حمید گودرزی: مردم به من می‌گویند از این پیرزن‌ها سراغ داری...!

خیلی‌ها می‌پرسند چقدر حامد داستان حامد عنقاست؛ طبیعتاً در زمان نویسندگی بخشی از خود نویسنده هم به خلق قصه کمک می‌کند، خود همین نام عزت‌الملوک و ثروتمند بودنش برگرفته از یک قصه واقعی است.

کد خبر : 935434

خبرگزاری تسنیم: «بر سر دو راهی» عنوان سریالی است که امسال در کنار سریال‌های طنز تلویزیون، نوروز مهمان خانه‌های مردم بود. از روی آمار بینندگان تلوبیونی هم می‌توان متوجه استقبال مردم از این سریال نوروزی شد. سریالی که حامد عنقا نوشت و بهرنگ توفیقی یک بار دیگر بعد از «پدر» برای شبکه دو ملودرام ساخت. البته توفیقی تجربه کارگردانی در سریال‌های مناسبتی را پیش از این در ماه مبارک رمضان و سریال «زیر پای مادر» داشته است. اما شاید نوروز یک جغرافیای آنتنی دیگر داشته باشد که مردم منتظر یک سریال طنز هستند تا ملودرام! همین نکته شاید به یک ترس بدل شده بود که آیا «بر سر دو راهی» بیننده خواهد داشت یا خیر؟ سریالی که دیرتر از دیگر سریال‌های نوروزی سر و شکل پیدا کرد و پرپلان‌تر و پربازیگرتر هم جلوی دوربین رفته است. «بر سر دو راهی» داستان حامد جوانی از طبقه فقیر جامعه است که قصد دارد با دختر عموی خودش ازدواج کند، اما مشکلات مالی و درگیر شدنش با رئیس یک مافیای قاچاق، گره سختی در زندگی‌اش ایجاد می‌کند. نجات یک پیرزن از سارقان مهاجم و رساندنش به بیمارستان، چالش جدیدی در زندگی حامد ایجاد می‌کند.

چراکه ابتدا پیرزن به وی علاقه‌مند شده و از او خواستگاری می‌کند و پس از مرگش نیز بخش زیادی از اموال خود را که ثروت هنگفتی می‌شود را به حامد می‌بخشد و... داستان سریال «بر سر دوراهی» نیز همچون فیلمنامه‌های قبلی حامد عنقا، در قالب روایت غیرخطی و رفت و برگشت پی در پی زمان به گذشته و حال است. از ویژگی‌های قابل توجه سریال «بر سر دوراهی» ترکیب بازیگرانی است که در آن ایفای نقش می‌کنند. به گونه‌ای که، بازیگرانی از نسل‌های مختلف در کنار هم حضور یافته و بازی‌های یکدستی را ارائه کرده‌اند؛ از قدیمی‌هایی، چون عنایت بخشی، شهین تسلیمی، مجید مشیری، افسانه چهره‌آزاد و شیرین آقاکاشی تا بازیگرانی از نسل میانه مثل حمید گودرزی، مهراوه شریفی‌نیا، میترا حجار و بهنوش بختیاری و بازیگران جدیدی مثل بهرنگ علوی. شاید در کنار همه این موضوعات، مسئله نظرسنجی اتفاق جالب توجهی باشد که برای عوامل «بر سر دو راهی» هم تعجب‌برانگیز بود.

*نشست خبری سریال «بر سر دو راهی» با حضور حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده)، بهرنگ توفیقی (کارگردان)، حمید گودرزی (بازیگر نقش اول- حامد) و سیدحسین امیر جهانی (همکار نویسنده) در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. در بخش اول آن به موضوع نظرسنجی، واقعی بودن داستان عزت‌الملوک- شهین تسلیمی، ساخته شدن فصل دوم «بر سر دو راهی»، سختی‌های کار در بارندگی و دقیقه ۹۰، فلش‌بک‌های سردرگم‌کننده مخاطب و آیا حامد داستان‌های عنقا با خود عنقا ارتباطی دارد، داستان «بر سر دو راهی» حقیقت دارد و چرا حامد «بر سر دو راهی» خودش دگرگون می‌شود را در ادامه می‌خوانید و بخش دوم هم به زودی منتشر خواهد شد.

