی بعد از ضربهی وحشتناکی که از محمود احمدینژاد خورد متنبه شد و دانست آن سیاستی که در طول سالها به کار برده وقتی برساختههایش بر سر خودش میآورند تا چه حد تلخ است.
صداوسیما همین چندروز پیش به ادعای فرزند هاشمی سخنان رییسجمهور در تجلیل از پدرش را سانسور کرد.
یعنی همان چیزی که اسرائیل میخواهد. اسرائیل میخواهد هاشمی بمیرد و اسمی از راه و رسم او نباشد تا پس از آن جمهوری اسلامی بمیرد. برخی از ایرانیان میگویند کاش انقلاب نمیشد. شاه میماند و اصلاح میشد. اما انقلاب شد. شاه رفت.
ایرانیان در سال 76 به محمد خاتمی رای دادند و او رییسجمهور شد. 10 میلیون نفر در سال 84 به هاشمی رای دادند اما او به احمدینژاد باخت. احمدینژادی که خزانه را تهی کرد و هفت قطعنامه گرفت.
بیشتر از پنجاه درصد ایرانیان در سال 92 همراه هاشمی به حسن روحانی رای دادند. برجام امضا شد و هفت قطعنامه لغو شد و اکنون خزانهی دولت ذخیرهای در حد مقدور دارد. امیدوارم... باقی بماند اما اصلاح شود همانطور که هاشمی اصلاح شد.
به گمانم(شاید هم اشتباه میکنم) راهحلهای رادیکال مثل حذف یک حکومت یا ارکان آن بیش از آنکه مفید باشد مضر است.
کانون نویسندگان ایران در سال56 شبهای شعر گوته را برگزار کرد. در شب دهم شرکتکنندگان به خیابان ریختند. برعلیه شاه شعار دادند. یک نفر کشته شد و جرقهی شورشهای خیابانی خورده شد. عبرتناک آنکه همهی اعضای کانون بعد از انقلاب، زندگی و کارشان پر مرارت شد. آنها روشنفکران و سوادداران این مملکت بودند. درد اصلیشان این بود که با آنهمه سواد و ادعا چرا نفهمیدند که دارند به چه مسیر پرشماتتی(شماتت بر خودشان) قدم میگذارند.
من . منتقد حکومتم اما با انقلاب یا سرنگونی آن مخالفم. باید نهادها را اصلاح یا بازمهندسی کرد. به همین خاطر است که یک اصلاحطلبم اگرچه با اصلاحطلبان رسمی بیارتباطم!