چرا عادل فردوسیپور و نود به آخر خط رسیدند؟
عادل فردوسیپور که مقید به رعایت اصول و حرکت در چارچوبهای تعیینشده نبود دیگر برنامه نود را اجرا نخواهد کرد.
خبرگزاری تسنیم: اجازه بدهید فارغ از احساسات و عواطف حرف بزنیم و آنچه وجود داشته را واقعبینانه ببینیم و نقد کنیم. برنامه نود و عادل فردوسیپور پس از حدود ۲۰ سال به پایان خط رسیدند، اتفاقی که با توجه به روندی که مجری این برنامه در پیش گرفته بود، دور از ذهن نبود. در واقع دیر و زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت.
فردوسیپور اگر چه خودش را فرزند رسانه ملی میداند، اما در رسانه ملی علیه رسانه ملی موضعگیری کرده است. اسیر احساسات نشویم و این موضوع را به حساب دموکراسی و آزادی بیان نگذاریم. این را در نظر بگیرید که در ادارهای فعالیت میکنید و با مدیر آن اداره هم زاویه دارید. اگر هر چند وقت یکبار علیه مدیرتان در همان اداره موضعگیری کنید انتظار چه برخوردی را دارید؟ خوب یا بد، برای هر اداره یا نهادی چارچوبی در نظر گرفته شده که همه باید آن را رعایت کنند. اگر کارمندی هم ناراضی است قطعا او باید آنجا را ترک کند نه مدیربالادستی. فردوسیپور مصداق همین موضوع است. او کارمند صداوسیما نبود، اما میخواست ژست منتقد را هم به خود بگیرد. در واقع در چهارچوبی که برایش تعیین شده بود حرکت نمیکرد و حرف مدیران بالا دستیاش را هم نمیپذیرفت.
مجری برنامه نود در گذشته نیز بارها خلاف جهت آب حرکت کرده بود. از گفتن ماجرای «پارازیت داشتن ماهواره» در یکی از برنامهها تا گفتن این جمله «که اگر صندلی حق و حقیقت باشد، ما هم هفته بعد خواهیم بود» (نقل به مضون) و ... نشان میدهد که او علاقه زیادی داشت حرفهایی را به زبان بیاورد که دیگران اجازه ندارند بگویند. او آن زمان تحت حمایت مدیران وقت شبکه سه قرار داشت و در واقع از مصونیت خاصی هم برخوردار بود.
فردوسیپور البته سیاست را هم در کارش به وضوح دخالت میداد. این را از مصاحبه او با چهرههای سیاسی در برنامه نود به راحتی میشد متوجه شد و البته اینکه هیچگاه با رسایی که از سوی مجلس مسئول رسیدگی به فساد در فوتبال بود، حتی ارتباط تلفنی برقرار نکرد چرا که خط فکر سیاسیاش با او تفاوت داشت. آنچه در اینجا مهم است شخصیت حقوقی افراد است نه طیف سیاسی آنها، اما عادل در این مورد همچون بسیاری از موارد دیگر «عادل» نبود و سیاسیبازی را چاشنی کار ورزشیاش کرده بود.
فردوسیپور میگوید برنامه نود فرزندش است. با این شرایط مدیر یک شبکه حکم پدر را دارد، اما فردوسیپور هیچگاه در چهارچوب تعیین شدهاش حرکت نکرد و تصور میکرد میتواند به واسطه محبوبیتی که دارد فراتر از حیطه اختیاراتش کار کند. او همواره به مواردی مانند بازیکن سالاری اشاره و اعتراض میکرد، اما خودش مشابه همین کار را در سطحی دیگر و به نوعی دیگر انجام میداد و هر آنچه میخواست را میگفت و میخواست «مجریسالاری» را ادامه دهد. فردوسیپور خوب حرف میزد، اما در هنگام عمل خودش به چیزی که میگفت: پایبند نبود.