*امسال تلویزیون یک سنت‌شکنی انجام داد و برخلاف سال‌های قبل در ایام نوروز یک سریال غیرطنز را هم روی آنتن برد. سوال اول ما این است که وقتی طرح این سوال در ذهن‌تان شکل گرفت آیا ترس و واهمه‌ای نداشتید که در ایام نوروز با اقبال مواجه نشود؟

همه‌چیز مهیای «ساده‌دلان» بود، اما یکدفعه...!

حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده): این سریال خیلی این مسیری که شما تصویر کردید را طی نکرد. واقعیت این است که یک اعتمادی به بنده و بهرنگ توفیقی شد که سریال نوروز شبکه دو را بسازیم. چرا که پیش از این قرار بوده سریال دیگری برای ایام ماه رمضان از این شبکه روی آنتن برود، ولی این تدارک‌ها دچار مشکل شد. به من گفتند یک یا علی بگوییم و کار را آغاز کنیم. این موضوع در ایام بهمن ۹۷ برای اولین بار با بنده مطرح شد و حتی بهرنگ توفیقی را هم با خبر نکردم. چرا که در همان زمان با بهرنگ توفیقی در پیش‌تولید کار دیگری بودیم و حتی یک قسمت از فیلمنامه «ساده‌دلان» را هم نوشته بودم. بازیگر و عوامل را هم شناسایی می‌کردیم تا فروردین و اردیبهشت ۹۸ این سریال کلید بخورد.

بهانه آوردیم که نمی‌شود، اما اصرار کردند بسازیم

وقتی آقای جعفری‌جلوه رئیس شبکه دو هم این پیشنهاد را داد طبیعتاً اولین حرف من این بود که امکان‌پذیر نیست. بهانه‌های مختلفی آوردم تا ساخت سریال به زمان دیگری موکول شود. حتی روزی که به مرکز سیمافیلم برای جلسه برآورد دعوت شدم متن و شاخصه‌های تولیدی وجود نداشت که به یک برآوردی برسیم. زیرا آن قصه اولیه «ساده‌دلان» یک روایت ساده‌ای بود و براساس همان قصه و داستان، جلسه برآورد برگزار شد. یکی از دلایلی که این پروژه خیلی سنگین‌تر و گران‌تر از آن چیزی که برآورد شد به مرحله ظهور و بروز رسید این است که در جلسه برآورد مختصاتی نداشتیم که به یک اجماع در برآورد برسیم. ما براساس یک مبلغ حداقلی کار را شروع کردیم. برای همین تا روزی که برگه قرارداد ساخت سریالی را تحت عنوان "ساده‌دلان" امضاء کردم هیچ کدام از این حرف‌ها وجود نداشت که ملودرام است یا یک ژانر خاص و متفاوت! چرا که اتفاقاً «ساده‌دلان» طنز بود.

قول گرفتند شب عید گریه مردم را درنیاوریم

بعد از جلسه و صحبت با بهرنگ توفیقی، هر دو سردرگم بودیم که آیا می‌توانیم این کار را به سرمنزل برسانیم و بازیگر شاخص برای این ایام داریم و فیلمنامه به کجا می‌رسد و خیلی از مسائل دیگر...؟! یک هفته دو هفته گذشت تا در آن زمان به لحن کار برسیم. آن قصه «ساده‌دلان» را رها کنیم و کار ما با یک ملودرام آغاز شود. تنها کاری که کردم رئیس شبکه را در جریان گذاشتم از ما توقع طنز نداشته باشند. تنها از ما قول گرفتند در شب عید گریه مردم را در نیاوریم. (با توجه به سابقه‌ای که از تو سراغ داریم عید مردم را خراب نکنید.) البته با این تفاسیر ما دوباره در «بر سر دو راهی» هم یک سکانس قبرستان داشتیم که مقصودمان یک یادآوری و مرگ‌آگاهی است.

امیدواریم دنبال طنز شانه تخم‌مرغی در تلویزیون نباشند!

