روز «نادر»ی که چند پاسدار برای ارتش آمریکا رقم زدند
مقام معظم رهبری: «آن کسانی که آن کارهای بزرگ را انجام دادند، برق چشم گرفتند از دشمن؛ آبرو دادند به ملت ایران و قدرت نظام اسلامی را و جمهوری اسلامی را به رخ دشمن کشیدند.»
خبرگزاری فارس: ۱۶ مهر سال ۱۳۶۶ روزی فراموش نشدنی برای ارتش پر طمطراق ایالات متحده آمریکا بود. آن ایام فصل جدیدی از نوع جنگ ارتش آمریکا با جمهوری اسلامی آغاز شده بود به نام «جنگ نفتکشها».
اما چرا این روز نادر در کارنامه ارتش آمریکا فراموش نشدنی است؟
هنگامی که نخستین کاروان نفتکشهاى کویتى با نام «گس پرنس» و «بریجتون» با پرچم آمریکا و با اسکورت ناوشکنهاى ابرقدرت غرب، از سواحل امارات متحده عربى در دریاى عمان حرکتش را آغاز کرد توانست تنگه هرمز را به راحتی پشت سر بگذارد، اما نمیدانست رزمندگان سپاه با یک ناو کوچک در نزدیکی جزیره فارسی برایشان یک برنامه غافلگیرکننده اجرا خواهند کرد. وقتی نفتکش به نزدیکیهای این جزیره رسید با یک مین ۲۷۰ کیلویی برخورد کرد و علاوه بر خودش آبروی آمریکا نیز به آب رفت.
اما عملیات در این مرحله به پایان نرسید. نقطه اوجش، طرح حمله به بندر نفتى «رأس الخفجى» عربستان و عملیات علیه ناوگان دریایی ارتش آمریکا بود که «ناو گروههاى قرارگاه نوح نبى (ع)» به فرماندهى شهید «نادر مهدوى» اجرای آن را برعهده گرفت.
در جریان این «عملیات شهادت طلبانه» در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۶۶ که موجب سرنگونی یک فروند هلیکوپتر آمریکایى شد، اکثر اعضاى این ناو گروه به شهادت رسیدند. شهدایی، چون سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدیها، سردار شهید مجید مبارکی.
این عملیات به قدری مهم و با ارزش بود که مقام معظم رهبری در وصف آن فرمودند: «امثال نادر مهدوی و آنهایی که همراه او بودند، آن کسانی که آن کارهای بزرگ را انجام دادند، برق چشم گرفتند از دشمن؛ آبرو دادند به ملت ایران و قدرت نظام اسلامی را و جمهوری اسلامی را به رخ دشمن کشیدند؛ اینها باید یادشان زنده بماند؛ اینها باید در تاریخ مکتوب و تاریخ شفاهی، نامشان و یادشان برجسته شود؛ همچنان که دشمنیهای دشمنان هم بایستی شناخته بشود»
آنچه باعث شد در این ایام یادی کنیم از این سردار رشید اسلام تروریست خواندن سپاه پاسداران توسط رییس جمهور آمریکا بود. خوب است سردمداران مستکبر ایالات متحده و تمام دشمنان ملت ایران برایشان یادآوری شود که درخت تناور سپاه توسط چه کسانی و چطور آبیاری شده است. مردانی که حتی حاضر نیستند پس از مرگشان هم این لباس مقدس از تنشان درآورده شود.
آنچه خواهید خواند اولین وصیت نامه این شهید عزیز است که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود:
... برادرانم، اسلام عزیز احتیاج به جانبازی دارد، بیایید تا خودمان را آماده جانفشانی کنیم. پدر و مادر عزیزم، امروز حسین زمان روح خداست... اینها میخواهند ما را به وسیله کشتن بترسانند، اما اماممان چه خوب گفت که ما مرد جنگیم و از کشته شدن نمیهراسیم و مرگ را با جان و دل میخریم برای ما یکسان است که مرگ به جانب ما بیاید و یا ما به جانب مرگ برویم.
پدرم! اگر من شهید شدم بالای تابوتم بایست و دست به سوی پروردگار خویش بلند کن و بگو از دو فرزندم یکی به تو اهدا کردم؛ فرزند مرا جزء شهیدان قرار بده... مادرجان! خیلی دلم میخواهد بار دیگر برگردم و در آغوش باز و گرم تو قرار گیرم و مهر مادریات را احساس کنم، ولی خدا و اسلام را از تو عزیزتر میدانم.
برادرجان! موقعی که خبر مرگ من را شنیدی خدا را به یاد آور و با دو دست خود مرا دفن کن مبادا لباس سپاه را از تنم دربیاورید. مرا همان طوری که هستم دفن نمایید. خونهای روی بدنم را هم پاک نکنید تا با بدن خونین خدای خود را ملاقات کنم. به امید پیروزی اسلام و مسلمین و سلامتی امام خمینی بتشکن وصیتنامه را پایان میدهم. خداحافظ نادر مهدوی ۲۷/۵/۱۳۶۲