تایم تحلیل کرد: ۴ پیامد تروریست خواندن سپاه برای آمریکا
فلسفه تروریستی خطاب کردن یک گروه توسط آمریکا آن است تا غیرسیاسی و پیشگیرانه باشد حال آنکه اقدام دولت ترامپ در تروریستی قلمداد کردن سپاه پاسداران ایران امری سیاسی است
دنیای اقتصاد: ترامپ مانند بسیاری از اقدامات دیگر خود در حوزه سیاستخارجی برای ایجاد توهم نسبت به قاطع بودن خود این کار را انجام داده است. اما علاوهبر اینکه این اقدام سودی برای آمریکا نخواهد داشت میتواند پیامدهای مخربی نظیر بیاعتبار شدن فهرست تروریستی آمریکا در نزد متحدان واشنگتن، کاهش اقبال به کمپین فشار حداکثری علیه تهران، رخنه تردید میان آمریکا و متحدانش و ریسکهای جانی برای نیروهای ارتش این کشور در منطقه را نیز درپی داشته باشد. نشریه تایم در گزارشی به قلم دنیل بنیامین که پیشتر در سمت هماهنگکننده بخش ضدتروریسم وزارتخارجه آمریکا فعالیت داشته است در رابطه با پیامدهای قراردادن نام سپاه در فهرست تروریستی آمریکا نوشت: قرار دادن یک سازمان خارجی در فهرست تروریستی آمریکا به ندرت به نگرانی برای فضای عمومی در این کشور بدل میشود. اما بیانیه ۸ آوریل دولت دونالد ترامپ در رابطه با قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاباسلامی ایران از سوی وزارتخارجه در فهرست گروههای تروریستی که به گفته وی نشانهای از افزایش فشار بر ایران خواهد بود با انتشار بیانیه دیگری از سوی شخص ترامپ تکمیل شد. دولت ترامپ این اقدام را یک ابزار سیاسی کارآمد بیسابقه و زیانآور برای ایران توصیف کرده است. فلسفه قرارگرفتن در فهرست تروریستی وزارتخارجه باید غیرسیاسی و پیشگیرانه باشد حال آنکه تروریستی نام نهادن سپاه سیاسی و تنبیهی است. این اقدام را میتوان نشانه تداوم تصمیمات سیاستخارجی توسط ترامپ دانست که اغلب برای ایجاد توهم اقدام قاطع بهجای پیشرفت واقعی هستند.
در برخی از موارد این مدل از اقدامات ترامپ میتواند نتایج عکس درپی داشته باشد. وی که درنتیجه ورود مهاجران از گواتمالا، هندوراس و السالوادور به آمریکا خشمگین شده است اعلام کرد که کمک به این کشورها را متوقف میکند؛ اگرچه بسیاری از کارشناسان به او هشدار دادند که چنین اقدامی میتواند موج ورود آوارگان از این کشورها را گسترش دهد. همچنین در مورد فلسطین نیز ترامپ که از مخالفت مردم این کشور با انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم (بیتالمقدس) مضطرب شده بود کمکهای آمریکا به نهادهای فلسطینی را متوقف ساخت که البته چنین تصمیمی تنها میتواند موجب دشوارتر شدن حل اختلافات فلسطین و اسرائیل شود و انتفاضه جدیدی را کلید بزند.
سیاستخارجی آمریکا در دوره ترامپ دیگر در مسیر نیل به نتایج دلخواه گام برنمیدارد بلکه بیشتر فوران احساسات و ژستهای سیاسی غیرمحتاطانه است تا نشان دهد که رئیسجمهور آمریکا با عرفهای سنتی دیپلماسی محدود نخواهد شد. این شرایط را میتوان به تئاتری تشبیه کرد که بازیگر نقش اصلی آن خشونت و سرسختی را بر هر چیز دیگر مقدم میداند و در این راه آمریکا را بر لبه شکست یا بدتر از آن قرار خواهد داد. این نخستینباری است که تحریمهای سازمان تروریستهای خارجی (FTO) علیه بخش رسمی از یک دولت دیگر استفاده شده است. تا این زمان این تحریمها تنها برای گروههایی مانند القاعده، داعش و فارک (نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا) استفاده شده بودند. نام نهادن این گروهها بهعنوان تروریست به آمریکا اجازه میدهد که مانع از استفاده از سیستم مالی آمریکا توسط این گروهها شود، حامیان مالی تروریسم را مورد پیگرد قرار دهد و از ورود اعضای آنان به خاک آمریکا ممانعت کند.
اما قرار دادن نام سپاه پاسداران در این فهرست در زمینه بازداشت، توقیف اموال و ممانعت از ورود به آمریکا هیچ نتیجه عملی را ایجاد نمیکند چراکه دولت آمریکا برای چند دهه و از زمان نام نهادن ایران بهعنوان دولت حامی تروریسم در سال ۱۹۸۴، از انجام طیف گوناگونی از اقدامات علیه دولت ایران دریغ نکرده است. وفور این دست از محدودیتها علیه ایران بههمراه تروریست خطاب کردن سپاه- که میتوان آن را به یک بمب هستهای در زرادخانه دیپلماتیک تشبیه کرد- دلیل آن بوده است که تاکنون وزارتخارجه بخشی از یک دولت خارجی را بهعنوان گروه تروریستی اعلام نکرده بود.