بعد از شروع کار، معاون سیما هم در جریان قرار گرفتند بسیار از ساخت یک ملودرام و کار متفاوت در ایام طنز استقبال کردند. حتی در نشست خبری پایان سال خود با خبرنگاران هم اعلام کردند این اتفاق خوشایندی است که برای اولین بار یک سریال غیرطنز در ایام نوروز روی آنتن می‌رود. ولی هر سریالی ساخته می‌شود با هر سوژه، موضوع و ایامی ریسک محسوب می‌شود. کار طنز هم شکست می‌خورد که الان هم کم نداریم. این طوری نیست یک فرمول ثابتی داشته باشد. با شرایطی که پیش آمد «بر سر دو راهی» جلوی دوربین رفت و کار خودش را انجام داد. این را هم بدانید از من و بهرنگ توفیقی کسی توقع طنز ندارد مخصوصاً از آن مدل طنز‌هایی که بازیگران تند تند حرف می‌زنند. امیدوارم همان‌طور که صحبت می‌کنند دنبال طنز شانه تخم‌مرغی در تلویزیون نباشند!

*یکی از نکاتی که در جریان پخش و بعد از پخش سریال‌های نوروزی مطرح شد موضوع نظرسنجی بود که حتی به حاشیه و جنجال هم در فضای رسانه‌ای و مجازی تبدیل شد. از این نکته شروع کنید.

چرا آنقدر این نظرسنجی‌ها برای برخی مهم شد؟

حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده): واقعاً این رفتار‌هایی که برای موضوع نظرسنجی و تعداد بیننده‌های سریال‌ها پیش آمد برای من هم بسیار عجیب بود. خوشبختانه امسال همه سریال‌های نوروزی خوب بودند و مورد توجه قرار گرفتند. حالا در این بین برخی از سریال‌ها را هم بیشتر دیده‌اند و واکنش‌های مردمی و نظرسنجی‌های صداوسیما هم وجود دارد. این مسابقه الان تمام شده است و چرا کماکان اصرار داریم آمار‌هایی را رسانه‌ای کنیم که ما بهتریم یا بدتریم! ما اعلام می‌کنیم در نظرسنجی پنجم هستیم. آیا تأثیری بر روی نظر مردم دارد یا خیر؟! یا باعث می‌شود مردم این سریال را نبینند و یک سریال دیگری را انتخاب کنند. این طور نیست! این سریال را نمی‌بینیم از نوع سریال دیگری ببینیم.

*سایت شبکه دو اعلام کرد که ۸۰ درصد بیننده «بر سر دو راهی» را دنبال می‌کند و نکته جالب‌تر این بود که «بر سر دو راهی» بیننده پرو پا قرص تلوبیونی داشت که در رسانه‌ها از اصطلاح جذب مخاطب خاکستری استفاده شد. درباره این موضوع هم صحبت کنید؟نمی‌دانم چرا «نظرسنجی» برای برخی قصه مرگ و زندگی شده است؟

حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده): یک وقتی جمله‌ای را یک دوستی در مراسمی می‌گفت: به خاطر ما این تعداد بیننده ایجاد شد. این بازی نظرسنجی را نه می‌فهمم و نه هیچ اهمیتی هم برایم ندارد. نمی‌دانم چرا این موضوع آنقدر برای دوستان قصه مرگ و زندگی شده است. یک وقتی در طول کار از روی موج نظرسنجی استفاده می‌کنید آن موقع یک مزیت برای همراه کردن مخاطب به شمار می‌رود. سایت شبکه دو ۸۰ درصد مخاطب را اعلام کرد که مخاطبین این سریال را دوست دارند و همراهی می‌کنند. طبیعتاً علاقه‌مندم این خبر به گوش مردم برسد وقتی یک جماعت ۸۰ درصدی سریال را می‌بینند آن ۲۰ درصد باقیمانده هم به این نتیجه برسند که برای یک بار هم شده «بر سر دو راهی» را ببینند. اینجا شاید نظرسنجی بسیار اهمیت پیدا کند و یک ترغیب رسانه‌ای به حساب بیاید. چون می‌خواهم مخاطب حرف‌های من را بشوند، ولی وقتی کار تمام شد تماشاگر پرونده را بسته و در تلویزیون به دنبال فیلم‌های جدید است. اینجا مقصود این بازی نظرسنجی را نمی‌فهمم؟

این بازی‌های رسانه‌ای مدیران را منحرف نمی‌کند

برای مردم که فرقی نمی‌کند که سریال را بهترین یا بدترین سریال دیده‌اند. هرچه بوده سلیقه‌شان است و برای مردم و مخاطبین که اهمیتی ندارد. اگر به دنبال ترغیب نگاه مدیران هستیم که به قول یکی از دوستان مدیران ارشد سیما آنقدر باهوش و زیرک هستند و اطلاعات اصلی نظرسنجی هم به دست‌شان می‌رسد هرچه در فضای رسانه‌ای کار کنیم تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند. پس، از هر دو طرف ببینیم امروز دیگر این موضوع اهمیتی ندارد و از حیز انتفاع خارج است.

