ماجرای فیلم پربحث آققلا چه بود؟ +عکس
پخش ویدئوی نوحهخوانی و سینهزنی در سیل، یکی از پربینندهترین و پر بحثترینهای سیل آققلا بود. فیلمی که با #ما_خانه_ به_دوشان_ غم_سیلاب_نداریم، معروف شد
خبرگزاری فارس: همینکه فیلمشان در فضای مجازی منتشر شد، موجی از پیامها با لحن و مضامین مختلف روانه و به تعبیر ادبیات رایج فضای مجازی، «کامنت» شد. چند مرد در سیل آققلا مشغول نوحهخوانی و سینهزنی بودند عدهای خدا قوت و التماس دعا گفتند و بعضی ایراد گرفتند که این کار در سیلاب چه معنا دارد؟ برخی هم توصیه میکردند: بهتر است بهجای این کارها به داد مردم سیلزده برسید. خلاصه اینکه سیل پیامها و نظرات بود که این اتفاق را تعبیر و تفسیر میکرد. «مسیح علینژاد» هم با کاریکاتوری در صفحه شخصیاش در اینستاگرام به این ماجرا واکنش نشان داد و این حرکت را تمسخر کرد.
پاسخ با مردم «آققلا»
برای اینکه از اصل ماجرا باخبر شویم، سعی میکنیم شماره تماس یکی از افرادی که در آن سینهزنی حضور داشتند را پیدا کنیم. بالاخره بعد از پیگیری شماره تماس حجتالاسلام «مهدی انتصاری» روحانی حاضر در آن جمع را به دست میآوریم و درباره ماجرای واقعی فیلم پر از بحث و نظر مداحی در سیل میپرسیم. پیامهای مثبت و منفی درجشده در فضای مجازی را با او در میان میگذاریم و البته قبل از ما بهواسطه دوستان و آشنایان رصدی بر این ماجرا داشته است. انتصاری میگوید: «به واکنشها و نظرات منفی، پاسخ صریح ندادیم و نمیدهیم چون الآن وقت کار و خدمت به مردم سیلزده است. این پاسخ را گذاشتهایم بر عهده مردم شریف «آققلا» که حدود سههفتهای میشود(به وقت مصاحبه با خبرگزاری فارس) در کنارشان هستیم. اینجا ما برادری بین شیعه و اهل تسنن را میبینیم نه این نظرها را. این روزها که با توجه به شرایط خاص لرستان و خوزستان بخشی از گروههای امدادی برای خدمت به این مناطق اعزامشدهاند ما همچنان در آققلا هستیم و خواهیم ماند. حالا که سطح آب در آققلا پایینتر آمده است خانه به خانه میرویم، وضعیت داخل و بیرون خانهها را بررسی و اهالی را سرشماری میکنیم و نیازهایشان را با ما در میان میگذارند. البته که همه این کارها وظیفه ما و عملکرد ما بهترین پاسخ به این پیامهاست.»
دَم گرفتیم تا بیشتر خدمت کنیم
در گروهشان از جوانان و نوجوانان هستند تا سالمندان توانمند و پایکار تا آققلا دوباره روی زندگی، نشاط و شادی به خود ببیند. اعضایی که به قول انتصاری خستگی سرشان نمیشود و دست از کار نمیکشند. سررشته این کلمات را میگیرد و میرسد به ماجرای مداحی و سینهزنی در سیل: «هرکسی وقتی خسته میشود، یکجور خستگی را از تنش بیرون میکند. مثلاً یک کوهنورد وقتی خسته میشود کنار یک چشمه یا جویبار میایستد، چای یا نوشیدنی مینوشد و دوباره به راهش ادامه میدهد. ما آن روز روضهخوانی نکردیم. شب شهادت موسی بن جعفر(ع) بود. با توسل به حضرت و به فال نیک گرفتن حضور یکی از مداحان در جمعمان به قول هیئتیها دَم گرفتیم تا شور و نیروی دوبارهکار پیدا کنیم. رزمندههای ما هم در عملیاتهای مختلف جنگ همین کار میکردند و خیلی از ما در هیئتها همین کار را میکنیم و شور معنوی پیدا میکنیم.»