سپاه و بخش نیروهای ویژه خارجی آن موسوم به سپاه قدس، بهدلیل حمایت خود از حماس و حزبالله طی سالهای گذشته همواره در تیررس چند فرمان اجرایی از سوی روسای جمهور آمریکا بودهاند. در واقع اگر آمریکا تاکنون نیز کمربندی را به دور سپاه کشیده بود اکنون با چنین اقدامی تنها یک قلاب ایمنی را به آن افزوده است که برای آمریکا هیچ سودی درپی ندارد. اما روی دیگر سکه آن است که چنین وضعیتی میتواند زیانهای فراوانی را برای آمریکا ایجاد کند. ابتدا میتوان به رهبری آمریکا در مبارزه با تروریسم اشاره کرد. بهطور سنتی، فهرست تروریستی آمریکا یک استاندارد طلایی در این زمینه بوده است و افراد و دولتها نیز اغلب تشخیص و تعریف آمریکا از گروه تروریستی را صحیح میدانستند. با این حال تروریست دانستن سپاه هیچکس را قانع نمیکند که در کمپین فشار حداکثری علیه تهران با واشنگتن همکاری کند. البته تنها اسرائیل و چند کشور عرب سنی آن را میپسندند. در وهله بعدی و از همه مهمتر آنکه متحدان آمریکا بهویژه در اروپا و آسیا را مجاب میسازد که تخاصم حداکثری دولت ترامپ علیه ایران بیدلیل و دارای نتایج عکس است.
این گزارش مدعی است: هیچکس این توهم را در سر ندارد که ایران در مقابله با غرب خوشطینت است، اما این کشور را نباید تهدیدی برای نظم جهانی دانست. چنین اقداماتی را تنها میتوان در قالب ادعاهای مورد تردید ترسیم کرد که اجماع جهانی در بین جوامع اطلاعاتی بر سر آن وجود ندارد. پیامد مخرب دیگر این اقدام ترامپ رخنه کردن تردید در میان متحدان آمریکا بوده و این بهایی است که باید بهدلیل حرص برای رسیدن به اهداف کوتاهمدت سیاسی پرداخت. ابزاری که باید بهکارگیری آن، غیرسیاسی و بر پایه اطلاعات تحلیلی باشد. اما بخشی که میتواند بهطور ملموس نتیجه این عمل کاخ سفید را لمس کند، ارتش آمریکا است. سپاه پاسداران دارای تواناییهای عملیاتی فراوانی است که حمایت از بشار اسد در سوریه و بسیج کردن شیعیان از کشورهای مختلف تنها ذرهای از آنها است. در طی دو سال گذشته که موضوع قراردادن نام سپاه در فهرست تروریستی مورد بحث بوده است، وزارت دفاع با تاکید بر اینکه این عمل ریسک جانی برای نیروهای آمریکا در منطقه را افزایش میدهد همواره مخالفت خود را با آن اعلام کرده است. برای سالها، سپاه همواره اطمینان حاصل کرده است که گروههای تحت حمایتش در منطقه با نیروهای آمریکایی برخوردی نداشته باشند.
نگرانی پنتاگون آن بوده است که چنین اقدامی ممکن است ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای سپاه قدس را متقاعد کند تا حملهای پیشدستانه را علیه نیروهای آمریکایی آغاز کند. همچنین ممکن است حملاتی غافلگیرانه به سفارت آمریکا در بغداد انجام شود. مقامات ایرانی اکنون اقدام دولت ترامپ را گام روبه جلوی دیگری از جانب آمریکا برای افزایش تخاصم میدانند و ممکن است دست به اقدامات غیرمنتظرهای علیه نیروهای آمریکایی بزنند. این همان نگرانی است که سازمان سیا و پنتاگون آن را دلیل مخالفت خود با تروریستی دانستن سپاه اعلام کردهاند. حتی برخی از کارشناسان در آمریکا این احتمال را مطرح کردهاند که ممکن است این اقدام گام ابتدایی بهسوی یک جنگ تمامعیار با ایران باشد. بله میتوان گفت که سیاستخارجی پر از روندهای ملالتبار، تشخیص و عمل است. به ندرت میتوان سیاستخارجی را در چارچوبهای دراماتیک تلویزیونی یا حتی توییتر جای داد و از این رو نیل به نتیجه نیازمند صبر و راهحل است. اما در صورتی که سیاستخارجی بهدرستی انجام بگیرد، آمریکاییها و افراد بیگناه کشته نخواهند شد که تصور آن امروز دشوار بهنظر میرسد.