صد‌ها سریال هم بسازند مازندرانی‌ها «پایتخت» را دوست دارند

چه چیزی اهمیت دارد؟ اینکه مخاطب خاص و عام بتوانند درباره کاری که انجام داده‌ام به جزئیات نقش‌ها و اتفاقات صحبت کنند؛ نگویند فلان خانم و آقای فلان سریال! این‌طور به ماندگاری اثری می‌رسیم. خوشبختانه نخبگان با هر نگرش و گرایشی هم واکنش‌های بدی به سریال «بر سر دو راهی» نداشتند. خیلی محکم می‌گویم که مطمئنم «بر سر دو راهی» با اختلاف نسبت به بقیه سریال‌های خوب تلویزیون قرار گرفته است. البته منظور از جامعه نخبه اعضای هیئت علمی نیست بلکه نماینده افکار عمومی از هر نوع گرایش و سلیقه‌ای درباره این سریال صحبت می‌کنند.

حالا در یک بخش خبری هم گزارشی از یک استان خاص گرفته می‌شود که کدام سریال را بیشتر دوست دارید؟ قطعا اگر در مازندران از مردم سوال شود کدام سریال را بیشتر دوست دارید؟ اگر صد‌ها سریال هم ساخته شود باز می‌گویند سریال «پایتخت». هیچ اشکالی هم ندارد. اما در محله امامزاده یحیی (ع) هم سوال کنند سریال «بر سر دو راهی» را پربیننده و خوب می‌دانند. این بدین معنی نیست که «نون. خ» یا «زوج یا فرد» را ندیده و نمی‌بینند.

چرا باید حمید گودرزی ۱۰ سال حامد «بر سر دو راهی» باشد؟

*استقبال‌ها که زیاد شد مردم درخواست فصل دوم این سریال را هم داشتند، ولی در همان بطن رسانه‌ای شدن این اتفاقات و حتی اعلام برخی از تهیه‌کنندگان برای ساخت فصل دوم سریال نوروزی دیگر، شما اعلام کردید که «بر سر دو راهی» دومی وجود ندارد. چرا فصل دوم این سریال ساخته نمی‌شود؟

دنباله‌سازی در شبکه‌های خارجی ماهواره‌ای و اینترنتی یک قصه برندسازی دارد و اینکه ما مقلدانه و ناشیانه اصرار به ساخت فصل‌های دیگر یک سریال داشته باشیم کار اصولی و منطقی نیست. این مخاطب حق دارد قصه و شخصیت جدید ببیند و فضای جدیدی خلق شود. بهرنگ توفیقی و حمید گودرزی می‌توانند کار‌های جدیدی را انجام دهند و مردم هم اتفاقات جدیدی را ببینند. چرا باید حمید گودرزی ۱۰ سال حامد «بر سر دو راهی» را بازی کند، درصورتیکه می‌تواند چندین کاراکتر‌های دیگر برای مخاطب خلق کند.

*داستانی می‌بینیم که به قول خودتان مخاطب قبلاً مصداق آن را در «مجله روز زن» دیده و به آن یک اصطلاح پاورقی‌طور می‌دهید. از طرفی مخاطب ثابت کرد دلباخته قصه‌های هزار و یک شب است. تفاوت «بر سر دو راهی» با «پدر» این بود که یک قدری عامیانه‌تر برخورد کردید. البته فلش‌بک‌های سردرگم‌کننده داشت که اگر مخاطب یک قسمت را نمی‌دید قسمت بعدی را متوجه نمی‌شد. چطور شد به این نوع داستان رسیدید؟

حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده): من یک بار سر سریال «انقلاب زیبا» هم گفتم مخاطب یا باید از اول تا آخر داستان همراه سریال ما باشد یا نباشد. سر میز شام نمی‌توانید سریال‌های ما را ببینید یا سریال را متوجه نمی‌شوید و یا غذایتان سرد می‌شود. چه خوب است غذایتان را بخورید و سریال را دنبال کنید.