فیلم را ما منتشر نکردیم
اتهام به سلفی گیری، ریاکاری و موقعیت نشناختن هم از مضامین برخی پیامهای انتقادی بود که انتصاری درباره آن میگوید: «ما فیلم را نگرفتیم. اگر قصد فیلم گرفتن و ریا داشتیم، طوری فیلم میگرفتیم که بهتر، واضحتر و بهاصطلاح در کادر باشیم. ضمن اینکه حدود بیست نفر از افرادی که همراه ما سینهزنی میکردند در آن ویدئو نبودند، اگر ما قصد به نمایش گذاشتن خودمان را داشتیم حتماً آنها را هم نشان میدادیم تا جمعیت ما بیشتر دیده شود. فیلم را یکی از بانوانی که برای کار جهادی آمده بود، گرفته و در صفحه شخصی خود منتشر کرده بود که بهسرعت پخششده بود و نظرات مثبت و منفی به همراه داشت. ما دقیقاً بعد از سینهزنی رفتیم سراغ خدماتی که باید به خانوادههای سیلزده ارائه میکردیم؛ مثل هر روز.»
تشییع مادر شهیدان در سیل
حرفهای او درباره آن ویدئو را میشنویم و حالا فرصت خوبی است تا از تجربه حضور و خاطراتی که سیل آققلا برایشان باقی گذاشته بگوید، سوا کردنی در کار نیست؛ هم تلخها را میگوید هم شیرین را. میگوید بگذارید خاطره شیرین را نگهدارم آخرسر که تلخی خاطرات غمانگیز را ببرد. اولین خاطره بد مربوط بهروزی است که رفتیم دیدن یک خانواده که 7، 8 بچه آنجا بود. ظاهراً فرزندان چند برادر بودند. هفتاد درصد جمعیت آققلا اهل تسنن هستند. یکی از مردان آن خانواده گریه کرد و به تعبیر خودمان اگر بخواهم راحتتر بگویم بار غم دلش را کمی سبک. مرد جوان گفت: 2 برادرم شهید شدند، مادرم روز اولی که سیل آمد، فوت کرد با قایق تشییع شد. اینها داغ دلی بود که سیل برایشان آورده بود.» صدای انتصاری را پردهای از بغض پوشانده، واژه «غریبانه»، بهترین واژهای است که آن تشییع را توصیف میکند. گلو صاف میکند و میرود سراغ مرور خاطره تلخ دوم: «خانه آن مردی که گریه میکرد را فراموش نمیکنم. مردی که میگفت تمام جهیزیه دختر دم بختم را سیل برد. خانوادهای که منتظر جشن و شادی بودند و سیل، شادیهایشان را شسته و برده بود. کاش آن عزیزانی که نسبت به ویدئو منتشرشده از ما انقدر حساس بودند و واکنش نشان دادند، غم این خانوادهها را دریابند.»
شیعه و سنی برای نجات آققلا
حال ما هم گرفته میشود وقتی از غمهایی که سیل آورده را میشنویم و شادیهایی را که برده. انتصاری اما میگوید: «حلاوت اتفاقهای خوب در روزهای تلخ هستند، چندین برابر است. مانند آن روزی که لودر جهادی ما که قرار بود کمکها را به خانوادهها برساند براثر لغزندگی گلولای در آب فرورفت و چپ کرد. آن روز با هر وسیله و به هر شیوه تلاش کردیم نتوانستیم لودر را از آب بیرون بیاوریم تا اینکه با لودر شهرداری، کمک و غیرت جوانان اهل تسنن آققلایی موفق شدیم. چنان خوشحال شدم که بلند «اللهاکبر» گفتم و بقیه هم همراه شدند. این خاطره برایم شیرین بود چون مظهر همدلی و همکاری شیعه و سنی برای نجات آققلا بود.»
کمکها کافی است؛ مدیریت اشتباه
این نیروی جهادی روحانی از مهر مردم میگوید و سیلی آبادگر که ویرانیهای آققلا را از بین میبرد: «مردم مهربانانه و سیلآسا کمک کردند. دلشان به درد آمده بود، خودشان گرمِ عید و نوروز باشند و گروهی دیگر از هموطنانشان گرفتار سیل و غم. کمکهای مردمی خوب بود اما مشکل ما در چنین مواقعی مشکل مدیریت است. باید کمکها درست توزیع شود و به همه. نه اینکه به یک محله دو بار غذا بدهند و محله دیگر غذا نداشته باشد یا جوانان بیایند و کمکها را دریافت کنند اما سالمندان، کودکان و معلولان بنا به شرایطی که دارند، نتوانند کمک دریافت کنند. توزیع وامداد باید درست انجام شود.»