مخاطب روایت‌های غیرخطی، جدی‌تر است

بهرنگ توفیقی (کارگردان): یکی از جذابیت‌های کار متن عنقا فرمی است که نوشته‌هایش دارد. واقعیت این است شکل روایت خطی را نمی‌خواهم به شکل کلی، اما برای خیلی از قصه‌ها نمی‌پسندم. یکی از دلایل اصلی آن این است یک چیز‌هایی در شکل روایت خطی وجود دارد که فیلمساز و نویسنده مجبور به توجیح تک تک جزئیات و تمام اتفاقات ریز داستان هستند. شاید بزرگترین کمکی که ساختار غیرخطی به سریال و فیلم می‌کند برش‌هایی که بیننده دوست دارد را ببیند و یکسری اتفاقات متنوع را برای مخاطب به تصویر می‌کشد؛ قدری مخاطب با این نوع روایت، درباره فیلم فکر می‌کند. این جزو محاسن این شکل روایت محسوب می‌شود. درباره فلش‌بک‌ها هم نظر من این است که واقعاً نیازمند احترام متقابل مخاطب است. ما به خودمان فشار می‌آوریم و در هر شرایطی بهترین کار را بسازیم برای اینکه به مخاطب احترام بگذاریم و مخاطب هم به ما احترام بگذارد و تا پایان سریال ما را همراهی کند. اینکه قسمت اول، دوم و سوم را ببیند و چند قسمت دیگر را دنبال نکند و بخواهد ماجرا را متوجه شود این نوع رفتار ما را ناراحت می‌کند. شکل کار یک مقداری خودش حرف می‌زند من جدی‌ام مرا جدی بگیرید. اگر قرار است مرا جدی ببینید جدی هم نقد کنید و راجع به من حرف بزنید.

*درباره قصه یک سوالی بپرسیم. موضوع عشق پیرزن به پسر جوان در فضای مجازی به حاشیه تبدیل شد چقدر این قصه واقعی بوده است یک پیرزن ثروتمند، مال و اموال خودش را به یک پسر جوان واگذار کند و یا تخیّل نویسنده است؟

در درام واقع‌نمایی اتفاق می‌افتد

بهرنگ توفیقی (کارگردان): در زمان سریال «پدر» می‌گفتند چقدر حامد این سریال به حامد عنقا نزدیک است و الان این ماجرای پیرزن هم از خاطرات من استفاده شده است. (شوخی)

سیدحسین امیر جهانی (همکار نویسنده): یک سوالی در درام خیلی غلط جا افتاده چقدر این موضوع واقعیت دارد؟ وقتی کار درام انجام می‌شود در واقع یک واقع‌نمایی اتفاق می‌افتد. درست است یک ایده‌ای را نویسنده برگرفته از زندگی شخصی، روزنامه و جراید و حتی در خلوت بدست می‌آورد. اما در واقع این سوال که زمان پخش سریال «پدر» هم مطرح شد سوال درستی نیست. یک اتفاقی تحت عنوان واقع‌نمایی وجود دارد که براساس آن جهان نویسنده، داستان خلق می‌کند.

موضوع "عزت‌الملوک" عشق و عاشقی نبود

در «بر سر دو راهی» یک داستان عامه‌پسند تعریف می‌کنیم یا به قولی پاورقی طور. این اتفاق می‌افتد و در آن فضا باید بررسی کنیم که چقدر این کاراکتر واقعی است. یک شخصیتی به نام "عزت‌الملوک" ثروتمند سال‌ها تلاش کرده و با توجه به اطرافیانش احساس می‌کند وارث درستی وجود ندارد. طی اتفاقی با شخص جوانمردی آشنا می‌شود و زندگی‌اش را به او می‌سپرد. یکسری از دوستان عجله کردند یک موضوع دیگری را مطرح کردند که اصلاً به آن موضوعات ورود نکردیم. چرا که اصلاً موضوع عزت‌الملوک عشق و عاشقی نبوده و پایبندی به خانواده و اصول و ارزش‌های حامد را به چالش می‌کشد؛ که آیا او می‌تواند امانت‌دار خوبی باشد؟ یک نوع محک انجام می‌شود و مخاطب به چنین برداشتی می‌رسد.

«جلال» را عنایت بخشی نمی‌پذیرفت آنقدر جدی نمی‌شد

*سریال «بر سر دو راهی» کار سختی بود، به گونه‌ای که تصویربرداری تا آخرین روز‌های پخش ادامه داشت. بارندگی هم شدت پیدا کرده بودند و از آن سختی‌ها بفرمایید که دقیقه ۹۰ کار مناسبتی نوروزی ساخته شود. در کنار پاسخ به این پرسش حتماً اشاره کنید که چطور به درخشش کاراکتر‌های فرعی سریال رسیدید که در کنار شخصیت‌های محوری آن‌ها هم به خوبی دیده شدند.

بهرنگ توفیقی (کارگردان): در این کار به یک ترکیبی از بازیگران رسیدیم و خود اصل قصه شاید از قسمت دوم به بعد با شناخت بازیگران نوشته شد. همان کاراکتر «ثریا» - بهنوش بختیاری تا بازیگر آن را انتخاب نکردیم آنقدر جدی به این شخصیت توجه نشد. یا شخصیت «جلال» -عنایت بخشی، حتی در جلسه با این بازیگر، حامد عنقا گفت که اگر شما این نقش را نمی‌پذیرفتید شاید "جلال" آنقدر در قصه مطرح نمی‌شد. یک کار سختی داشتیم از دو ماه مانده به عید تصمیم بگیریم کاری را بسازیم و از پَسِ آن بربیاییم و واقعیت این است مزایده‌ای نبود که خودمان را در آن مطرح کنیم. یک باری روی دوش داشتیم وظیفه‌مان دانستیم که به خوبی انجام دهیم. بیشترین انرژی را در مرحله پیش تولید گذاشتیم تا به یک لحن و جنس درستی از کار برسیم. اینکه اصرار به کمدی بسازیم یا کمدی نسازیم هیچ‌کدام از این‌ها وجود نداشت. بیست روز زمان برد به لحن کارمان برسیم و گفتیم این لحن کار را می‌توانیم انجام دهیم و در ۴۰ روز باقیمانده همه تلاش‌مان را کردیم تا بیننده رضایت داشته باشد.

واقعاً کار سختی داشتیم تا جائیکه دلم نمی‌خواهد دیگر در این شرایط کار کنم. فشار روحی و جسمی زیادی را متحمل شدم، اما در دوره پیش‌تولید هوشمندانه عوامل‌مان را انتخاب کردیم و به لحن کار رسیدیم.

شاید دیگر مشابه «بر سر دو راهی» اتفاق نیفتد و یا حداقل من نمی‌پذیرم

تک تک بچه‌هایی که پشت دوربین کار می‌کردند و بازیگرانی که انتخاب می‌کردیم چیدمان درستی شد و همدل و همراه شدیم. خدا را شکر از نتیجه این کار راضی هستم و شاید دیگر مشابه این اتفاق نیفتد و یا حداقل من نمی‌پذیرم در این شرایط کاری را ادامه بدهم. خیلی ایده‌آل نبود، اما فکر شده جلو برویم خیلی اتفاقات خوبی می‌افتد. برخلاف خیلی از کار‌های دیگرمان به نمایه‌های عبوری صحنه‌های ماشین و رانندگی خیلی توجه می‌کردیم که در این جا کمتر این اتفاق افتاد. بعد به لحن کار رسیدیم، دیدیم مثل دیگر کار‌ها نیاز نداریم و این مخاطب با این روایت بیشتر به دیدن برش اتفاقات علاقه‌مند است. از روی خیلی از صحنه‌ها با سرعت بگذریم و این لحن تند کار فرصت خوبی به ما داد کاستی‌هایمان را بتوانیم پنهان کنیم.

«بر سر دو راهی» دکوپاژ پیچیده‌ای نداشت

البته ریتم تند سکانس‌ها به اجرا هم خیلی کمک می‌کند که بعضاً صحنه‌ای یک بار فیلمبرداری شود. به این نتیجه رسیدم بیشتر وقت خودمان را روی نورپردازی بگذاریم که زمان نورپردازی شاخصه بصری را ارتقاء می‌دهد. رنگ و نور درست که این صحنه‌ها نیاز دارند داشته باشند. به نظر خودم از لحاظ تکنیکی، «بر سر دو راهی» جزو ساده‌ترین کار‌هایی است که انجام دادم، چون دکوپاژ پیچیده‌ای نداشته و خیلی ساده روایت شده است، اما مشخصاً برای آن زمان گذاشته و این زمان مختص نورپردازی است و این کار یکدست و لحن کار ما نیاز به آن جنس نورپردازی و قاب‌بندی داشت.

*دگرگونی که در حامد «بر سر دو راهی» دیدیم که این بار شخصیت اصلی داستان شما خودش دگرگون می‌شود برخلاف حامد‌های دیگر؛ چطور به این تغییر رویه رسیدید؟

حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده): این تغییر رویه نبود و قصه می‌طلبید حامد «بر سر دو راهی» اینگونه باشد. به یک گونه‌ای زنگ تفریحی است بین حامد قصه‌های دیگر. حامد‌ها تکثیر می‌شوند با یک رنگ و لعاب دیگر! اینجا اقتضای این حامد، این نوع کاراکتر و شخصیت بود و شاید در کار بعدی حامد «دزد و قاچاقچی» بشود.

عزت‌الملوک داستان واقعی است

*حالا شوخی شد که خاطرات بهرنگ توفیقی در این سریال مرور شد و یا برخی اوقات هم پیش آمده که مطرح کنیم آیا فلان کاراکتر شبیه به زندگی نویسنده داستان است. چقدر حامد‌های داستان عنقا شبیه به شخصیت خود عنقاست؟

حامد عنقا (نویسنده و تهیه‌کننده): واقعیت این است بله! در روز‌هایی که با حمید گودرزی در آن محله قدیمی امین‌حضور کار می‌کردیم به او می‌گفتم در این کوچه با پسر عمویم فوتبال بازی می‌کردم و آن خانه پدربزرگم است. طبیعتاً در زمان نویسندگی بخشی از خود نویسنده هم به خلق قصه کمک می‌کند. اتفاقاً پدر پدربزرگم (مرحوم میرزا حسن عنقا) همسری در اواخر عمرش به نام عزت‌الملوک اختیار کرد و این اسم عزت الملوکم از آن جا آمد و یک زن متمول و ثروتمندی بود؛ قصه واقعی است.

مردم به من می‌گویند از این پیرزن‌ها سراغ داری...!

*بسیاری می‌گفتند حمید گودرزی نقش پایین‌شهری خیلی به او نمی‌آید. درباره نقش‌تان صحبت کنید که توانستید جنس بازی متفاوتی ارائه دهید؟

حمید گودرزی (بازیگر نقش حامد): اتفاقاً نوشتند شما پول‌داری چقدر خوب نقش جنوب شهری را بازی کردی. همان طور که گفتند سریال «بر سر دو راهی» یک کار رئالی بود و شاید باورپذیر بودن ماجرای پیرزن داستان برای مخاطب سخت باشد؛ که آیا در جامعه امروز داریم یک پیرزنی اموال خودش را به نام جوانی بزند. بقیه طراحی لباس‌ها و لوکیشن‌ها نشأت گرفته از رئالیزم و باورپذیری بود. پیرزنی پیدا می‌شود این کار را انجام دهد ممکن است. آنقدر این روز‌ها مردم به من می‌گویند از این پیرزن‌ها سراغ داری...! یعنی متصور شده آن آدم چه بسا در این ایران ۸۵ میلیونی یک پیرزن این چنینی هم پیدا شود. از این جهت به نظرمن هم جذاب بود و این اتفاق یک رویایی باشد، پول خودش را به نام جوانی بزند و بمیرد؛ این اتفاق به خودی خودش جذاب است. اما درباره سختی کار باید بگویم که روزی ۱۰۰ دست لباس عوض می‌کردیم و واقعاً کار دشواری داشتیم. نتیجه آن که آنقدر مخاطب را جذب کرد همه این خستگی‌ها را از بین برد.

حمید گودرزی به من گفت: از پَسِ این نقش برنمی‌آیم

بهرنگ توفیقی (کارگردان): حمید گوردزی روزی که اولین بار به دفتر ما آمد گفت: من از پَسِ این نقش برنمی‌آیم. شما کارتان سخت و سنگین است و من آدمِ ۱۳، ۱۴ ساعت کار نیستم و روز اول واقعیت را گفت. ولی واقعاً ایستاد و کار خوبی انجام داد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: